۱۳۹۳ آذر ۲۷, پنجشنبه

شورش نان و انقلاب

قیمت نان در دهم آذرماه، بار دیگر افزایش یافت. این افزایش بهای نان که از سوی سخنگوی کابینه ظاهراً ۳۰ درصد اعلام شد، در سراسر ایران افزایشی فراتر از این نرخ یافت.
در تهران، استانداری اعلام نمود که در توافق با اتحادیه نانوایان، این افزایش ۳۴ درصد خواهد بود. خبرگزاری دولتی فارس گزارش کرد که نرخ‌های اعلامی سازمان صنعت، معدن و تجارت استان تهران نشان می‌دهد که قیمت نان ۴۰ درصد افزایش‌یافته است. بر طبق گزارش ایلنا، افزایش بهای نان در ساوه، به ۵۴ تا ۶۰ درصد رسید. در اردبیل نیز افزایش ۶۰ درصدی گزارش شد. خبرگزاری‌های رژیم هم‌چنین گزارش کردند که در شیراز، قیمت نان سنگک و بربری تا صد درصد افزایش‌یافته است.
اگر افزایش بهای نان را در فاصله سال ۹۰ تا به امروز در نظرگیریم، در این فاصله بهای نان تا ۱۲۰ درصد افزایش‌یافته است. در سال ۹۰ نان سنگک ۴۰۰ تومان، بربری ۳۰۰ تومان، تافتون ۲۰۰ تومان و لواش ۱۰۰ تومان بود. اکنون در تهران نان سنگک ۸۰۰ تومان، بربری ۷۰۰ تومان، تافتون ۴۲۵ تومان و لواش ۲۲۵ تومان اعلام‌شده است.

۱۳۹۳ آذر ۵, چهارشنبه

مسیر گام‌به‌گام سازش و حل اختلافات

داستان پرماجرای نزاع هسته‌ای، میان جمهوری اسلامی و قدرت‌های جهان، با مذاکرات و جلسات بی‌پایان همچنان ادامه دارد، بدون این‌که به سرانجامی قطعی برسد.
اجلاس مسقط نیز که در آن وزرای خارجه آمریکا و جمهوری اسلامی به همراه نماینده اتحادیه اروپا، گفتگویی طولانی داشتند، به پایان رسید، بی آن‌که خبری رسمی از نتایج آن علنی گردد. در این اجلاس چه گذشت، گفتگوها و بده و بستان‌ها چه بود؟ مشمول همان رویه‌ای است که بنیان دیپلماسی کشورهای سرمایه‌داری بر آن قرارگرفته است. روال کار و شیوه عمل دولت‌های سرمایه‌داری در سیاست خارجی و مناسبات با یکدیگر، بر دیپلماسی سری استوار است. آن‌ها در پشت درهای بسته، به‌دوراز چشم مردم کشورهای خود، با یکدیگر مذاکره و زدوبند دارند، قول و قرارهای مخفی می‌گذارند و پیمان‌های سری امضا می‌کنند. تفاوتی هم نمی‌کند که این دولت‌ها، مارک و نشان دمکراسی پارلمانی را بر چهره داشته باشند، یا دولت‌های استبدادی از قماش جمهوری اسلامی ایران باشند.
تمام روند مذاکرات و زدوبندهای جمهوری اسلامی با گروه موسوم به ۱ + ۵، به‌عنوان یک نمونه از دیپلماسی سری به‌وضوح این حقیقت را به مردم ایران نشان داده است.

۱۳۹۳ آبان ۲۱, چهارشنبه

از انقلاب کارگری اکتبر و تجارب آن بیاموزیم

انقلاب سوسیالیستی اکتبر ۱۹۱۷ روسیه، بزرگ‌ترین رویداد سیاسی قرن بیستم بود که تأثیرات مهمی از خود در سراسر جهان بر جای گذاشت.

