تازه یکسال گذشته، هنوز نه صحبت از انتخابات مجلس است و نه صحبت از انتخابات ریاستجمهوری، وزیر علوم استیضاح و برکنارمیشود، روحانی مخالفاناش را بزدل مینامد، کوچکزاده در نطق پیش از دستور مجلس وزیر نفت را با نام “آقای بخوربخور” مورد خطاب قرار داده و میگوید “خیلی پُر رو هستی”، دیگری میگوید: “برو به این مرتیکه (وزیر علوم) بگو که یا این چند نفر رو عزل میکنه یا با اردنگی از وزارت بیرونات میکنم”. حتا مجلس جلسه غیرعلنی برای بررسی فحاشی روحانی به رقیباناش برگزار کرد و حسینیان در خلال این جلسه و خطاب به خبرنگاران روحانی را دیکتاتورتر از شاه خواند، دو روز بعد نیز اطلاعیهای علیه روحانی در مجلس دست به دست شد. خلاصه خیلی زودتر و شدیدتر از آنچه که خودشان نیز فکر میکردند، مشغول تکه پاره کردن یک دیگر شدهاند. طوری که عابد فتاحی پس از پایان جلسه غیرعلنی مجلس در ارتباط با فحاشی روحانی به رقبیاناش، به خبرنگاران میگوید: “حرفهای روحانی نگرانم کرد. ما نمیدانیم پشتپرده چه میگذرد، شاید برخی به دنبال کارشکنی جدی در پرونده و مسایل مذاکرهاند… سوال من این است که ما داریم به کجا میرویم و چه میزان فشار روی روحانی و کابینه است که او اینطور از کوره دررفته است”.
اما این وضعیت در میان بالاییها نتیجهی چه شرایطیست؟! برخلاف تبلیغات “حامیان روحانی” این تنها اعضای “جبهه پایداری” نیستند که پرچم مخالفت را بلند کردهاند، خامنهای نیز در مدتی کوتاه دو بار به روحانی هشدار داد و البته دفعه دوم بسیار روشنتر و صریحتر از همیشه.اولین بار در جمع برخی از “اساتید دانشگاهها” در ۱۱ تیر بود که هشدارهایی در رابطه با وضعیت دانشگاهها و در همسویی با افراطیترین جناح مجلس که استارت استیضاح “فرجی دانا” را زده بودند، به دولت روحانی داد. اما سخنان اخیر او در تقابل آشکار با دیدگاههای روحانی و دولت او بود، و البته “دعاهای” خامنهای برای گروه مذاکره کننده نمیتواند صورت مساله را تغییر دهد.
روحانی دو روز قبل از خامنهای گفته بود: “یک عده بزدل سیاسی هستند و هر وقت صحبت از مذاکره به میان میآید، میگویند ما میلرزیم. به جهنم! بروید یک جای گرم برای خود پیدا کنید” و ادامه داد: “گرچه توافقنامه ژنو، موقتی بود اما قدم بسیار مهمی به حساب میآمد و دولت و وزارت خارجه کار بزرگی کرده است؛ پس اگر عدهای ممنون از زحمتشان نیستند، دیر یا زود ممنون میشوند”.
اما فقط دو روز کافی بود تا خامنهای همهی رشتههای او را پنبه کند. سخنان او نه تنها تیتر اول روزنامههایی همچون کیهان و وطنامروز شد، بلکه در مجلس نیز بهانهای برای حملهی نمایندگان “جبهه پایداری” به سیاست روحانی در رابطه با مذاکرات هستهای گردید و رسایی خواستار “بیدار شدن روحانی” پس از سخنان اخیر خامنهای شد. خامنهای گفت: “در مجموع معلوم شد مذاکره برخلاف تصورات برخیها به هیچ چیز کمک نمیکند. آمریکاییها نه تنها دشمنیها را کم نکردند بلکه تحریمها را هم افزایش دادند! البته میگویند این تحریمها، جدید نیست، اما در واقع جدید است و مذاکره در زمینه تحریم هم، فایدهای نداشته است”.
و این حرفها دقیقا در نقطه مقابل حرفهای وزیر خارجهای بود که در کنارش نشسته بود. ظریف چند روز پس از وضع تحریمهای مورد اشارهی خامنهای در برنامه گفتگوی ویژه خبری و در پاسخ به سوال مجری برنامه در این رابطه که آیا تحریمهای جدید آمریکا برخلاف توافقنامه ژنو میباشد، گفت: “ببینید! اگه بخواهیم واقع بین باشیم و واقعیت را بگویم نقض توافق نیست، درسته که این تحریمها غیرقانونی و بیاثر هم بوده اما خب این تحریمهاییست که قبلا هم وجود داشته و افراد و گروههای جدیدی برای اجرای آن تحریمها وارد شدند”.
سخنان خامنهای حتا واکنش دولت آمریکا را نیز به دنبال داشت و سخنگوی وزارت خارجه آمریکا با رد سخنان خامنهای در مورد تحریمهای جدید، بر ضرورت اقدامات عملی و قابل اثبات ایران برای گذر از این مرحله تاکید کرد. خبرگزاری ایسنا نیز که از حامیان دولت روحانی میباشد با اشاره به سایت رسمی دولت آمریکا مواردی از تحریمها را که از سوی دولت آمریکا معلق شده برشمرد.
بنابر این تنها سروصدای اعضای “جبهه پایداری” نیست که روحانی را به چنین واکنشهایی کشانده و مساله بسیار فراتر از آن است. اگر روحانی میتوانست سیاستهایاش را پیش ببرد، بیشک توجهای به سروصداهای این عده در مجلس و جاهای دیگر نمیکرد. آنچه که روحانی را به واکنش انداخته ناتوانی در پیشبرد برنامههایاش میباشد که در راس آن حل (و یا کاهش) بحران در روابط خارجی و لغو تحریمهای بینالمللی بود.
اما پیش از این که به این موضوع بپردازیم، باید به این سوال پاسخ داد که آیا تحریمها برای حکومت اسلامی اهمیتی دارد؟ و اگر اهمیت دارد، سیاست خارجی جمهوری اسلامی برای رفع تحریمها چیست؟! و بالاخره چرا خامنهای در این شرایط که هنوز مذاکرات ادامه دارد با این صراحت بر بیفایده بودن مذاکرات برای رفع تحریمها تاکید کرد و تمام قد در برابر نظرات روحانی در این مورد که “نظام تحریمها شکسته و شرایط پیشین قابل بازگشت نیست” میایستد؟!
واقعیت این است که همه مقامات حکومت اسلامی از تحریمهای بینالمللی ناراضی بوده و خواهان لغو آن هستند. در پی این تحریمها وضعیت اقتصادی بدتر از گذشته شد و حکومت اسلامی از بخش بزرگی از درآمدهای نفتی خود محروم شد. بهگفتهی مهرداد بذرپاش عضو هیات رئیسه مجلس و از نمایندگان نزدیک به “جبهه پایداری” حتا در سال ۸۷ (زمانی که تحریمهای بینالمللی هنوز شدت نیافته بود) حکومت اسلامی حاضر به پذیرش شرایط آمریکا شده بود. وی در سخنرانی خود در جلسهی “اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل” گفت: “طرف غربی در سال ۸۷ بستهای آورد تحت عنوان فریز تو فریز، یعنی دو طرف متوقف. آنها گفته بودند تحریمها را متوقف میکنیم و شما هم فناوری غنیسازی را متوقف کنید. ما توافق کردیم و پیغام دادیم که چرا نمیآیید؟ آنها گفتند صبر کنید انتخابات ایران انجام شود و بعد برای مذاکرات میآییم. انتخابات ایران انجام شد و اوباما در تلویزیون گفت: “تمام مذاکرات ما با ایران کان لم یکن تلقی میگردد و ایران حکومت آدمکش است و دولت ایران مشروعیت ندارد” و مذاکرات متوقف شد” وی ادامه داد: “همه این مذاکرات که انجام میدهیم و اگر موفق شویم تحریمها را برداریم که فرض، فرض محالیاست به سال ۸۸برمیگردیم” (خبرگزاری تسنیم ۲۲ مرداد).
جدا از اعتراف بذرپاش به آمادگی حکومت اسلامی برای عقبنشینی از مواضع خود در راستای حل بحران هستهای در دوران ریاست جمهوری احمدینژاد، دریافتن این موضوع نیز مشکل نیست که وضعیت حکومت ایران در طی ۵ سال گذشته بدتر شده و دولت از موضع ضعیفتری نسبت به طرفهای مقابل برخوردار گشته و در این شرایط طرفهای مقابل امتیازاتی میخواهند (از جمله محدودیت در برنامه موشکی ایران) که پذیرش آن برای خامنهای حداقل تا این لحظه منتفیست و این یعنی بنبست در مذاکرات و این همان چیزیست که روحانی را بیش از هر چیز دیگر نگران کرده است، چرا که او تمامی تخممرغهایاش را در این سبد قرار داده و سیاستهای اقتصادیاش در صورت ادامه و یا تشدید تحریمها در بنبست کامل قرار میگیرد.
حتا نیم نگاهی به سیاستهای اقتصادی اعلام شده از سوی دولت روحانی برای برون رفت از رکود این موضوع را نمایان میسازد. برنامه دولت روحانی برای خروج از رکود بهجای بالا بردن قدرت خرید و بازار مصرف در داخل، بر افزایش و توسعه صادرات تکیه دارد. او حتا در سخنرانی اخیر خود از وزیر اقتصاد و رئیس بانک مرکزی خواست تا تمامی موانع را برای صادرات کالا رفع کنند. اما طبیعیست که وقتی بحران در روابط بینالمللی وجود داشته باشد، بازار صادراتی نیز به همان نسبت با مشکل روبروست و تنها کاهش بحران خارجی و رفع تحریمهاست که میتواند راه را (حداقل در تئوری) برای اجرای این سیاست باز کند. حال بگذریم از ورشکستگی مالی دولت و نیازی که به درآمدهای نفتی برای تامین بودجه و دیگر نیازهای مالی خود دارد.
بستر واقعی تشدید تضادهای درونی حکومت اسلامی چیزی جز تشدید بحران و شکست در سیاستها نیست. دولت روحانی در یکسالی که از عمر آن میگذرد نه در عرصهی اقتصادی موفق بوده و نه توانسته است بنبست در مذاکرات هستهای را بشکند. همین شکستهاست که در مرحلهی بعد به تشدید تضادهای درونی حاکمیت و گسترش آن به دیگر عرصهها که از جمله نمادهای آن استیضاح وزیر علوم، بورسیههای غیرقانونی، فساد دولتی، درگیری بر سر تفکیک جنسیتی در شهرداری و سیاستهای وزارت نفت است، میانجامد. اگر سیاستهای دولت روحانی به موفقیت میرسید، بهصورت طبیعی او دست بالا را داشت و صداهای مخالف او تضعیف میشدند. اما امروز که این تضادها تشدید شده نتیجهی همین بنبستهاست. در چنین شرایطیست که روحانی نیز با بلند کردن صدای خود، از سویی بدنبال آن است که شکستها را به گردن مخالفان و سنگ انداختنهای آنها بیاندازد و از سوی دیگر با تهدید و سروصدا آخرین کارتهای بازیاش را برای خروج از این بنبست بهکار گیرد.
هر قدر که از عمر حکومت اسلامی بهعنوان یک حکومت پوسیده که مانع سیر تکاملی تاریخ است، میگذرد بر شدت بحرانهایی که حکومت با آنها درگیر است افزوده میشود. هشدارهای امثال لاریجانی رئیس مجلس که امروز در میان حکومتیان از آنها به عنوان “اصولگرایان معتدل” نام برده میشود در مورد وضعیت خاص کشور و نیاز به همدلی برای برون رفت از این شرایط، جلسه غیرعلنی مجلس با حضور شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی، اعتراف روحانی به این که بسیاری از کارشناسان عبور از این شرایط را غیرممکن میدانستند و بیان این که برای به سرانجام رسیدن مذاکرات هستهای “فرصت نامحدود نیست”، همگی نشانگر واقف بودن حکومت بر این بحران عمیق ساختاری است و البته شکی نیست که حکومت اسلامی اگر بتواند چندصباحی به عمر خود ادامه دهد هرگز نمیتواند سیر تکامل تاریخ را متوقف سازد. میتوان سیر تکامل تاریخ را به تاخیر انداخت اما نمیتوان آن را بهطور کلی متوقف ساخت.
برگرفته از سایت سازمان فدائیان (اقلیت)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر