رژیمی که با بنبست سیاسی روبروست، دست به هر اقدامی که میزند، به عامل دیگری در تشدید بحرانها و معضلاتی که به آن گرفتار است، تبدیل میگردد.
ماجرای اشغال سفارت انگلیس در ایران، تنها به واکنشهای شدید بینالمللی و انزوا و انفراد بیشتر جمهوری اسلامی در میان کشورهای جهان و محکومیت آن نیانجامید، بلکه دو نتیجه دیگر نیز در پی داشت. نخست این که جمهوری اسلامی، با اظهار ندامت رسمی وزارت امور خارجه، ماهیت پوشالی ادعاهای تبلیغاتی خود را برملا ساخت و نشان داد که حتا بر سر یک چنین مسئلهای توان ایستادگی ندارد و فقط با حملهی سیاسی طرف مقابل، به زبان دیپلماتیک به غلط کردم میافتد.
در این هفته، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ظاهراً برای شرکت در کنفرانس آینده افغانستان به آلمان رفت. اما هدف اصلیاش این بود که از طریق وزیر امور خارجه آلمان به دولتهای دیگر، به ویژه قدرتهای جهانی این پیام را ارسال کند که جمهوری اسلامی از کردار خود پشیمان است و قول میدهد که دیگر مرتکب آن نشود.
در پی دیدار وزرای خارجه ایران و آلمان، وزارت امور خارجه آلمان با صدور بیانیهای اعلام کرد که در جریان این مذاکرات وزیر امور خارجه ایران، از حمله به سفارت انگلیس ابراز تأسف عمیق جمهوری اسلامی را اعلام نموده و اطمینان داده است که دیگر چنین حوادثی تکرار نخواهد شد.
نتیجه دیگر اما، تشدید تضادها و ایجاد شکافهاییست که این اقدام در درون هیئت حاکم و ارگانهای آن ایجاد کرده است.
به محض این که واکنشهای بینالمللی علیه جمهوری اسلامی بر سر اشغال سفارت انگلیس آغاز گردید، مخالفت از درون دستگاه روحانیت سر برآورد.
آخوند مکارم شیرازی، یکی از سران دستگاه روحانیت وابسته به رژیم، ضمن این که تلاش نمود اشغال سفارت را به عواملی خارج از حکومت یا به گفته وی “جوانان احساساتی” و “افراد نفوذی” نسبت دهد، آن را شکستی برای جمهوری اسلامی اعلام نمود. وی گفت: “مهم این است که گاهی کارهایی فراتر از قوانین از سوی بعضی از جوانان عزیز احساساتی انجام میگیرد که بهانه مهمی به دست دشمن ماجراجو میدهد و هزینههای زیادی باید برای آن بپردازیم، مانند همین حادثه اشغال سفارتخانه که سبب شد آنها با جنجال و هوچیگری سعی کنند شکستی را که از مجلس خورده بودند، جبران کنند و انشاءالله موفق نخواهند شد.
به احتمال بسیار قوی در این گونه موارد، افراد نفوذی خود را به میان جوانان پاکباز میفرستند تا دست به تخریب و اقدامهای دیگری بزنند و در سطح جهان بر ضد ما تبلیغات وسیعی راه بیندازند که انداختند.” یکی دیگر از پادوان خامنهای، احمد خاتمی نیز در گفتگو با ایسنا اعلام نمود که مخالف حمله به سفارتخانهها و اشغال آنهاست، چرا که “در حقیقت اشغال یک کشور است و این کار، غیر قانونی است.”
این موضعگیریها، بسیجیان را که جز یک مشت مزدور و گوش به فرمان حکومت نیستند، ناراحت و عصبانی کرد. آنها اکنون “افراد نفوذی” دشمن معرفی میشوند که به سفارتخانه حمله کرده و دست به تخریب زدهاند تا علیه جمهوری اسلامی در سطح جهان جنجال و تبلیغات به راه اندازند.