کمون پاریس در ۱۸۷۱ برای نخستین بار پرچم انقلاب اجتماعی کارگری را برای سرنگونی نظام سرمایه‌داری به اهتزاز درآورد و جهت تکامل تاریخی بشریت را در عمل نشان داد.
کمون پاریس به‌رغم عمر کوتاه ۷۲ روزه‌اش، درس‌ها و تجارب گران‌بهایی برای پرولتاریای جهان از خود بر جای نهاد. تاریخ چنین مقدر داشت که طبقه کارگر روسیه، ادامه‌دهنده کار نیمه‌تمام کمون پاریس باشد.
در اکتبر ۱۹۱۷، درحالی‌که دزدان و غارتگران امپریالیست جهان، درگیر جنگی بودند که میلیون‌ها انسان را قربانی اهداف توسعه‌طلبانه، برای تجدید تقسیم جهان کرده بودند، پرولتاریای روسیه، برای سرنگونی نظام سرمایه‌داری و نجات بشریت از شر فجایع قدرت‌های امپریالیست، انقلاب سوسیالیستی را در روسیه بر پا داشت.
پرولتاریای روسیه این آمادگی برای انجام رسالت بزرگ طبقاتی خود را در جریان دو دهه نبردهای طبقاتی بی‌امان و آگاهی روزافزون کسب کرده بود.
انقلاب ۱۹۰۵، نخستین تلاش قهرمانانه کارگران روسیه در راستای تحقق این رسالت سترگ بود. در جریان این انقلاب بود که طبقه کارگر با ابتکار و خلاقیتی که از سرشت این طبقه برمی‌خیزد، شوراهای کارگری را آفرید که مناسب‌ترین شکل تشکل سیاسی طبقه کارگر برای کسب قدرت سیاسی و اعمال حاکمیت‌اند.


۱۳۹۳ مهر ۲۴, پنجشنبه

پیروزی کوبانی در مقاومت و اشغال


مقاومت شجاعانه کوبانی در برابر مرتجعین داعش وارد سی‌امین روز خود شده است. به‌رغم کمبود آذوقه، مهمات، اسلحه و محرومیت از سلاح‌های سنگینی که داعش به آن مجهز است، زنان و مردان رزمنده و آزادی‌خواه کوبانیِ محاصره شده، دوش به دوش یکدیگر در مقابل لشکریان تیره مغز “خلافت اسلامی” ایستاده‌اند و تلفاتی نیزبرآنان وارد ساخته‌اند. باوجود آن‌که بخش‌هایی از شهر کوبانی به اشغال داعش درآمده است، اما کوبانی درهر گذرگاه و کوچه و محله، شاهد مقاومت تا پای جان شهروندان خویش است. داعش مرتجع و آدم‌کش که عادت داشت بی‌مقاومت و برق‌آسا، شهرهای سوریه و عراق را یک به یک به اشغال خود درآورد و بی‌مقاومت یا با اندک مقاومتی موصل و شنگال را تصرف کرده بود، در کوبانی با سدی غیرقابل نفوذ روبرو گشت.


۱۳۹۳ شهریور ۲۷, پنجشنبه

تشدید تضاد قدرت‌های امپریالیست و رشد میلیتاریسم


یکی از مشخصه‌های بارز سرمایه‌داری دوران سلطه انحصارات و سرمایه مالی، رشد روزافزون میلیتاریسم و جنگ‌افروزی است که از تشدید تضادهای نظم سرمایه‌داری و رقابت قدرت‌های امپریالیست‌برای سلطه برجهان، کسب مناطق نفوذ اقتصادی و سیاسی و تقسیم مجدد بازارها ، منشأ می‌گیرد.
ازآنجایی‌که در مرحله امپریالیسم از تکامل سرمایه‌داری، تضادهای این نظام به درجه بی‌سابقه‌ای تشدید شده است، کارکرد میلیتاریسم و رشد روزافزون آن نه صرفاً برای سرکوب و در انقیاد نگه‌داشتن طبقه کارگر، اهمیت ویژه‌ای برای طبقه سرمایه‌دار در عموم کشورهای جهان یافته، بلکه در سیاست بین‌المللی قدرت‌های امپریالیست، نقش و کارکرد تعیین‌کننده یافته است. چراکه سروری برجهان و در اختیار گرفتن هر چه بیشتر بازارها به توازن قوایی وابسته است که قدرت اقتصادی، مالی و نظامی، نقش تعیین‌کننده‌ای در آن بازی می‌کند. اما ازآن رو ‌که این توازن برای مدتی طولانی نمی‌تواند پایدار باقی بماند و درنتیجه‌ی رشد ناموزون کشورهای سرمایه‌داری تغییر می‌کند، لذا جنگ‌ها اجتناب‌ناپذیر می‌گردند. بر این اساس، دوران به‌اصطلاح صلح میان قدرت‌های جهانی، صرفاً دوره‌ای برای تدارک جنگ‌ها و منازعات آتی است. این واقعیت را تاریخ یک‌صد سال گذشته به‌وضوح نشان داده است. آنچه که در اوایل قرن بیست‌ویک نیز در برابر چشمان همگان در حال رخ دادن است، چیزی نیست، جز ادامه همان روند یک قرن گذشته.

۱۳۹۳ مرداد ۳۱, جمعه

اوج‏گیری تضادهای درونی حاکمیت و رودرویی خامنه‌ای با روحانی


تازه یک‌سال گذشته، هنوز نه صحبت از انتخابات مجلس است و نه صحبت از انتخابات ریاست‌جمهوری، وزیر علوم استیضاح و برکنارمی‌شود، روحانی مخالفان‌اش را بزدل می‌نامد، کوچک‌زاده در نطق پیش از دستور مجلس وزیر نفت را با نام “آقای بخوربخور” مورد خطاب قرار داده و می‌گوید “خیلی پُر رو هستی”، دیگری می‌گوید: “برو به این مرتیکه (وزیر علوم) بگو که یا این چند نفر رو عزل می‌کنه یا با اردنگی از وزارت بیرون‌ات می‌کنم”. حتا مجلس جلسه غیرعلنی برای بررسی فحاشی روحانی به رقیبان‌اش برگزار کرد و حسینیان در خلال این جلسه و خطاب به خبرنگاران روحانی را دیکتاتورتر از شاه ‌خواند، دو روز بعد نیز اطلاعیه‌ای علیه روحانی در مجلس دست به دست شد. خلاصه خیلی زودتر و شدیدتر از آن‌چه که خودشان نیز فکر می‌کردند، مشغول تکه پاره کردن یک دیگر شده‌اند. طوری که عابد فتاحی پس از پایان جلسه غیرعلنی مجلس در ارتباط با فحاشی روحانی به رقبیان‌اش، به خبرنگاران می‌گوید: “حرف‌های روحانی نگرانم کرد. ما نمی‌دانیم پشت‌پرده چه می‌گذرد، شاید برخی به دنبال کارشکنی جدی در پرونده و مسایل مذاکره‌اند… سوال من این است که ما داریم به کجا می‌رویم و چه میزان فشار روی روحانی و کابینه است که او این‌طور از کوره دررفته است”.
اما این وضعیت در میان بالایی‌ها نتیجه‌ی چه شرایطی‌ست؟! برخلاف تبلیغات “حامیان روحانی” این تنها اعضای “جبهه پایداری” نیستند که پرچم مخالفت را بلند کرده‌اند، خامنه‌ای نیز در مدتی کوتاه دو بار به روحانی هشدار داد و البته دفعه دوم بسیار روشن‌تر و صریح‌تر از همیشه.
اولین بار در جمع برخی از “اساتید دانشگاه‌ها” در ۱۱ تیر بود که هشدارهایی در رابطه با وضعیت دانشگاه‌ها و در همسویی با افراطی‌ترین جناح مجلس که استارت استیضاح “فرجی دانا” را زده بودند، به دولت روحانی داد. اما سخنان اخیر او در تقابل آشکار با دیدگاه‌های روحانی و دولت او بود، و البته “دعاهای” خامنه‌ای برای گروه مذاکره کننده نمی‌تواند صورت مساله را تغییر دهد.


۱۳۹۳ مرداد ۲۰, دوشنبه

بشریت مترقی باید با این پدیده ضدبشری تعیین تکلیف کند


غزه غرق در خون و آتش است. نهادهای بین‌المللی، حقوق‌بشری و کشورهای “متمدن” اروپائی، در سکوتی شرم‌آور لت‌وپار شدن کودکان فلسطینی را به تماشا نشسته‌اند. دولت اشغال‌گر و صهیونیستی اسرائیل که از حمایت‌های بی‌دریغ و بی‌قیدوشرط قدرت‌های امپریالیستی و در راس آن آمریکا برخوردار است، با استفاده از مدرن‌ترین تجهیزات جنگی با قدرت تخریبی فوق‌العاده بالا، نزدیک به یک ماه است شب و روز از زمین و هوا و دریا، غزه را وحشیانه می‌کوبد و بمب و گلوله و موشک و خمپاره بر سر ساکنین بی‌دفاع آن می‌ریزد. مدرسه، دانشگاه، بیمارستان، مراکز پناهندگی یا منازل مسکونی برایش فرقی نمی‌کند. هر مکانی که یک شهروند فلسطینی در آن باشد باید بر سر وی آوار و با خاک یکسان شود. رژیم صهیونیستی و جنایت‌کار اسرائیل تا روز دوشنبه ۱۳ مرداد یعنی بیست و هشتمین روز حمله به غزه، ۱۸۵۸ فلسطینی را به کام مرگ فرستاده، ۹۴۰۰ نفر را مجروح ساخته، صدها منزل مسکونی را به کلی با خاک یکسان و هزاران نفر از مردم غزه را آواره ساخته است. آتش بس‌های “انسان‌دوستانه” که مدیای امپریالیستی پیرامون آن سروصدا و تبلیغات زیادی به راه انداخته‌اند، آن‌هم در شرایطی که صهیونیست‌های اشغال‌گر محاصره غزه را تنگ‏تر ساخته و رفح را که یگانه گذرگاه مرزی و کانال ارتباطی مردم غزه با دنیای خارج است به محاصره درآورده‌اند، هربار پس از اعلام، نقض و زیرپا گذاشته شده است.

۱۳۹۳ تیر ۲۸, شنبه

برنامه “هم‌صدایی” تلویزیون اندیشه، مرکز بده و بستان با وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی


سرمایه‌داران همواره کوشیده‌اند به طرق مختلف در جنبش کارگری نفوذ کنند و این جنبش را تحت انقیاد و اسارت خود درآورند. یکی از رسواترین شیوه‌های آن‌ها، رشوه دادن به عناصری از درون این جنبش و یا پرداختهای پولی تحت عنوان کمک، به قصد فاسد کردن کارگران و منحرف ساختن آن‌ها از مبارزه انقلابی‌ست.

از این‌روست که اقدام منصور اسانلو، یکی از افراد اخراجی سندیکای شرکت واحد، به گرفتن مبلغ ۱۰۰ هزار دلار از یک سرمایه‌دار سلطنت‌طلب، تحت عنوان کمک به کارگران، با واکنش سریع و قاطع سازمان‌های کمونیست و چپ، فعالان کارگری داخل و خارج از کشور و حتا کارگران اسیر در زندان‌های جمهوری‌اسلامی روبه‌رو گردید. همه به اتفاق، ماهیت این عمل سلطنت‌طلبان را افشا و اقدام اسانلو را شدیدا محکوم کردند.
از ابراز خشم سلطنت‌طلبان و عوامل آن‌ها که در برنامه “هم‌صدایی” تلویزیون اندیشه، نمایش به‌اصطلاح کمک سرمایه‌دار سلطنت‌طلب را به کارگران بر پا کردند، آشکار است که بیشترین نقش و تاثیرگذاری را در افشای ماهیت کثیف این اقدام عوامل بورژوازی سلطنت‌طلب و خنثا کردن و به شکست کشاندن آن را مقاله شماره ۶۷۰ نشریه کار تحت عنوان “جنبش کارگری هوشیار است و لخ والسا بردار نیست” ایفا نموده است. از این روست که برنامه “هم‌صدایی” تلویزیون اندیشه دست به دامان وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی شد، تا گویا برای جبران این شکست، یک برنامه یک ساعته را علیه سازمان فدائیان (اقلیت) اختصاص دهد. اما پیش از پرداختن به این مسئله ببینیم که پیشبرد پروژه سلطنت‌طلبان توسط منصور اسانلو، تا چه حد برای آن‌ها حائز اهیمت بود که افشا و خنثاسازی آن، این چنین دارودسته سلطنت‌طلب را به رعشه‌های مرگ‌آور دچار ساخته است.


۱۳۹۳ تیر ۲۲, یکشنبه

در برابر انحراف رفرمیستی درون جنبش کارگری باید ایستاد

به مدد حضور یک گرایش بالقوه قوی مارکسیستی و انقلابی در جنبش کارگری ایران و حضور چشمگیر کارگران آگاه و پیشرو، جنبش کارگری نسبت به انحرافات گوناگونی که آن را تهدید می‌کند، هوشیار است و بایستی این هوشیاری را حفظ و آن را دو چندان سازد. هر گرایش یا هر تلاش و فعالیتی که بخواهد استقلال جنبش طبقاتی کارگران را مخدوش سازد یا آن را زیر ضرب ببرد، هر نیرویی که بخواهد مبارزات کارگری را به انحراف بکشد و یا اشکال و تاکتیک‌های مبارزاتی و خواست‌های طبقه کارگر را به چارچوب‌های قانونی محدود و مقید سازد و بالاخره هر کس که بخواهد جنبش کارگری را به ورطه رفرمیسم یا انحراف آنارکوسندیکالیستی بکشاند، بیرحمانه بایستی مورد انتقاد قرار گرفته و افشاشود. آنارکوسندیکالیسم که در دهه گذشته به عنوان یک گرایش ضعیف و حاشیه‌ای که می‌توانست در دوره کوتاهی یک انحراف علیه جنبش کارگری محسوب شود، امروز خطر بالفعلی نیست. گرایش انحرافی دیگر اما که رفرمیسم ریشه‌دار است، کماکان به حیات خود در درون جنبش کارگری ایران ادامه می‌دهد. همین گرایش است که با سماجت و جان سختی می‌کوشد مبارزات کارگری را در چارچوب قوانین جمهوری اسلامی به بند بکشد، افق دید و فعالیت‌هایش از نامه نگاری و عریضه‌نویسی به این یا آن نهاد و مسئول حکومتی فراتر نمی‌رود و همواره کوشیده است این باور را در توده کارگران ایجاد کند که راه مسالمت و راه صبر و انتظار بی پایان و صدقه‌طلبی از طبقه حاکم و دولت آن، تنها راه پیروزی در مبارزه است.

۱۳۹۳ خرداد ۲۴, شنبه

یک سال پس از “انتخابات ریاست جمهوری”


یک سال از “انتخابات ریاست‌جمهوری” گذشت، انتخاباتی که کاندیداهای منتخب حکومت با وعده‌های بسیار تلاش کردند، مردم مایوس از حکومت و گرفتار در فقر و بیکاری را به‌پای صندوق‌های رای بکشانند و حسن روحانی آن مرد “خوشبختی” بود که نام‌اش از صندوق‌های رای بیرون آمد. فردی که بیشترین وعده‌ها را در رابطه با حل معضلاتی چون بیکاری، تورم، فقر، آزادی‌های سیاسی، حقوق زنان و اقلیت‌های ملی و بالاخره سیاست خارجی داده بود.
اما سرنوشت وعده‌های “شیرین” آخوند روحانی به‌کجا انجامید؟ تا آن‌جا که به “ریاست جمهوری روحانی” مربوط است، این همان مساله اصلی برای ده‌ها میلیون‌کارگر و زحمتکش ایرانی‌ست. چه آن‌هایی که پای صندوق‌های رای نرفتند، گول فریب‌های حاکمیت را نخورده و به تحریم انتخابات پاسخ مثبت دادند و چه آن‌های که دچار توهم شده و باز به پای صندوق‌های رای رفتند.

وعده‌ی اصلی روحانی رفع معضلات اقتصادی مردم در کوتاه‌ترین زمان بود، یعنی مبرم‌ترین مساله آن‌ها. این جملات روحانی که “مردم در همان ۲ ماه اول دولت تدبیر و امید آثار کارهای انجام شده را می‌بینند و برای از پیش روی برداشتن مشکلات اقتصادی برنامه یک ماهه، ۳ ماهه، یک ساله و ۴ ساله در نظر گرفته‌ایم”، چه قبل از انتخابات و چه بعد از انتخابات انعکاس گسترده‌ای یافت، وعده‌ای که بیش از هر چیز به‌وعده‌ی احمدی‌نژاد می‌مانست که گفته بود: “نفت را بر سر سفره مردم می‌آورم”.

۱۳۹۳ اردیبهشت ۲۸, یکشنبه

شیادی که در شأن جمهوری اسلامی است

در کشورهای سرمایه‌داری، ازجمله در آنجایی که آزادی سیاسی و نظم پارلمانی حاکم است، احزاب و سیاستمدارانی که در رأس قدرت قرار می‌گیرند، همواره دروغ میگویند و تلاش می‌کنند حقیقت را از چشم توده‌های مردم پنهان نگاه‌دارند، اما فقط در یک رژیم استبدادی و اسلامی از نمونه جمهوری اسلامی‌ست که این شیادی طبقه حاکم به شکلی کاملاً رسوا، به نهایت خود می‌رسد. نمونه‌های آن در طول ۳۵ سال استقرار جمهوری اسلامی در ایران فراوان است. اما جدیدترین آن، اظهارنظر آخوند روحانی در گفتگوی تلویزیونی اخیر او است که در پاسخ به این سؤال “آیا شما در سال ۹۲ به اهداف و برنامه‌هایی که پیش‌بینی کرده بودید، دست پیدا کردید؟” گفت: “ما به سیاست‌ها و برنامه‌هایی که به مردم اعلام کرده بودیم، توانستیم جامه عمل بپوشانیم”.
اما آخوند روحانی به کدام “سیاست‌ها و برنامه‌هایی که به مردم اعلام کرده بود” و در همان سال ۹۲ قرار بود به اجرا درآیند، “جامه عمل” پوشاند؟ از ساده‌ترین و سرراست‌ترین آن‌ها آغاز کنیم:

۱۳۹۳ اردیبهشت ۱۹, جمعه

رأی عدم اعتماد مردم به روحانی و کلیت رژیم جمهوری اسلامی

روحانی در فروردین ماه اعلام کرد مرحله دوم “هدفمندی یارانه‌ها” یا در واقع “آزادسازی قیمت‌ها” از اردیبهشت ماه آغاز می‌شود. مهلت ثبت‌نام برای دریافت یارانه نقدی از ۲۰ فروردین و به مدت ۱۰ روز تعیین شد.
در این مدت، دولت از هر وسیله‌ای استفاده کرد تا تعداد هر چه بیش‌تری را قانع کند از دریافت یارانه انصراف دهند. مردم را موظف کرد برای دریافت یارانه “فرم خوداظهاری” پر کنند و درآمدهای واقعی خود را بیان کنند و اعلام کرد این فرم‌ها “راستی‌آزمایی” خواهند شد. آنان را تهدید کرد: “به موجب قانون، ارائه هر گونه اطلاعات نادرست، موجب استرداد وجوه دریافتی و جریمه نقدی به میزان سه برابر یارانه نقدی دریافتی” خواهد شد. کمپین “نه به یارانه” راه انداخت. از رسانه‌ها و صدا و سیمای رژیم حداکثر بهره‌برداری تبلیغاتی را کرد.
وعده داد مبالغ کسب شده از محل انصراف از دریافت یارانه به بخش‌های تولید، اشتغال، حمل و نقل، سلامت و بیمه اختصاص خواهد یافت.
نه تنها دولت، بلکه تقریبا تمامی دست‌اندرکاران رژیم وارد صحنه شدند تا بر تعداد انصراف‌دهندگان بیفزایند. حتا فراکسیون‏هائی از اصول‌گرایان و اعضای جبهه پایداری که از مخالفان دولت هستند، برای دعوت مردم به انصراف بیانیه دادند. کار به جایی کشید که آخوندهای “مرجع تقلید” نیز به میدان آمدند و توصیه کردند: “ثروتمندان برای کمک بیش‌تر به فقرا از دریافت یارانه انصراف دهند.”
حاصل تمامی این تبلیغات، وعده‌ها، توصیه‌ها و تهدیدها چه بود؟

۱۳۹۳ فروردین ۱۸, دوشنبه

اقتصاد ایران، سالی که گذشت و سالی که در پیش است


حسن روحانی در بخشی از سخنان خود در دیدار با برخی از وزرا و مدیران دولتی بمناسبت سال نو، ضمن تعریف و تمجید از عملکرد و سیاست دولت در عرصه‌ی اقتصادی، وعده‌داد تا در سال آینده، تورم به ۲۵ درصد و حتا کمتر کاهش یابد، رشد اقتصادی ایجاد شود، بیکاری کمتر شود و وضعیت معیشتی مردم بهبود یابد. سخنان و وعده‌هایی که از ابتدای سال جدید تاکنون چندین بار تکرار شده است. وعده‌هایی که حتا نزدیک‌ترین اقتصاددانان حامی روحانی نیز با تردید بسیار به‌آن می‌نگرند.

جالب آن‌که آمارهای روحانی در برخی مواقع حتا با آمارهای ارائه شده از سوی وزرای دولت نیز هم‌خوانی ندارند. برای مثال در حالی که روحانی در این دیدار از درآمد ۱۴۸ هزار میلیارد تومانی دولت در سال گذشته سخن به‌میان آورد، وزیر اقتصاد او در سخنرانی‌اش در “مجلس خبرگان” به تاریخ ۱۶ اسفند، از درآمد ۱۱۴ هزار میلیارد تومانی دولت تا پایان ماه بهمن خبر داده بود!! و یا در حالی‌که وزیر اقتصاد در همین سخنرانی میزان بودجه اختصاص داده شده به طرح‌های عمرانی را حدود ۱۰ هزار و ۹۰۰ میلیارد تومان اعلام کرد، روحانی در سخنان خود در اولین جلسه هیات دولت در سال جدید این رقم را ۲۲ هزار میلیارد تومان یعنی دو برابر وزیر اقتصاد اعلام نمود!! جالب آن‌که انصاری معاون پارلمانی روحانی نیز آمار دیگری ارائه می‌دهد. وی در روز ۱۰ اسفند با اشاره به تحقق ۱۲۰ هزار میلیارد تومان از کل درآمدهای منظور شده در بودجه سال ۹۲ گفت: “در خوشبینانه‌ترین حالت حدود ۱۰ هزار میلیارد تومان از بودجه طرح‌های عمرانی تحقق یافته است که این فقط در حد دایر ماندن کارگاه‌ها است وگرنه پرداختی بابت کار صورت نمی‌گیرد و در واقع کاری انجام نمی‌شود که این بدین معنی است که همه طرح‌ها و پروژه‌ها خوابیده است”!!

۱۳۹۲ اسفند ۲۸, چهارشنبه

از نوشدن طبیعت تا دگرگونی و نوشدن جامعه

زمستان به سر آمد و ما در آستانه نوروز و بهاری دیگر هستیم. نوروز ۱۳۹۳ و بهاری که گل افشان در راه است تا شکست زمستان را آذین دیگری بندد. بهاری مُشک­افشان، تا غبار تیره­گی از دامن طبیعت بزداید و نیلوفر و سوسن  زنبق را بر جِلوه­گاه دشت و دمن بنشاند. بهاری با پرواز پرستوهای مهاجر بر فراز آبهای نیلگون خلیج و خزر و آواز قمریان سپید، خاکستری، سیاه در دامنه­های البرز و کرانه­های رنگارنگ سپیدرود و زرینه­رود. بهاری که فصل شکوفایی­ست، فصل زایش طبیعت، فصل نو شدن و پوست انداختن طبیعت از پوستین کهنگی ­ست. چرا که بهار، فقط فصل گل دادن نیست، بل، نقطه پایانی بر زمهریر زمستان است، گذر از سردی دی به گلگشت فروردین، گذر از رخوت زمستانی به پایکوبی، تلاش و شادمانی جشن­های نورزی­ست. در واقع، زیبایی بهار، تنها در آراستگی طبیعت نیست، در این شکوفایی و نو شدن بهارانه، همانا پیام ایستادگی، مقاومت و مبارزه علیه هر آنچه رنگ و بوی کهنگی، زوال و پوسیدگی را با خود دارد، نهفته است. از این روست که “نوروز” طی گذشت هزاره های متوالی، هنوز که هنوز است برای مردم ایران و دیگر کشورهایی که نوروز را برپا می­دارند، در قامت ماندگارترین و شادمانه­ترین جشن توده­ها بر جای مانده است. از این روست که توده­های مردم ایران، فارع از هرگونه زبان، نژاد و تعلق ملیتی خود، از روزهای پایانی اسفند ماهِ هرسال، جهت پرپایی پرشکوه جشن­های نوروزی به تکاپو می­افتند. خانه تکانی می کنند، جامه ­ی نو می­پوشند، سفره هفت سین می­گسترانند و با تزیین و آراستگی خانه و کاشانه­ای که در آن زندگی می­کنند، نخستین نشانه ­های سمبلیک زدودن رخوت و برچیدن بساط کهنگی را در همراهی با شکوفایی بهار آغاز می کنند.  

۱۳۹۲ بهمن ۱۶, چهارشنبه

جمهوری اسلامی، نگران از رشد سوسیالیسم

سراسر تاریخ بشریت از هنگامی که طبقات بر پهنه آن ظاهر شدند، عرصه نبرد بی‌وقفه‌ای بوده است میان طبقات و اندیشه‌هائی که حامل دگرگونی و پیشرفت تاریخی‌اند با طبقات میرنده و افکار و عقاید پس‌مانده و ارتجاعی که از برجای ماندن نظم کهنه و پوسیده پاسداری کرده‌اند. بزرگ‌ترین و پردامنه‌ترین این نبردهای طبقاتی متعلق به دورانی‌ست که سرمایه‌داری شکل گرفت و دو طبقه‌ی کارگر و سرمایه‌دار رودرروی یکدیگر قرار گرفتند.
بورژوازی که زمانی یک طبقه بالنده و مترقی بود، برای کسب قدرت و تبدیل شدن به طبقه‌ی حاکم، در نبرد علیه طبقه‌ی ارتجاعی فئودال از حق مسلم هر طبقه تحت ستم به استفاده از قهر انقلابی، توسل به سلاح و قیام مسلحانه برای پیروزی انقلاب و به زیرکشیدن مرتجعین بهره گرفت. اما

۱۳۹۲ بهمن ۱, سه‌شنبه

سیستم اقتصادی و سیاسی فسادپرور

هنوز ماجرای چندین فساد مالی درون دستگاه دولتی جمهوری اسلامی هفته‌ها و ماه‌های‌ گذشته در دادگاه‌های رژیم، به فرجام نرسیده که نمونه دیگری از فسادهای مالی ذاتی سیستم اقتصادی و سیاسی حاکم بر ایران برملا شده است.
سرمایه‌داری به نام زنجانی در مدتی بس کوتاه از طریق همدستی و زدوبند با ارگانهای دولتی و مقامات حکومتی، سرمایه و ثروتی متجاوز از ٢۱ میلیارد دلار را به چنگ می‌آورد و مالک ۷۱ موسسه تولیدی، تجاری، بانکی و مالی در ایران، دوبی، ترکیه، مالزی و تاجیکستان می‌شود.
این دزدی و فساد مالی بزرگ که همچون نمونه‌های قبلی آن در پی تضادها و رقابت‌های اقتصادی و سیاسی باندهای درونی جمهوری اسلامی برملا شده است، به مجادله‌ای به‌ویژه میان دو جناح موسوم به “اصول‌گرا” و “اصلاح‌طلب” نیز انجامیده است. یکی می‌کوشد سرمنشاء فسادهای مالی درون جمهوری اسلامی و گسترش آن را به دوره زمامداری رفسنجانی و “اصلاح‌طلبان” بازگرداند و دیگری آن را نتیجه سیاست اصول‌گرایان در دوره زمامداری احمدی‌نژاد می‌داند.
به‌رغم این‌که سیاست‌های هر دو جناح در رشد و گسترش انواع و اقسام فساد مالی نقش داشته است، در واقعیت اما سرمنشاء این فساد فراگیر و گسترده، در نظام اقتصادی و سیاسی حاکم بر ایران، نظم سرمایه‌داری و دولت دینی استبدادی قرار دارد.

۱۳۹۲ دی ۱۴, شنبه

تناقض لا ینحل طبقه حاکم بر ایران

برای طبقه حاکم بر ایران، حکومت کردن به شیوه گذشته ناممکن شده است. شکست سیاست‌های پیشین، بحران‌های متعدد و بن‌بست‌هائی که رژیم در عرصه‌های مختلف با آنها روبروست، این واقعیت را به وضوح بازتاب می‌دهند.
مهم‌ترین فراکسیون‌های هیات حاکمه نیز دریافته‌اند که در شرایط نارضایتی توده‌ای از وضع موجود، بحران‌های داخلی و خارجی، تحولات اوضاع سیاسی به‌ویژه در خاورمیانه، نمی‌توان با ادامه سیاست‌های گذشته، موجودیت رژیم را حفظ کرد. جریانات وابسته به اصلاح‌طلبان حکومتی و گرایشات نزدیک به رفسنجانی که حسن روحانی نیز از نمونه آن‌هاست، این را آشکارا ابراز کرده‌اند. حتا بخشی از جریان اصول‌گرا موسوم به فراکسیون “رهروان ولایت” که در راس آن‌، رئیس مجلس ارتجاع اسلامی قرار گرفته، به صف حامیان روحانی پیوسته‌است که سیاست‌های دیگری را برای نجات رژیم در دستور کار قرار داده است.
گرچه سیاست‌های گذشته طبقه حاکم همه با شکست همراه بوده است و این طبقه نمی‌تواند زیر فشار تضادها و بحران‌های موجود به شیوه‌های پیشین حکومت کند، اما این نیز واقعیتی‌ست که توده‌های وسیع مردم ایران هم به‌رغم نارضایتی عمیق‌شان از وضع موجود، هنوز به آن مرحله نرسیده‌اند که توان برانداختن نظم موجود را داشته باشند.