۱۳۹۱ مهر ۶, پنجشنبه

مذهب و نقش نیروهای بورژوازی در باز تولید آن


طی دو هفته اخیر، وقایع مربوط به نمایش فیلم “بی گناهی مسلمانان” در صدر رسانه ها و شبکه های خبری جهان قرار گرفت. ماجرا با پخش قسمت هایی از فیلم “بی گناهی مسلمانان” به زبان عربی در یوتیوپ آغاز گردید. نمایش قسمت هایی ازاین فیلم در یوتیوپ، آنچنان خشم گروه های اسلام‌گرا را در اغلب کشورهای مسلمان بر انگیخت که طی دو هفته گذشته اعتراضات و حوادث مربوط به آن، همه اخبار و وقایع جهان را تحت شعاع خود قرار داد. در این فیلم که توسط یک شهروند آمریکایی و یک مهاجر مصری ساکن آمریکا ساخته شده است، قسمت هایی از زندگی خصوصی پیامبر مسلمانان به تصویر کشیده شده است. بخش هایی از ناگفته های زندگی خصوصی محمد، که مسلمانان نمایش و به تصویر کشیدن آن را هرگز بر نمی تابند. پیروان محمد، عموما نمایش زندگی فردی و خصوصی پیامبرشان را ورود به خط قرمزها و تقدس زدایی از چهره پیامبر اسلام می دانند. لذا، نمایش این فیلم در یوتیوپ، بیش از هر چیز، واکنش خشمگینانه و اعتراضات خیابانی گروه های اسلامی را علیه دولت آمریکا و سازندگان فیلم “بی گناهی مسلمانان” برانگیخت.

اولین واکنش خشمگینانه و سازمان یافته گروه های اسلام‌گرا نسبت به ساخت و انتشاراین فیلم، روز ١١ سپتامبر با حمله به کنسولگری آمریکا در بنغازی آغاز شد. در جریان حمله به کنسولگری آمریکا و به آتش کشیده شدن آن توسط دستجات مسلح اسلامی، سفیر آمریکا و سه تن دیگر از دیپلمات های این کشور در لیبی کشته شدند. به رغم واکنش شدید دولت آمریکا نسبت به کشته شدن سفیر و دیپلمات هایش در لیبی و نیز اعلام اینکه دولت آمریکا در ساختن این فیلم هیچ نفشی نداشته است، حمله به سفارتخانه های این کشور و تظاهرات خشمگینانه گروه های اسلام‌گرا طی روز های بعد همچنان در تعدای از کشورهای منطقه ادامه یافت.

پس از به آتش کشیدن کنسولگری آمریکا در بنغازی، همان روز سفارت آمریکا در قاهره مورد حمله گروه های اسلامی قرار گرفت. ١٢ سپتامبر تظاهرات ضد آمریکایی در تعدادی از کشورهای عربی سازماندهی گردید، ۱٣ سپتامبر، تظاهرات در قاهره و نیز حمله معترضان به سفارت آمریکا در یمن برنامه ریزی شد، ١٤ سپتامبر، اعتراضات گروه های اسلامی در تعدادی از کشورهای عربی از جمله سودان، با برجای گذاشتن دست کم ٧ کشته ادامه یافت . جمهوری اسلامی ایران نیز از قافله عقب نماند و تظاهرات حزب‌الهی‌ها را سازماندهی کرد.

۱۳۹۱ شهریور ۲۸, سه‌شنبه

نبرد طبقاتی کارگران در آفريقای جنوبی


يک ماه پس از شروع اعتصاب و قتل‌عام فجيع کارگران گرسنۀ معدن پلاتين “لونمين” ماريکانا در روز پنجشنبه ۱۶ اوت ۲۰۱۲ برابر با ۲۶ مرداد ۹۱ و ريخته شدن خون ۳۴ معدنچی بر خاک و شن بيابان‌های آفريقای جنوبی، مبارزۀ اين معدنچيان که به جرم اعتصاب و خواست افزايش دستمزد به رگبار گلوله بسته شدند، همچنان ادامه دارد. سرمايه، همه جا و در اقصا نقاط جهان به خون کارگر آغشته است. اعمال خشونت و سرکوب عليه کارگران برای تشديد استثمار، از ملزومات اين نظام ضد بشری‌ست و تاريخ آن مشحون از قتل و جنايت عليه کارگران و فعالان تشکل‌های کارگری‌ست. جنايت سرمايه‌داران اين‌بار اما به قدری فجيع و هولناک بود که نه فقط وجدان هر انسانی را که از آن اطلاع يافت جريحه‌دار ساخت، بلکه صدای آن در تمام جهان سرمايه‌داری نيز پيچيد. بارانی از گلوله و آتش، پاسخ معدنچيان گرسنه‌ای بود که در اعتراض به پائين بودن دستمزد و برای افزايش آن دست از کار کشيده بودند. بيرحمی پليس سرکوبگر آفريقای جنوبی و کشتار وحشيانه‌ای که تنها با کشتار سياهان در رژيم آپارتايد مانند قتل‌عام “شارپ ويله” و”سوتو” و کشتارده‌ها نفر از سياهان به دست رژيم آپارتايد قابل قياس است. اين کشتار و ددمنشی سرمايه در حکومتی که خود در مبارزه عليه رژيم آپارتايد سرِ کار آمده است، گيريم که جهان را شوکه کرد، اما نه فقط هزاران کارگر اعتصابی معدن “لونمين” را مرعوب نساخت، بلکه آنان را به ادامه اعتصاب مصمّم‌تر ساخت و در عينِ‌حال کارگران در بخش‌ها و معادن ديگری نيز به اين اعتصاب و جنبش افزايش دستمزد پيوستند.

در آفريقای جنوبی که اکنون يک کشور “پيشرفته” سرمايه‌داری محسوب می‌شود، هزينه‌های زندگی بسيار بالا و دستمزدهای کارگری بسيار پائين است. کارگران، بويژه کارگران معدن علی‌رغم کار سخت و طاقت‌فرسا، دستمزدهای ناچيزی دريافت می‌کنند که با آن قادر به تأمين نيازهای اوليه زندگی نيستند. در يک سو عدۀ قليلی سرمايه‌دار و کارگزاران آن‌ها با درآمدهای مکفی، شاهانه زندگی می‌کنند و در قطب ديگر انبوه عظيم کارگران و تهيدستان زندگی دشوار و فقيرانه‌ای دارند.

۱۳۹۱ شهریور ۱۹, یکشنبه

کشتار تابستان ٦٧، نقاب خونین مرگ بر چهره جمهوری اسلامی


در خلوت روشن

با تو گریسته ام به خاطر زندگان

و در گورستان تاریک

با تو خوانده ام

زیباترین سرود بودن را

زیرا که کشتگان آن سال

عاشق ترین زندگان بوده اند

احمد شاملو

از قتل عام زندانیان سیاسی در مرداد و شهریور ٦٧، ٢٤ سال می گذرد. با گذشت ٢٤ سال، هنوز از زخم های این جنایت هولناک در جای جای ایران خون شتک می زند. هنوز دیوارهای اوین و گوهردشت، نجوای آن کشتگان عاشق را پژواک می دهند. هنوز زندان “دریا” بر مدار سرخ فاجعه می گردد. هنوز زندان های گیلان و مازندران، مشهد و اهواز، شیراز و تبریز، کرمانشاه و صدها بازداشتگاه های بی نام و نشان دیگر، مظلومیت زندانیان پرپر شده در تابستان ٦٧ را نجوا می کنند.

با گذشت٢٤ سال از آن فاجعه خونین، هنوز بازتاب فتوای مرگ و جنون خمینی، از دریچه هر سلول و بند به گوش می رسد. هنوز زخم های مانده بر چهره بازماندگان جنایت، عمق فاجعه را باز می تاباند. هنوز جامعه در لهیب آتش آن کشتار می سوزد. و وهم خمینی با نقاب خونین مرگ، همچنان بر فراز کشور نفیر کشان می گوید: “بشکنید این قلم ها را، بکشید منافقین و کفار را”.

با گذشت ٢٤ سال از آن تابستان تفتان، هنوز رهروان پلشت خمینی به تاسی از امام راحل شان، بر طبل مرگ می کوبند. دسته ای فتوای مرگبار خمینی را “فتوای نجات بخش”(۱) می نامند و دسته ای دیگر، از آن سال های آتش و خون به عنوان “دوران طلایی” امام راحل شان یاد می کنند و در حسرت بازگشت آن ایام، اشک تمساح می ریزند.