۱۳۹۳ تیر ۲۸, شنبه

برنامه “هم‌صدایی” تلویزیون اندیشه، مرکز بده و بستان با وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی


سرمایه‌داران همواره کوشیده‌اند به طرق مختلف در جنبش کارگری نفوذ کنند و این جنبش را تحت انقیاد و اسارت خود درآورند. یکی از رسواترین شیوه‌های آن‌ها، رشوه دادن به عناصری از درون این جنبش و یا پرداختهای پولی تحت عنوان کمک، به قصد فاسد کردن کارگران و منحرف ساختن آن‌ها از مبارزه انقلابی‌ست.

از این‌روست که اقدام منصور اسانلو، یکی از افراد اخراجی سندیکای شرکت واحد، به گرفتن مبلغ ۱۰۰ هزار دلار از یک سرمایه‌دار سلطنت‌طلب، تحت عنوان کمک به کارگران، با واکنش سریع و قاطع سازمان‌های کمونیست و چپ، فعالان کارگری داخل و خارج از کشور و حتا کارگران اسیر در زندان‌های جمهوری‌اسلامی روبه‌رو گردید. همه به اتفاق، ماهیت این عمل سلطنت‌طلبان را افشا و اقدام اسانلو را شدیدا محکوم کردند.
از ابراز خشم سلطنت‌طلبان و عوامل آن‌ها که در برنامه “هم‌صدایی” تلویزیون اندیشه، نمایش به‌اصطلاح کمک سرمایه‌دار سلطنت‌طلب را به کارگران بر پا کردند، آشکار است که بیشترین نقش و تاثیرگذاری را در افشای ماهیت کثیف این اقدام عوامل بورژوازی سلطنت‌طلب و خنثا کردن و به شکست کشاندن آن را مقاله شماره ۶۷۰ نشریه کار تحت عنوان “جنبش کارگری هوشیار است و لخ والسا بردار نیست” ایفا نموده است. از این روست که برنامه “هم‌صدایی” تلویزیون اندیشه دست به دامان وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی شد، تا گویا برای جبران این شکست، یک برنامه یک ساعته را علیه سازمان فدائیان (اقلیت) اختصاص دهد. اما پیش از پرداختن به این مسئله ببینیم که پیشبرد پروژه سلطنت‌طلبان توسط منصور اسانلو، تا چه حد برای آن‌ها حائز اهیمت بود که افشا و خنثاسازی آن، این چنین دارودسته سلطنت‌طلب را به رعشه‌های مرگ‌آور دچار ساخته است.


۱۳۹۳ تیر ۲۲, یکشنبه

در برابر انحراف رفرمیستی درون جنبش کارگری باید ایستاد

به مدد حضور یک گرایش بالقوه قوی مارکسیستی و انقلابی در جنبش کارگری ایران و حضور چشمگیر کارگران آگاه و پیشرو، جنبش کارگری نسبت به انحرافات گوناگونی که آن را تهدید می‌کند، هوشیار است و بایستی این هوشیاری را حفظ و آن را دو چندان سازد. هر گرایش یا هر تلاش و فعالیتی که بخواهد استقلال جنبش طبقاتی کارگران را مخدوش سازد یا آن را زیر ضرب ببرد، هر نیرویی که بخواهد مبارزات کارگری را به انحراف بکشد و یا اشکال و تاکتیک‌های مبارزاتی و خواست‌های طبقه کارگر را به چارچوب‌های قانونی محدود و مقید سازد و بالاخره هر کس که بخواهد جنبش کارگری را به ورطه رفرمیسم یا انحراف آنارکوسندیکالیستی بکشاند، بیرحمانه بایستی مورد انتقاد قرار گرفته و افشاشود. آنارکوسندیکالیسم که در دهه گذشته به عنوان یک گرایش ضعیف و حاشیه‌ای که می‌توانست در دوره کوتاهی یک انحراف علیه جنبش کارگری محسوب شود، امروز خطر بالفعلی نیست. گرایش انحرافی دیگر اما که رفرمیسم ریشه‌دار است، کماکان به حیات خود در درون جنبش کارگری ایران ادامه می‌دهد. همین گرایش است که با سماجت و جان سختی می‌کوشد مبارزات کارگری را در چارچوب قوانین جمهوری اسلامی به بند بکشد، افق دید و فعالیت‌هایش از نامه نگاری و عریضه‌نویسی به این یا آن نهاد و مسئول حکومتی فراتر نمی‌رود و همواره کوشیده است این باور را در توده کارگران ایجاد کند که راه مسالمت و راه صبر و انتظار بی پایان و صدقه‌طلبی از طبقه حاکم و دولت آن، تنها راه پیروزی در مبارزه است.