گروهی از بسیجیان حملهکننده به سفارتخانه، با صدور بیانیهای به نام شورای متحصنین سفارت انگلیس، با حمله به گروههایی از هیئت حاکمه که از اشغال سفارت انگلیس اظهار ندامت کردهاند، نوشتند:
“شاهدیم برخی حرکت دانشجویان در تسخیر سفارت را از روی احساس و عواطف میخوانند و آن را کاری خارج از عقلانیت و تفکر دانشجویی میدانند… متأسفانه و با اندوهی صد چندان در رسانههایی با سلیقهای خاص و توسط افرادی که وصف آن رفت، نظارهگریم که از حرکت انقلابی و آرمانی دانشجویان اظهار پشیمانی میشود و خط ندامت پیگیری میشود. به راستی مگر حضرات فوقالذکر نقش و یا حتا حضوری در خروش قاطبه دانشجویان حزباللهی داشتهاند که حالا دم از ندامت و پشیمانی میزنند؟ مگر اینان طلایهداران جریان تصمیمگیر، سخنگو و حتا حاضرین در صحنه بودند که حالا بیانیه داده و اعلام پشیمانی میکنند؟”
اختلاف و شکاف به درون حزباللهیها و بسیجیان دانشگاهها بسط یافت. مجمع دانشجویان حزبالله دانشگاه علم و صنعت، روز یکشنبه با صدور بیانیهای، حمله به سفارت انگلیس را حرکتی نسنجیده نامید که “دولت را به گوشه رینگ تدافع در برابر غرب” کشانده است و ادامه میدهد که دانشجویان بسیجی و حزباللهی دانشگاهها آلت دست منافع جناحها و گروه و بعضاً امیال شخصی افرادی خارج از مجموعه دانشجویی شدهاند و ماهیت دانشجویی خود را از دست دادهاند. افراد دیگری از این مزدوران در وبلاگهای شخصی خود نوشتند که “ما بازی خورده بودیم.” گویا از نظر این گروه حزباللهی، مزدوران بسیجی و حزباللهی اصلاً دارای ماهیت دانشجویی بودهاند که حالا ماهیت دانشجویی خود را از دست داده باشند. اینان همان مزدوران سرکوبگر رژیماند، که برای سرکوب دانشجویان، تحت عنوان دانشجویان سهمیهای به دانشگاهها راه یافته و اصلیترین وظیفه آنها پاسداری از رژیم در دانشگاهها و سرکوب دانشجویان است.
نکته قابل تأمل این که پس از عقبنشینی رژیم، اکنون سران رژیم تلاش میکنند، با قربانی کردن تعدادی مزدور بسیجی و حزباللهی، اقدام به اشغال سفارت انگلیس و تخریب آن را بر عهده این گروه قرار دهند. پلیس جمهوری اسلامی اعلام کرده است که تعدادی از حملهکنندگان به سفارت را دستگیر کرده است. اما رسوایی جمهوری اسلامی بیش از آن است که بتواند با این بازیها بر اصل ماجرا سرپوش بگذارد. ماجرا آنقدر سازمان یافته و از پیش برنامهریزی شده بود که فرستندههای تلویزیونی رژیم از همان آغاز به پخش مستقیم آن پرداختند.
تعدادی از نمایندگان مجلس، عناصر سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات نیز که تصاویر آنها در اینترنت پخش شده، در جریان این حمله حضور داشتند. همکاری پلیس با بسیج در این حمله از چشم کسی پوشیده نبود. وقتی که رئیس قوه قضاییه، رئیس مجلس شورای اسلامی و رئیس کمیسیون امنیت و سیاست خارجی مجلس که همگی عضو شرای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی هستند، رسماً و علناً از این اقدام حمایت کردند، گویای این واقعیت بود که تصمیم به اشغال سفارت انگلیس در سطوح بالاتری گرفته شده است. والا آنها هرگز جرأت نمیکردند که از مسئله مهمی چون اشغال سفارت یک کشور حمایت کنند. اساساً در شرایط کنونیی جمهوری اسلامی، حتا تصمیمگیری در مورد مسایلی بسیار کوچکتر از این نیز در شورای عالی امنیت ملی گرفته میشود که تمام سران ارگانهای سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی به همراه نمایندگان مستقیم خامنه ای در آن حضور دارند.
هیچ تصمیمی در این ارگان مگر با تأیید مستقیم و یا ضمنی نمایندگان خامنهای گرفته نمیشود. اما اوضاع جمهوری اسلامی بر سر این مسئله چنان در هم ریخت که خامنهای جرأت دفاع علنی از آن را پیدا نکرد. البته شرایط کنونی جمهوری اسلامی، با اوضاع ۳۰ سال پیش که سفارت آمریکا اشغال شد متفاوت است. در آن زمان هم، اشغال سفارت آمریکا با تأیید خمینی انجام گرفت. اما او با اتکا به توهم اکثریت مردم، از تصمیمی که گرفته بود، عقب ننشست و رسماً از گروه دانشجویان حزباللهی طرفدار خود حمایت کرد. اکنون دیگر نه آن توهم و حمایت تودهای وجود دارد و نه اوضاع کنونی جهان در ۳۰ سال پیش. بنابراین خامنهای هم نتوانست از اقدام بسیجیان طرفدار خود علناً حمایت کند و راه سکوت را برگزید.
با تعرض سیاسی انگلیس و اتحادیه اروپا در عرصه بینالمللی و اقدام به تعطیل برخی سفارتخانهها در تهران، طرح جمهوری اسلامی برای اشغال سفارت انگلیس به منظور بهرهبرداری کردن از آن در عرصه بینالمللی و یا لااقل در سطح منطقهای و متمرکز کردن بحرانها در ورای مرزها، به شکست انجامید. نتیجهی این شکست، سوای عواقب و نتایج بینالمللی آن، ابراز ندامت و بروز اختلافات جدید بر سر این مسئله بود. مهرههای بیمقداری هم که در این میان میبایستی مقصر اعلام شوند، بسیجیان و حزباللهیهای بیاختیار و تابع فرمان مقامات جمهوری اسلامی بودند، اما به شکلی چنان رسوا که بسیجی مزدور و نادان هم صدایش درآمده است و میگوید: ما صرفاً آلت دست و “بازی خورده” بودیم.
جمهوری اسلامی برای نجات خود از بنبستی که با آن روبروست، دست به هر اقدامی که میزند، به ضد خود تبدیل میشود و نتیجهی معکوس به بار میآورد. به جای تخفیف تضادها و بحرانها، آنها را تشدید میکند و معضلی دیگر بر معضلات رژیم میافزاید.
برگرفته از سایت سازمان فدائیان-اقلیت
ماجرای اشغال سفارت انگلیس در ایران، تنها به واکنشهای شدید بینالمللی و انزوا و انفراد بیشتر جمهوری اسلامی در میان کشورهای جهان و محکومیت آن نیانجامید، بلکه دو نتیجه دیگر نیز در پی داشت. نخست این که جمهوری اسلامی، با اظهار ندامت رسمی وزارت امور خارجه، ماهیت پوشالی ادعاهای تبلیغاتی خود را برملا ساخت و نشان داد که حتا بر سر یک چنین مسئلهای توان ایستادگی ندارد و فقط با حملهی سیاسی طرف مقابل، به زبان دیپلماتیک به غلط کردم میافتد.
در این هفته، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ظاهراً برای شرکت در کنفرانس آینده افغانستان به آلمان رفت. اما هدف اصلیاش این بود که از طریق وزیر امور خارجه آلمان به دولتهای دیگر، به ویژه قدرتهای جهانی این پیام را ارسال کند که جمهوری اسلامی از کردار خود پشیمان است و قول میدهد که دیگر مرتکب آن نشود.
در پی دیدار وزرای خارجه ایران و آلمان، وزارت امور خارجه آلمان با صدور بیانیهای اعلام کرد که در جریان این مذاکرات وزیر امور خارجه ایران، از حمله به سفارت انگلیس ابراز تأسف عمیق جمهوری اسلامی را اعلام نموده و اطمینان داده است که دیگر چنین حوادثی تکرار نخواهد شد.
نتیجه دیگر اما، تشدید تضادها و ایجاد شکافهاییست که این اقدام در درون هیئت حاکم و ارگانهای آن ایجاد کرده است.
به محض این که واکنشهای بینالمللی علیه جمهوری اسلامی بر سر اشغال سفارت انگلیس آغاز گردید، مخالفت از درون دستگاه روحانیت سر برآورد.
آخوند مکارم شیرازی، یکی از سران دستگاه روحانیت وابسته به رژیم، ضمن این که تلاش نمود اشغال سفارت را به عواملی خارج از حکومت یا به گفته وی “جوانان احساساتی” و “افراد نفوذی” نسبت دهد، آن را شکستی برای جمهوری اسلامی اعلام نمود. وی گفت: “مهم این است که گاهی کارهایی فراتر از قوانین از سوی بعضی از جوانان عزیز احساساتی انجام میگیرد که بهانه مهمی به دست دشمن ماجراجو میدهد و هزینههای زیادی باید برای آن بپردازیم، مانند همین حادثه اشغال سفارتخانه که سبب شد آنها با جنجال و هوچیگری سعی کنند شکستی را که از مجلس خورده بودند، جبران کنند و انشاءالله موفق نخواهند شد.
به احتمال بسیار قوی در این گونه موارد، افراد نفوذی خود را به میان جوانان پاکباز میفرستند تا دست به تخریب و اقدامهای دیگری بزنند و در سطح جهان بر ضد ما تبلیغات وسیعی راه بیندازند که انداختند.” یکی دیگر از پادوان خامنهای، احمد خاتمی نیز در گفتگو با ایسنا اعلام نمود که مخالف حمله به سفارتخانهها و اشغال آنهاست، چرا که “در حقیقت اشغال یک کشور است و این کار، غیر قانونی است.”
این موضعگیریها، بسیجیان را که جز یک مشت مزدور و گوش به فرمان حکومت نیستند، ناراحت و عصبانی کرد. آنها اکنون “افراد نفوذی” دشمن معرفی میشوند که به سفارتخانه حمله کرده و دست به تخریب زدهاند تا علیه جمهوری اسلامی در سطح جهان جنجال و تبلیغات به راه اندازند.
گروهی از بسیجیان حملهکننده به سفارتخانه، با صدور بیانیهای به نام شورای متحصنین سفارت انگلیس، با حمله به گروههایی از هیئت حاکمه که از اشغال سفارت انگلیس اظهار ندامت کردهاند، نوشتند:
“شاهدیم برخی حرکت دانشجویان در تسخیر سفارت را از روی احساس و عواطف میخوانند و آن را کاری خارج از عقلانیت و تفکر دانشجویی میدانند… متأسفانه و با اندوهی صد چندان در رسانههایی با سلیقهای خاص و توسط افرادی که وصف آن رفت، نظارهگریم که از حرکت انقلابی و آرمانی دانشجویان اظهار پشیمانی میشود و خط ندامت پیگیری میشود. به راستی مگر حضرات فوقالذکر نقش و یا حتا حضوری در خروش قاطبه دانشجویان حزباللهی داشتهاند که حالا دم از ندامت و پشیمانی میزنند؟ مگر اینان طلایهداران جریان تصمیمگیر، سخنگو و حتا حاضرین در صحنه بودند که حالا بیانیه داده و اعلام پشیمانی میکنند؟”
اختلاف و شکاف به درون حزباللهیها و بسیجیان دانشگاهها بسط یافت. مجمع دانشجویان حزبالله دانشگاه علم و صنعت، روز یکشنبه با صدور بیانیهای، حمله به سفارت انگلیس را حرکتی نسنجیده نامید که “دولت را به گوشه رینگ تدافع در برابر غرب” کشانده است و ادامه میدهد که دانشجویان بسیجی و حزباللهی دانشگاهها آلت دست منافع جناحها و گروه و بعضاً امیال شخصی افرادی خارج از مجموعه دانشجویی شدهاند و ماهیت دانشجویی خود را از دست دادهاند. افراد دیگری از این مزدوران در وبلاگهای شخصی خود نوشتند که “ما بازی خورده بودیم.” گویا از نظر این گروه حزباللهی، مزدوران بسیجی و حزباللهی اصلاً دارای ماهیت دانشجویی بودهاند که حالا ماهیت دانشجویی خود را از دست داده باشند. اینان همان مزدوران سرکوبگر رژیماند، که برای سرکوب دانشجویان، تحت عنوان دانشجویان سهمیهای به دانشگاهها راه یافته و اصلیترین وظیفه آنها پاسداری از رژیم در دانشگاهها و سرکوب دانشجویان است.
نکته قابل تأمل این که پس از عقبنشینی رژیم، اکنون سران رژیم تلاش میکنند، با قربانی کردن تعدادی مزدور بسیجی و حزباللهی، اقدام به اشغال سفارت انگلیس و تخریب آن را بر عهده این گروه قرار دهند. پلیس جمهوری اسلامی اعلام کرده است که تعدادی از حملهکنندگان به سفارت را دستگیر کرده است. اما رسوایی جمهوری اسلامی بیش از آن است که بتواند با این بازیها بر اصل ماجرا سرپوش بگذارد. ماجرا آنقدر سازمان یافته و از پیش برنامهریزی شده بود که فرستندههای تلویزیونی رژیم از همان آغاز به پخش مستقیم آن پرداختند.
تعدادی از نمایندگان مجلس، عناصر سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات نیز که تصاویر آنها در اینترنت پخش شده، در جریان این حمله حضور داشتند. همکاری پلیس با بسیج در این حمله از چشم کسی پوشیده نبود. وقتی که رئیس قوه قضاییه، رئیس مجلس شورای اسلامی و رئیس کمیسیون امنیت و سیاست خارجی مجلس که همگی عضو شرای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی هستند، رسماً و علناً از این اقدام حمایت کردند، گویای این واقعیت بود که تصمیم به اشغال سفارت انگلیس در سطوح بالاتری گرفته شده است. والا آنها هرگز جرأت نمیکردند که از مسئله مهمی چون اشغال سفارت یک کشور حمایت کنند. اساساً در شرایط کنونیی جمهوری اسلامی، حتا تصمیمگیری در مورد مسایلی بسیار کوچکتر از این نیز در شورای عالی امنیت ملی گرفته میشود که تمام سران ارگانهای سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی به همراه نمایندگان مستقیم خامنه ای در آن حضور دارند.
هیچ تصمیمی در این ارگان مگر با تأیید مستقیم و یا ضمنی نمایندگان خامنهای گرفته نمیشود. اما اوضاع جمهوری اسلامی بر سر این مسئله چنان در هم ریخت که خامنهای جرأت دفاع علنی از آن را پیدا نکرد. البته شرایط کنونی جمهوری اسلامی، با اوضاع ۳۰ سال پیش که سفارت آمریکا اشغال شد متفاوت است. در آن زمان هم، اشغال سفارت آمریکا با تأیید خمینی انجام گرفت. اما او با اتکا به توهم اکثریت مردم، از تصمیمی که گرفته بود، عقب ننشست و رسماً از گروه دانشجویان حزباللهی طرفدار خود حمایت کرد. اکنون دیگر نه آن توهم و حمایت تودهای وجود دارد و نه اوضاع کنونی جهان در ۳۰ سال پیش. بنابراین خامنهای هم نتوانست از اقدام بسیجیان طرفدار خود علناً حمایت کند و راه سکوت را برگزید.
با تعرض سیاسی انگلیس و اتحادیه اروپا در عرصه بینالمللی و اقدام به تعطیل برخی سفارتخانهها در تهران، طرح جمهوری اسلامی برای اشغال سفارت انگلیس به منظور بهرهبرداری کردن از آن در عرصه بینالمللی و یا لااقل در سطح منطقهای و متمرکز کردن بحرانها در ورای مرزها، به شکست انجامید. نتیجهی این شکست، سوای عواقب و نتایج بینالمللی آن، ابراز ندامت و بروز اختلافات جدید بر سر این مسئله بود. مهرههای بیمقداری هم که در این میان میبایستی مقصر اعلام شوند، بسیجیان و حزباللهیهای بیاختیار و تابع فرمان مقامات جمهوری اسلامی بودند، اما به شکلی چنان رسوا که بسیجی مزدور و نادان هم صدایش درآمده است و میگوید: ما صرفاً آلت دست و “بازی خورده” بودیم.
جمهوری اسلامی برای نجات خود از بنبستی که با آن روبروست، دست به هر اقدامی که میزند، به ضد خود تبدیل میشود و نتیجهی معکوس به بار میآورد. به جای تخفیف تضادها و بحرانها، آنها را تشدید میکند و معضلی دیگر بر معضلات رژیم میافزاید.
برگرفته از سایت سازمان فدائیان-اقلیت
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر