۱۳۹۱ آذر ۸, چهارشنبه

وقتی که خادمان نظام خائن به نظام می‌شوند!


زمانی که نزاع و درگيری لفظی رئيس جمهور و رئيس قوه قضائيه حکومت اسلامی بر سر بازديد احمدی نژاد از زندان اوين و ملاقات با مشاور مطبوعاتی‌اش بالا گرفت، وقتی که موضع گيری‌های تند و علنی اين دو در مطبوعات عليه يکديگر، که نشانه‌هائی از بحران عميق و هرج و مرج و گسيختگی ارگان‌های نظم سرمايه‌داری حاکم را بازتاب می‌دهد و رسوائی و بی اعتباری بيش از پيش رژيم جمهوری اسلامی در انظار توده‌های مردم را رقم می‌زند، به مرحلۀ حادی رسيد، خامنه‌ای در جايگاه رهبر حکومت اسلامی که سخنانش در هر عرصه مورد اختلافی بايد “فصل‌الخطاب” و پايانی بر منازعات فيمابين مقامات و مسئولين حکومتی باشد، وارد اين کارزار پايان ناپذير شد و بار ديگر هشدارگونه فرمان توقف درگيری و تنش در ميان سران قوا را البته از بيم آنکه به تنش در پائين منجر شود، صادر کرد. خامنه‌ای در نطقی که روز چهارشنبه دهم آبان ايراد نمود، به رؤسای سه قوه و تمام مقامات و مسئولين جمهوری اسلامی هشدار داد که بايد متوجه مسئوليت خود در “شرايط حساس کنونی” باشند و بايد مراقب باشند که “اختلافات را به ميان مردم نکشانند”! خامنه‌ای نه فقط از باندهای حکومتی و سران آن‌ها خواست که اختلاف‌ها را بايد به “کم‌ترين ميزان” برسانند، بلکه با لحن تند و کوبنده‌ای آن‌ها را چنين مورد خطاب قرار داد که “از امروز تا روز انتخابات هر کسی بخواهد اختلاف‌ها را به ميان مردم بکشاند و از احساسات آن‌ها در راستای اختلافات استفاده کند، قطعاً به کشور خيانت کرده است”.

فردای صدور اين فرمان عتاب آلود، برادران لاريجانی، رؤسای قوه مقننه و قضائيه، با ارسال نامه‌های جداگانه‌ای به “رهبر فرزانه” و “مقام معظم رهبری “، دريافت پيام “وحدت بخش”، “سنجيده” و “به موقع” رهبری و مراتب اطاعت خود از “ولی امر مسلمين” و رعايت “دستورات” وی را اعلام کردند.

۱۳۹۱ آبان ۲۵, پنجشنبه

بحران سوریه و صف‌بندی‌های سیاسی


تصویری که از واقعیت اوضاع سیاسی و مبارزات توده‌ای در سوریه ارائه می‌شود، اغلب تحریف شده و یک جانبه است. این مسئله فقط مختص جمهوری اسلامی در ایران نیست که به تأسی از رژیم بعثی سوریه، مبارزات میلیون‌ها تن از مردم سوریه را اقدامات تروریستی می‌نامد، بلکه سازمان‌ها و گرایشات چپ و کمونیست ایران نیز اغلب با زدن یک برچسب وابسته به امپریالیسم و اسلام‌گرایان، واقعیت مبارزات توده‌ای را برای دگرگونی نظم موجود که نه خواست امپریالیسم است و نه اسلام‌گرایان تحریف می‌کنند.

در واقعیت اما آن‌چه که در طول ۲۰ ماه گذشته در سوریه در جریان است، ادامه‌ی انقلاب‌ها و جنبش‌هایی‌ست که منطقه‌ی وسیعی از خاورمیانه و شمال آفریقا را فراگرفت و بازتاب بخشی از بحران سیاسی نظم سرمایه‌داری جهانی‌ست. این انقلابات فقط حلقه‌هایی از یک زنجیره به هم پیوسته جهانی برای دگرگونی سوسیالیستی نظم سرمایه‌داری‌ست. این که در این لحظه، توان و قدرت پیشروی آن‌ها در چه حدی‌ست، حد و حدود نقش و تأثیرگذاری طبقه کارگر چیست و بورژوازی داخلی و بین‌المللی تا کجا قادر به مقابله و مهار این جنبش‌ها و انقلابات شده است، نه نافی خصلت مترقی این جنبش‌ها و هدف آن‌ها برای دگرگونی نظم سرمایه‌داری است و نه تداوم آن‌ها. حتا در پیشرفته‌ترین کشورهای سرمایه‌داری و متشکل‌ترین گردان‌های طبقه کارگر در آن‌ها، محال است که یک انقلاب اجتماعی خالص و شسته و رفته در یک لحظه ظهور کند.

در کشورهایی نظیر تونس و مصر که بورژوازی توانسته حتا کابینه‌های اسلام‌گرای اخوان‌المسلمین را بر سر کار آورد و در ظاهر چنین به نظر می‌رسد، نتیجه‌ی انقلاب گامی به عقب بوده است، در واقعیت اما چنین نیست. در حالی که بحران این جوامع هر روز عمق و وسعت بیشتری به خود می‌گیرد، توده‌های وسیع‌تری بیدار شده و به مبارزه سیاسی روی آورده‌اند، طبقه کارگر میدان وسیع‌تری برای مبارزه و تداوم انقلاب کسب کرده است و خود را برای پیشروی‌های آتی متشکل‌تر و آگاه‌تر می‌کند.