غزه غرق در خون و آتش است. نهادهای بینالمللی، حقوقبشری و کشورهای “متمدن” اروپائی، در سکوتی شرمآور لتوپار شدن کودکان فلسطینی را به تماشا نشستهاند. دولت اشغالگر و صهیونیستی اسرائیل که از حمایتهای بیدریغ و بیقیدوشرط قدرتهای امپریالیستی و در راس آن آمریکا برخوردار است، با استفاده از مدرنترین تجهیزات جنگی با قدرت تخریبی فوقالعاده بالا، نزدیک به یک ماه است شب و روز از زمین و هوا و دریا، غزه را وحشیانه میکوبد و بمب و گلوله و موشک و خمپاره بر سر ساکنین بیدفاع آن میریزد. مدرسه، دانشگاه، بیمارستان، مراکز پناهندگی یا منازل مسکونی برایش فرقی نمیکند. هر مکانی که یک شهروند فلسطینی در آن باشد باید بر سر وی آوار و با خاک یکسان شود. رژیم صهیونیستی و جنایتکار اسرائیل تا روز دوشنبه ۱۳ مرداد یعنی بیست و هشتمین روز حمله به غزه، ۱۸۵۸ فلسطینی را به کام مرگ فرستاده، ۹۴۰۰ نفر را مجروح ساخته، صدها منزل مسکونی را به کلی با خاک یکسان و هزاران نفر از مردم غزه را آواره ساخته است. آتش بسهای “انساندوستانه” که مدیای امپریالیستی پیرامون آن سروصدا و تبلیغات زیادی به راه انداختهاند، آنهم در شرایطی که صهیونیستهای اشغالگر محاصره غزه را تنگتر ساخته و رفح را که یگانه گذرگاه مرزی و کانال ارتباطی مردم غزه با دنیای خارج است به محاصره درآوردهاند، هربار پس از اعلام، نقض و زیرپا گذاشته شده است.
نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل به صراحت گفته بود هرچیزی را که بخواهد مانع عملیات ارتش اسرائیل برای خلعسلاح غزه یا شناسایی و نابودی تونلهای ارتباطی نیروهای مقاومت گردد، نخواهد پذیرفت. بنیامین نتانیاهو رهبر حزب لیکود گفته بود با آتشبس یا بدون آن، ارتش اسرائیل به عملیات خود در غزه ادامه خواهد داد. درست در بحبوحه کشتار مردم بیدفاع فلسطین و در شرایطی که افکار عمومی مردم آمریکا و مردم سایر کشورهای جهان علیه این جنایات برانگیخته شد، دولت امپریالیستی آمریکا یکبار دیگر به مردم آمریکاوجهان و افکار عمومی دهنکجی کرد و ضمن حمایت علنی و آشکار از اقدامات جنایتکارانه صهیونیستها، برای اهدا و انتقال تسلیحات نظامی و تجهیزات موشکی به اسرائیل اعلام آمادگی نمود و همزمان کنگره آمریکا نیز علاوه بر کمکهای مالی، تسلیحاتی روتین و همیشگی آمریکا به اسرائیل، یک کمک مالی چندصد میلیون دلاری را به سیستم موشکی اسرائیل به اتفاق آراء تصویب کرد.
اشغالگران صهیونیست که با توسل به وحشیانهترین و بیرحمانهترین کشتارها میخواستند ظرف چند روز کار غزه را یکسره سازند، با مقاومت دلاورانه مردم غزه و نیروهای مقاومت روبرو شدند. ورود نیروی زمینی صهیونیستها به جنوب غزه و قتلعام مردم رفح، با پاسخ دندانشکنی از سوی مردم و نیروهای مقاومت روبرو گردید. اشغالگران و حامیان امپریالیست آنها که از مقاومت مردم فلسطین و تلفات شماری از نیروهای ارتش اسرائیل شدیدا برافروخته شدهبودند، به بهانه مفقود شدن یک افسر اسرائیلی، تبلیغات گستردهای را علیه مقاومت فلسطین سازمان دادند. علاوه بر اوباما و وزیرخارجه وی که گروگانگیری (۱) افسر اسرائیلی را محکوم کرده و خواستار آزادی وی شدند، بانکیمون که سمت دبیرکلی سازمانمللمتحد را با خود یدک میکشد اما در واقع نوکر آمریکاست و تا این لحظه خفهخون گرفته و چشم بر کشتار بیرحمانه کودکان و قتلعام مردم فلسطین فرو بسته بود، ناگهان زبان باز کرد و با آمریکا همصدا شد. دبیرکلسازمانمللمتحد، از مردم بیدفاع فلسطین و نیروهای مقاومت که بهدست ارتش اشغالگر و سربازان اسرائیلی کشته و یا اسیر شدهاند چیزی نگفت. خروارها بمب و موشکی که هر روز برسر کودکان فلسطینی ریخته میشود، هیچ سوالی در ذهن این نهاد بینالمللی و دبیرکل آن ایجاد نکرد، اما همینکه از زبان اسرائیل شنید که یک سرباز صهیونیست در غزه به گروگان نیروهای مقاومت درآمده است، آتشی شد و یاد نقض آتشبس توسط حماس افتاد. اینکه قبلا نتانیاهو گفته بود آتشبس بیآتشبس، عملیات ارتش اسرائیل در غزه تا خلع سلاح حماس و نابودی تونلهای ارتباطی ادامه خواهد یافت، این را نشنید! او نگفت که چرا اشغالگران صهیونیست و توسعهطلب مدت ۷ سال است غزه را محاصره کردهاند، نگفت افسر اسرائیلی در غزه دنبال چی بوده است، او اما همینقدر میدانست که باید اوامر دولت آمریکا و رئیسجمهور آن را اجرا کند و با او همصدا شود! اشغالگران صهیونیست تنها در روز جمعه ۱۰مرداد که آتشبس “انساندوستانه” اعلام شده بود، ۲۰۰ فلسطینی را البته از روی انساندوستی! به قتل رساندند و روز یکشنبه ۱۲ مرداد ۱۸۰ حمله هوایی علیه غزه انجام دادند. بیست و هفت روز پس از آغاز یورش ددمنشانه اسرائیل به غزه و کشتار هر روزه کودکان و مردم فلسطین، وقتیکه سومین محل و مدرسه وابسته به سازمان ملل متحد که ۳۰۰۰ پناهنده در آن پناه گرفته بودند، زیر بمبها و راکتهای اسرائیلی تخریب و دهها کشته و زخمی برجای گذاشت، تازه بانکیمون با صدور بیانیهای آن را ناقص حقوق بینالمللی خواند و خواستار تحقیق و شناسایی عاملان آن شد!روزبعد ازآن یعنی دوشنبه ۱۳ مرداد، دولت اشغالگر وصهیونیست اسرائیل یک آتش بس”بشردوستانه” هفت ساعته اعلام کرد و دقایقی بعد ازآنکه مردم غزّه ازپناهگاه های خودبیرون آمدند، حملات هوائی خود راآغاز نمودومردم را دراردوگاه”ساتی”به بمب وخمپاره بست تامیزان “بشردوستی” نژادپرستان صهیونیست رابه همه جهان نشان دهد.
بهرغم تبلیغات گسترده و یک جانبه مدیای امپریالیستی و تلاشهایی که برای لاپوشانی جنایات رژیم صهیونیستی اسرائیل صورت میگیرد، مردم دنیا اما این جنایات را محکوم میکنند و حامی مردم فلسطیناند. مردم دنیا این را میدانند که دولت صهیونیستی اسرائیل که همواره مورد حمایت امپریالیسم آمریکا بوده است، یک دولت نژادپرست و اشغالگر است. این دولت در ادامه سیاستهای اشغالگرانه و توسطهطلبانه خود، از قبل برای حمله به غزه و توسعه مناطق اشغالی برنامهریزی کرده بود. این نخستین بار نیست که دولت نژادپرست اسرائیل دست به چنین جنایاتی میزند. از همان سال ۱۹۴۸ که نطفه دولت صهیونیستی بسته شد و اسرائیل موجودیت یافت، کشتار و قتلعام و تخریب اماکن مسکونی و آواره ساختن مردم بیدفاع فلسطین نیز آغاز شد. جنایاتی که تا به امروز ادامه داشته است. قتلعام مردم فلسطین در دیریاسین، کفرقاسم، صبرا، و شتیلا، تلزعتر، نبطیه، ساموا، جنین، غزه، رفح تنها نمونههایی از جنایات بیشمار رژیم نژادپرست اسرائیل است. اسرائیل بیش از ۶۰ سال است به توسعه اشغالگری، پاکسازی قومی، کشتار و آواره ساختن مردم فلسطین و یهودیسازی سرزمین فلسطین مشغول است. دولت اشغالگر اسرائیل، یک دولت مذهبی و نژادپرست است. نژادپرستان اسرائیلی بارها تکرار کردهاند که هدف آنها “بیرون راندن اعراب از سرزمینهاییست که خداوند به یهودیان وعده داده است” سرزمین موعود صهیونیستها نه فقط فلسطین، بلکه شامل بخشهایی از اردن، سوریه، مصر و … است. اشغالگران صهیونیست به نقل از تورات گفتهاند و پیوسته آن را تکرار میکنند که “ما اینجا آمدهایم نه برای آنکه از این سرزمین ارث ببریم بلکه برای آنکه دیگران را از ارث بردن محروم کنیم و از این جا بیرون بیاندازیم” آنها مکرر گفتهاند باید زندگی را بر مردم فلسطین آنقدر تلخ و دشوار ساخت که خودشان بگذارند بروند و فلسطین را ترک کنند. در مدارس مذهبی اسرائیل از همان دوران کودکی به دانشآموزان میآموزند که فلسطینیها و اعرابهمان قوم آمالیک (Amalek) هستند که باید آنها را نابود کرد. (۲) یک خاخام اسرائیلی گفته است که قوم “آمالیک” همین فلسطینیها هستند و چنین اضافه کرده است که همه اسرائیلیها موظف به قتلعام فلسطینیها هستند. یکی دیگر از این خاخامها نیز اخیرا فتوا داد چنانچه لازم آید، تمام غزه را باید نابود کرد! همین نتانیاهوی جنایتکار رهبر حزب لیکود و نخستوزیر اسرائیل گفته است “فلسطینیها باید نابود شوند، فلسطینیها وحشی هستند که باید آنها را با کشیدن دیوار در قفس نگاه داشت”! از زمانی که شیمونپرز وزیر دفاع وقت اسرائیل نخستین کولونی به نام “کدمیم” را در وسط یک منطقه مسکونی فلسطینی ساحل غربی بنا کرد، این کولونیها به تدریج چون قارچ همهجا سربرآورده و پراکنده شدهاند. کولونیها به تدریج زمین و آب را از روستاهای فلسطینی مجاور دزدیده، درختها را ریشهکن ساختند، راهها را مسدود کردند، جادههای تازهای کشیدند که عبور فلسطینیها از آن ممنوع است. پروژهای که در تکثیر و توسعه شهرکهای یهودینشین و دیوارسازی ادامه یافته است. این است ماهیت رژیم نژادپرست اسرائیل وشمه ای ازبرنامه آن درسرزمین اشغالی. رژیمی که از حمایتهای مالی- تسلیحاتی قدرتهای امپریالیستی برخوردار است و به هیچ عهد و پیمان و قطعنامهای چه در سطح منطقهای چه در مقیاس بینالمللی چنانچه خلاف منافع صهیونیسم باشد، پایبند نیست!
این واقعیت برکسی پوشیده نیست که توازن قوا در مقیاس جهانی نیز به سود دولت نژادپرست اسرائیل است. امپریالیسم آمریکا و متحدین اروپایی آن تحت پوشش “دفاع از خود” از جنایات دولت اسرائیل حمایت میکنند. شوروی که زمانی حامی اصلی مردم فلسطین و سازمانهای سیاسی آن بود، امروز به روسیهای بدل شده که درگیر معضلات بزرگ خود در رقابت با سایر قدرتهای امپریالیستیست و در قبال مساله فلسطین سکوت اختیار نموده است. چین قدرت بزرگ دیگر جهانی نیز به همین شکل. کشورهای منطقه مانند سوریه، لبنان، مصر، اردن، لیبی، عراق و عربستان نیز که زمانی ولو تا آنجا که منافع آنها اجازه میداد حامی مردم فلسطین و پناهگاه آوارگان فلسطینی بودند و تهدیدی علیه اسرائیل محسوب میشدند، صرفنظراز اینکه هرکدام تحولاتی را از سرگذراندهاند، همگی درگیر مسائل داخلی خود هستند و اوضاع در تمام این کشورها به گونه دیگریست. جمهوری اسلامی نیز که پیش از این بطور نسبی تهدید علیه اسرائیل به حساب میآمد، بعد از تحریمها و مذاکرات هستهای دولت روحانی با آمریکا و دیگر کشورهای ۱+۵ در موقعیت پیشین خود نیست و دولت اسرائیل از این ناحیه نیز خطری جدی احساس نمیکند. در چنین شرایطی است که دولت اشغالگر و غاصب اسرائیل فرصت را برای توسعه اشغالگری، برای کشتار و پاکسازی قومی مردم فلسطین مناسب یافته و چهار هفته است در برابر چشم جهانیان بلاوقفه بر سر کودکان و مردم بیدفاع فلسطین بمب و گلوله و خمپاره میریزد!
بهرغم تمام این ددمنشیها، دولت نژادپرست اسرائیل اما باید به این واقعیت پیبرده باشد که فلسطینی اگر به اجبار تن به آوارگی میدهد و خانهاش را ترک میکند اما هرگز بازگشت به خانه را از یاد نمیبرد و مبارزه با کسی که وی را آواره ساخته و خانهاش را به اشغال خود درآورده، به مبارزه اصلی و مرکزی و مشغله دائمی وی تبدیل میشود. نژادپرست اسرائیلی فلسطین را به زور اشغال میکند. فلسطینی اما تن به اشغال نمیدهد، در برابر زور مقاومت میکند و مبارزه با اشغالگر و برای بیرون راندن آن از سرزمین اشغالی به جزئی از زندگی وی تبدیل میشود. چنین است که مقاومت دربرابر زور و اشغالگری و مبارزه برای تشکیل یک کشور مستقل فلسطینی، به میراثی که نسلاندر نسل به هر فلسطینی انتقال یافته تبدیل میشود.
مردم ستمکشیده فلسطین و کل جهان شاهد این واقعیت بودهاند که رژیم نژادپرست اسرائیل، هیچگاه حتا در حرف، حاضر نشده است یک کشور و دولت مستقل فلسطینی را به رسمیت بشناسد. دولت صهیونیستی اسرائیل در جریان مذاکرات خود با طرف فلسطینی، هرگز به عنوان یک طرف برابر برخورد نکرده و اصل تساوی حقوقی دوطرف در این مذاکرات جائی نداشته است. دولت اسرائیل در حین مذاکره برای “صلح” همواره جنگ و تهاجم دیگری را تدارک دیده است . در تمام طول این مذاکرات به سیاستهای نژادپرستانه خود، دیوارسازی، جداسازی و ایجاد شهرکهای یهودینشین ادامه داده و بر سر استراتژی خود یعنی کوچدادن اجباری مردم فلسطین، پاکسازی قومی و اشغال کامل سرزمین فلسطین، ایستاده است. تجربه تمام دوران موجودیت اسرائیل نشان داده است که دولت اسرائیل مطلقا نمیخواهد با صلح و آشتی در کنار یک دولت و کشور فلسطینی باشد. انعطاف مردم فلسطین و سازمانهای سیاسی آن، چه اکنون در دوره محمودعباس و چه در دوره یاسرعرفات برای ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی از طریق مذاکره و جلبرضایت اسرائیل، نشان داد که چنین تلاشهایی اگرچه گاهمیتواند دستاوردهایی نیز به همراه داشته باشد، اما از آنجا که طرف مقابل، از ریشه با ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی مخالف است، اهل هیچگونه توافقی در این زمینه نیست و هربار به بهانهای آن را برهم میزند، این تلاشها به نتایج مطلوب نرسیده و نخواهد رسید.
خواست مبرم و فوری مردم غزه در حال حاضر، آتشبس و عقبنشینی بیدرنگ نیروهای نظامی اسرائیل و پایان محاصره غزه است! ارسال فوری کمکها و امکانات داروئی و پزشکی و غذایی، بازسازی اماکن ویران شده و آزادی اسرایی که اخیرا بازداشت شدهاند از خواستهای دیگر مردم غزه است.گرچه بامیانجیگری مصر، سرانجام ازروزسه شنبه ۱۴ مرداد یک آتش بس سه روزه اعلام شده است با اینهمه هیچ اعتمادی به دولت اشغالگر و صهیونیستی اسرائیل وجودندارد.مردم فلسطین از جمله مردم غزه، دشمن صهیونیست را خوب میشناسند و این را به تجربه دریافتهاند که اسرائیل ولو آنکه تحت فشار افکار عمومی امروز آتشبس را بپذیرد و نیروهای نظامی خود را از غزه خارج سازد، اما هیچ تضمینی وجود ندارد که فردا دست به عمل جنایتکارانه مشابهی نزند! فلسطینی با گوشت و پوست و خون این را دریافته است که دولت نژادپرست و صهیونیست اسرائیل از جنایت علیه فلسطینیان، از توسعه اشغالگری و از تلاش برای محو فلسطین دست برنمیدارد.
بنابراین راهی جز ادامه مبارزه برای مردم فلسطین باقی نمیماند. آنچه را که به زور از مردم فلسطین گرفته شده است بایستی به زور پسگرفته شود. جز اتحاد و هماهنگی همه سازمانها و نیروهای مقاومت فلسطینی، بسیج تودههای مردم فلسطین در غزه و کرانهغربی، تسلیح عمومی و مبارزه بیامان و تا بهآخر، هیچ راه دیگری وجود ندارد. هم پای این مبارزه البته وظیفه همه فلسطینیان آواره و ساکن سایر کشورها، همه کارگران و زحمتکشان کشورهای عربی، همه سازمانهای انقلابی و آزادیخواه جهان بهویژه کارگران و زحمتکشان و روشنفکران اسرائیل است که یاریرسان جنبش آزادیخواهانه و حقطلبانه مردم فلسطین باشند، از مقاومت آنها در برابر اشغالگری و از مبارزه آنها برای تشکیل یک دولت و کشور آزاد و مستقل فلسطین حمایت کنند. دولت اسرائیل باید به مرزهای سال ۱۹۶۷ باز گردد، پاکسازی قومی مردم فلسطین فورا باید متوقف شود و بشریت مترقی باید با این پدیده ضدبشری تعیین تکلیف کند.
حمایت از مردم فلسطین، حمایت از مقاومت و جنبش آزادیخواهانه مردم فلسطین به معنای حمایت از سازمان حماس نیست. این درست است که حماس علیه اسرائیل مبارزه میکند، اما این موضوع به خودی خود روشن است که هر مخالفتی با اسرائیل و صهیونیسم یا امپریالیسم یا حتا جنگ و درگیری با آن، لزوما از موضع ترقیخواهی و پیشرو نیست. همچنین “مقبولیت” نسبی حماس در بین اقشاری از مردم و برخورداری این جریان از پایگاه نسبی تودهای در غزه- البته درشرایط بسته ای که درآن جاحاکم است- نیز مطلقا به معنای حقانیت یا مترقی بودن این جریان نیست. حماس یک جریان مذهبی و ارتجاعی است. بنابراین هیچ جای بحثی در مورد حمایت از حماس نمیتواند در میان باشد و نیست. بحث بر سر حمایت از مقاومت مردم فلسطین است . مقاومت مردم فلسطین اگر بخواهیم حتا از زاویه حضور سازمانهای فلسطینی در جنبش مقاومت فلسطین به مساله نگاه کنیم، مقاومت فلسطین دربرگیرنده مجموعهای از گروههای مبارز فلسطینی است و نه فقط حماس. نکته مهمتر و اساسیتر اما مبارزه ومقاومت مردم فلسطین است ، همبستگی با این مقاومت وحمایت از مبارزه مردم برای آزادی و ایجاد کشور مستقل فلسطین. این مقاومت و مبارزه تاریخی مربوط به امروز نیست و هیچ ربطی به حماس ندارد، بلکه سرمنشأ آن اشغال فلسطین توسط صهیونیستهاست. زمانی که هنوز حماسی وجود نداشت این مبارزه و مقاومت وجود داشت و اگر که حماس هم نابود شود، این مبارزه و مقاومت وجود خواهد داشت. بنابراین مرکز توجه همه ما باید مردم فلسطین خواه در غزه یا کرانهغربی، یاری رسانی به مبارزه انقلابی آنها علیه اشغال و صهیونیسم و حمایت بیچون و چرا از خواست تاریخی آنها یعنی تشکیل دولت و کشور مستقل فلسطین باشد. دولتی آزاد، دموکراتیک و سکولار !
اشغالگران صهیونیست که با توسل به وحشیانهترین و بیرحمانهترین کشتارها میخواستند ظرف چند روز کار غزه را یکسره سازند، با مقاومت دلاورانه مردم غزه و نیروهای مقاومت روبرو شدند. ورود نیروی زمینی صهیونیستها به جنوب غزه و قتلعام مردم رفح، با پاسخ دندانشکنی از سوی مردم و نیروهای مقاومت روبرو گردید. اشغالگران و حامیان امپریالیست آنها که از مقاومت مردم فلسطین و تلفات شماری از نیروهای ارتش اسرائیل شدیدا برافروخته شدهبودند، به بهانه مفقود شدن یک افسر اسرائیلی، تبلیغات گستردهای را علیه مقاومت فلسطین سازمان دادند. علاوه بر اوباما و وزیرخارجه وی که گروگانگیری (۱) افسر اسرائیلی را محکوم کرده و خواستار آزادی وی شدند، بانکیمون که سمت دبیرکلی سازمانمللمتحد را با خود یدک میکشد اما در واقع نوکر آمریکاست و تا این لحظه خفهخون گرفته و چشم بر کشتار بیرحمانه کودکان و قتلعام مردم فلسطین فرو بسته بود، ناگهان زبان باز کرد و با آمریکا همصدا شد. دبیرکلسازمانمللمتحد، از مردم بیدفاع فلسطین و نیروهای مقاومت که بهدست ارتش اشغالگر و سربازان اسرائیلی کشته و یا اسیر شدهاند چیزی نگفت. خروارها بمب و موشکی که هر روز برسر کودکان فلسطینی ریخته میشود، هیچ سوالی در ذهن این نهاد بینالمللی و دبیرکل آن ایجاد نکرد، اما همینکه از زبان اسرائیل شنید که یک سرباز صهیونیست در غزه به گروگان نیروهای مقاومت درآمده است، آتشی شد و یاد نقض آتشبس توسط حماس افتاد. اینکه قبلا نتانیاهو گفته بود آتشبس بیآتشبس، عملیات ارتش اسرائیل در غزه تا خلع سلاح حماس و نابودی تونلهای ارتباطی ادامه خواهد یافت، این را نشنید! او نگفت که چرا اشغالگران صهیونیست و توسعهطلب مدت ۷ سال است غزه را محاصره کردهاند، نگفت افسر اسرائیلی در غزه دنبال چی بوده است، او اما همینقدر میدانست که باید اوامر دولت آمریکا و رئیسجمهور آن را اجرا کند و با او همصدا شود! اشغالگران صهیونیست تنها در روز جمعه ۱۰مرداد که آتشبس “انساندوستانه” اعلام شده بود، ۲۰۰ فلسطینی را البته از روی انساندوستی! به قتل رساندند و روز یکشنبه ۱۲ مرداد ۱۸۰ حمله هوایی علیه غزه انجام دادند. بیست و هفت روز پس از آغاز یورش ددمنشانه اسرائیل به غزه و کشتار هر روزه کودکان و مردم فلسطین، وقتیکه سومین محل و مدرسه وابسته به سازمان ملل متحد که ۳۰۰۰ پناهنده در آن پناه گرفته بودند، زیر بمبها و راکتهای اسرائیلی تخریب و دهها کشته و زخمی برجای گذاشت، تازه بانکیمون با صدور بیانیهای آن را ناقص حقوق بینالمللی خواند و خواستار تحقیق و شناسایی عاملان آن شد!روزبعد ازآن یعنی دوشنبه ۱۳ مرداد، دولت اشغالگر وصهیونیست اسرائیل یک آتش بس”بشردوستانه” هفت ساعته اعلام کرد و دقایقی بعد ازآنکه مردم غزّه ازپناهگاه های خودبیرون آمدند، حملات هوائی خود راآغاز نمودومردم را دراردوگاه”ساتی”به بمب وخمپاره بست تامیزان “بشردوستی” نژادپرستان صهیونیست رابه همه جهان نشان دهد.
بهرغم تبلیغات گسترده و یک جانبه مدیای امپریالیستی و تلاشهایی که برای لاپوشانی جنایات رژیم صهیونیستی اسرائیل صورت میگیرد، مردم دنیا اما این جنایات را محکوم میکنند و حامی مردم فلسطیناند. مردم دنیا این را میدانند که دولت صهیونیستی اسرائیل که همواره مورد حمایت امپریالیسم آمریکا بوده است، یک دولت نژادپرست و اشغالگر است. این دولت در ادامه سیاستهای اشغالگرانه و توسطهطلبانه خود، از قبل برای حمله به غزه و توسعه مناطق اشغالی برنامهریزی کرده بود. این نخستین بار نیست که دولت نژادپرست اسرائیل دست به چنین جنایاتی میزند. از همان سال ۱۹۴۸ که نطفه دولت صهیونیستی بسته شد و اسرائیل موجودیت یافت، کشتار و قتلعام و تخریب اماکن مسکونی و آواره ساختن مردم بیدفاع فلسطین نیز آغاز شد. جنایاتی که تا به امروز ادامه داشته است. قتلعام مردم فلسطین در دیریاسین، کفرقاسم، صبرا، و شتیلا، تلزعتر، نبطیه، ساموا، جنین، غزه، رفح تنها نمونههایی از جنایات بیشمار رژیم نژادپرست اسرائیل است. اسرائیل بیش از ۶۰ سال است به توسعه اشغالگری، پاکسازی قومی، کشتار و آواره ساختن مردم فلسطین و یهودیسازی سرزمین فلسطین مشغول است. دولت اشغالگر اسرائیل، یک دولت مذهبی و نژادپرست است. نژادپرستان اسرائیلی بارها تکرار کردهاند که هدف آنها “بیرون راندن اعراب از سرزمینهاییست که خداوند به یهودیان وعده داده است” سرزمین موعود صهیونیستها نه فقط فلسطین، بلکه شامل بخشهایی از اردن، سوریه، مصر و … است. اشغالگران صهیونیست به نقل از تورات گفتهاند و پیوسته آن را تکرار میکنند که “ما اینجا آمدهایم نه برای آنکه از این سرزمین ارث ببریم بلکه برای آنکه دیگران را از ارث بردن محروم کنیم و از این جا بیرون بیاندازیم” آنها مکرر گفتهاند باید زندگی را بر مردم فلسطین آنقدر تلخ و دشوار ساخت که خودشان بگذارند بروند و فلسطین را ترک کنند. در مدارس مذهبی اسرائیل از همان دوران کودکی به دانشآموزان میآموزند که فلسطینیها و اعرابهمان قوم آمالیک (Amalek) هستند که باید آنها را نابود کرد. (۲) یک خاخام اسرائیلی گفته است که قوم “آمالیک” همین فلسطینیها هستند و چنین اضافه کرده است که همه اسرائیلیها موظف به قتلعام فلسطینیها هستند. یکی دیگر از این خاخامها نیز اخیرا فتوا داد چنانچه لازم آید، تمام غزه را باید نابود کرد! همین نتانیاهوی جنایتکار رهبر حزب لیکود و نخستوزیر اسرائیل گفته است “فلسطینیها باید نابود شوند، فلسطینیها وحشی هستند که باید آنها را با کشیدن دیوار در قفس نگاه داشت”! از زمانی که شیمونپرز وزیر دفاع وقت اسرائیل نخستین کولونی به نام “کدمیم” را در وسط یک منطقه مسکونی فلسطینی ساحل غربی بنا کرد، این کولونیها به تدریج چون قارچ همهجا سربرآورده و پراکنده شدهاند. کولونیها به تدریج زمین و آب را از روستاهای فلسطینی مجاور دزدیده، درختها را ریشهکن ساختند، راهها را مسدود کردند، جادههای تازهای کشیدند که عبور فلسطینیها از آن ممنوع است. پروژهای که در تکثیر و توسعه شهرکهای یهودینشین و دیوارسازی ادامه یافته است. این است ماهیت رژیم نژادپرست اسرائیل وشمه ای ازبرنامه آن درسرزمین اشغالی. رژیمی که از حمایتهای مالی- تسلیحاتی قدرتهای امپریالیستی برخوردار است و به هیچ عهد و پیمان و قطعنامهای چه در سطح منطقهای چه در مقیاس بینالمللی چنانچه خلاف منافع صهیونیسم باشد، پایبند نیست!
این واقعیت برکسی پوشیده نیست که توازن قوا در مقیاس جهانی نیز به سود دولت نژادپرست اسرائیل است. امپریالیسم آمریکا و متحدین اروپایی آن تحت پوشش “دفاع از خود” از جنایات دولت اسرائیل حمایت میکنند. شوروی که زمانی حامی اصلی مردم فلسطین و سازمانهای سیاسی آن بود، امروز به روسیهای بدل شده که درگیر معضلات بزرگ خود در رقابت با سایر قدرتهای امپریالیستیست و در قبال مساله فلسطین سکوت اختیار نموده است. چین قدرت بزرگ دیگر جهانی نیز به همین شکل. کشورهای منطقه مانند سوریه، لبنان، مصر، اردن، لیبی، عراق و عربستان نیز که زمانی ولو تا آنجا که منافع آنها اجازه میداد حامی مردم فلسطین و پناهگاه آوارگان فلسطینی بودند و تهدیدی علیه اسرائیل محسوب میشدند، صرفنظراز اینکه هرکدام تحولاتی را از سرگذراندهاند، همگی درگیر مسائل داخلی خود هستند و اوضاع در تمام این کشورها به گونه دیگریست. جمهوری اسلامی نیز که پیش از این بطور نسبی تهدید علیه اسرائیل به حساب میآمد، بعد از تحریمها و مذاکرات هستهای دولت روحانی با آمریکا و دیگر کشورهای ۱+۵ در موقعیت پیشین خود نیست و دولت اسرائیل از این ناحیه نیز خطری جدی احساس نمیکند. در چنین شرایطی است که دولت اشغالگر و غاصب اسرائیل فرصت را برای توسعه اشغالگری، برای کشتار و پاکسازی قومی مردم فلسطین مناسب یافته و چهار هفته است در برابر چشم جهانیان بلاوقفه بر سر کودکان و مردم بیدفاع فلسطین بمب و گلوله و خمپاره میریزد!
بهرغم تمام این ددمنشیها، دولت نژادپرست اسرائیل اما باید به این واقعیت پیبرده باشد که فلسطینی اگر به اجبار تن به آوارگی میدهد و خانهاش را ترک میکند اما هرگز بازگشت به خانه را از یاد نمیبرد و مبارزه با کسی که وی را آواره ساخته و خانهاش را به اشغال خود درآورده، به مبارزه اصلی و مرکزی و مشغله دائمی وی تبدیل میشود. نژادپرست اسرائیلی فلسطین را به زور اشغال میکند. فلسطینی اما تن به اشغال نمیدهد، در برابر زور مقاومت میکند و مبارزه با اشغالگر و برای بیرون راندن آن از سرزمین اشغالی به جزئی از زندگی وی تبدیل میشود. چنین است که مقاومت دربرابر زور و اشغالگری و مبارزه برای تشکیل یک کشور مستقل فلسطینی، به میراثی که نسلاندر نسل به هر فلسطینی انتقال یافته تبدیل میشود.
مردم ستمکشیده فلسطین و کل جهان شاهد این واقعیت بودهاند که رژیم نژادپرست اسرائیل، هیچگاه حتا در حرف، حاضر نشده است یک کشور و دولت مستقل فلسطینی را به رسمیت بشناسد. دولت صهیونیستی اسرائیل در جریان مذاکرات خود با طرف فلسطینی، هرگز به عنوان یک طرف برابر برخورد نکرده و اصل تساوی حقوقی دوطرف در این مذاکرات جائی نداشته است. دولت اسرائیل در حین مذاکره برای “صلح” همواره جنگ و تهاجم دیگری را تدارک دیده است . در تمام طول این مذاکرات به سیاستهای نژادپرستانه خود، دیوارسازی، جداسازی و ایجاد شهرکهای یهودینشین ادامه داده و بر سر استراتژی خود یعنی کوچدادن اجباری مردم فلسطین، پاکسازی قومی و اشغال کامل سرزمین فلسطین، ایستاده است. تجربه تمام دوران موجودیت اسرائیل نشان داده است که دولت اسرائیل مطلقا نمیخواهد با صلح و آشتی در کنار یک دولت و کشور فلسطینی باشد. انعطاف مردم فلسطین و سازمانهای سیاسی آن، چه اکنون در دوره محمودعباس و چه در دوره یاسرعرفات برای ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی از طریق مذاکره و جلبرضایت اسرائیل، نشان داد که چنین تلاشهایی اگرچه گاهمیتواند دستاوردهایی نیز به همراه داشته باشد، اما از آنجا که طرف مقابل، از ریشه با ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی مخالف است، اهل هیچگونه توافقی در این زمینه نیست و هربار به بهانهای آن را برهم میزند، این تلاشها به نتایج مطلوب نرسیده و نخواهد رسید.
خواست مبرم و فوری مردم غزه در حال حاضر، آتشبس و عقبنشینی بیدرنگ نیروهای نظامی اسرائیل و پایان محاصره غزه است! ارسال فوری کمکها و امکانات داروئی و پزشکی و غذایی، بازسازی اماکن ویران شده و آزادی اسرایی که اخیرا بازداشت شدهاند از خواستهای دیگر مردم غزه است.گرچه بامیانجیگری مصر، سرانجام ازروزسه شنبه ۱۴ مرداد یک آتش بس سه روزه اعلام شده است با اینهمه هیچ اعتمادی به دولت اشغالگر و صهیونیستی اسرائیل وجودندارد.مردم فلسطین از جمله مردم غزه، دشمن صهیونیست را خوب میشناسند و این را به تجربه دریافتهاند که اسرائیل ولو آنکه تحت فشار افکار عمومی امروز آتشبس را بپذیرد و نیروهای نظامی خود را از غزه خارج سازد، اما هیچ تضمینی وجود ندارد که فردا دست به عمل جنایتکارانه مشابهی نزند! فلسطینی با گوشت و پوست و خون این را دریافته است که دولت نژادپرست و صهیونیست اسرائیل از جنایت علیه فلسطینیان، از توسعه اشغالگری و از تلاش برای محو فلسطین دست برنمیدارد.
بنابراین راهی جز ادامه مبارزه برای مردم فلسطین باقی نمیماند. آنچه را که به زور از مردم فلسطین گرفته شده است بایستی به زور پسگرفته شود. جز اتحاد و هماهنگی همه سازمانها و نیروهای مقاومت فلسطینی، بسیج تودههای مردم فلسطین در غزه و کرانهغربی، تسلیح عمومی و مبارزه بیامان و تا بهآخر، هیچ راه دیگری وجود ندارد. هم پای این مبارزه البته وظیفه همه فلسطینیان آواره و ساکن سایر کشورها، همه کارگران و زحمتکشان کشورهای عربی، همه سازمانهای انقلابی و آزادیخواه جهان بهویژه کارگران و زحمتکشان و روشنفکران اسرائیل است که یاریرسان جنبش آزادیخواهانه و حقطلبانه مردم فلسطین باشند، از مقاومت آنها در برابر اشغالگری و از مبارزه آنها برای تشکیل یک دولت و کشور آزاد و مستقل فلسطین حمایت کنند. دولت اسرائیل باید به مرزهای سال ۱۹۶۷ باز گردد، پاکسازی قومی مردم فلسطین فورا باید متوقف شود و بشریت مترقی باید با این پدیده ضدبشری تعیین تکلیف کند.
حمایت از مردم فلسطین، حمایت از مقاومت و جنبش آزادیخواهانه مردم فلسطین به معنای حمایت از سازمان حماس نیست. این درست است که حماس علیه اسرائیل مبارزه میکند، اما این موضوع به خودی خود روشن است که هر مخالفتی با اسرائیل و صهیونیسم یا امپریالیسم یا حتا جنگ و درگیری با آن، لزوما از موضع ترقیخواهی و پیشرو نیست. همچنین “مقبولیت” نسبی حماس در بین اقشاری از مردم و برخورداری این جریان از پایگاه نسبی تودهای در غزه- البته درشرایط بسته ای که درآن جاحاکم است- نیز مطلقا به معنای حقانیت یا مترقی بودن این جریان نیست. حماس یک جریان مذهبی و ارتجاعی است. بنابراین هیچ جای بحثی در مورد حمایت از حماس نمیتواند در میان باشد و نیست. بحث بر سر حمایت از مقاومت مردم فلسطین است . مقاومت مردم فلسطین اگر بخواهیم حتا از زاویه حضور سازمانهای فلسطینی در جنبش مقاومت فلسطین به مساله نگاه کنیم، مقاومت فلسطین دربرگیرنده مجموعهای از گروههای مبارز فلسطینی است و نه فقط حماس. نکته مهمتر و اساسیتر اما مبارزه ومقاومت مردم فلسطین است ، همبستگی با این مقاومت وحمایت از مبارزه مردم برای آزادی و ایجاد کشور مستقل فلسطین. این مقاومت و مبارزه تاریخی مربوط به امروز نیست و هیچ ربطی به حماس ندارد، بلکه سرمنشأ آن اشغال فلسطین توسط صهیونیستهاست. زمانی که هنوز حماسی وجود نداشت این مبارزه و مقاومت وجود داشت و اگر که حماس هم نابود شود، این مبارزه و مقاومت وجود خواهد داشت. بنابراین مرکز توجه همه ما باید مردم فلسطین خواه در غزه یا کرانهغربی، یاری رسانی به مبارزه انقلابی آنها علیه اشغال و صهیونیسم و حمایت بیچون و چرا از خواست تاریخی آنها یعنی تشکیل دولت و کشور مستقل فلسطین باشد. دولتی آزاد، دموکراتیک و سکولار !
زیرنویسها:
۱ – خبرگزاری تسنیم روز یکشنبه ۱۲ مرداد به نقل از رویترز در این باره نوشت: ارتش اسرائیل طی بیانیهای اعلام کرد، مشخص شد که “هادارگلدین” ۲۳ ساله، سربازی که اسرائیل بیم آن داشت روز جمعه توسط حماس ربوده شده باشد، در عملیاتی در جنوب غزه کشته شده است.
۲ – آمالیک: نوادگان (Esau) اشعیا که نام خود را به (Amalecites)عمالقه تغییر دادند، قبیلهای بیابانگرد در صحرای نقب (واقع در فلسطین تاریخی). در تورات آمده است که اینان راه را بر عبرانیان که از مصر میآمدند گرفتند، اما شائول و داوود آنها را مغلوب نمودند. (شالومیت آلونی: کشتار یک جمعیت انبوه زیر پوشش درستکاری – چهل مقاله از یهودی تباران ضد استعمار فلسطین – انتشارات اندیشه و پیکار)
۱ – خبرگزاری تسنیم روز یکشنبه ۱۲ مرداد به نقل از رویترز در این باره نوشت: ارتش اسرائیل طی بیانیهای اعلام کرد، مشخص شد که “هادارگلدین” ۲۳ ساله، سربازی که اسرائیل بیم آن داشت روز جمعه توسط حماس ربوده شده باشد، در عملیاتی در جنوب غزه کشته شده است.
۲ – آمالیک: نوادگان (Esau) اشعیا که نام خود را به (Amalecites)عمالقه تغییر دادند، قبیلهای بیابانگرد در صحرای نقب (واقع در فلسطین تاریخی). در تورات آمده است که اینان راه را بر عبرانیان که از مصر میآمدند گرفتند، اما شائول و داوود آنها را مغلوب نمودند. (شالومیت آلونی: کشتار یک جمعیت انبوه زیر پوشش درستکاری – چهل مقاله از یهودی تباران ضد استعمار فلسطین – انتشارات اندیشه و پیکار)
برگرفته از سایت سازمان فدائیان(اقلیت)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر