۱۳۹۰ خرداد ۷, شنبه

افزوده‌های جدید به لیست تخلفات

در جمهوری اسلامی که یک رژیم استبدادی‌ست، سوء استفاده‌های مالی و سیاسی، زد و بند، دزدی، پارتی‌بازی و انواع و اقسام خلاف‌کاری‌ها، یک امر رایج و مرسوم است. از آن‌جایی که در این دستگاه حکومتی، باندها و دسته‌بندی‌های متعددی وجود دارد، هر یک از آن‌ها پرونده‌های فراوانی از گروه‌های دیگر را در اختیار دارد که از آن می‌تواند برای تسویه حساب‌های سیاسی بهره‌گیری کند.

اکنون چندین هفته است که تسویه حساب با دسته‌بندی وابسته به احمدی‌نژاد آغاز شده است. برخی از وابستگان به این گروه، هم اکنون به اتهامات متعدد از سوء استفاده مالی گرفته تا جن‌گیری و جاسوسی، دستگیر و روانه زندان شده‌اند. پرونده‌های تعداد دیگری از آن‌ها، یکی پس از دیگری برملا می‌شود. در این هفته، معاون اجرایی احمدی‌نژاد، بقایی، زیر فشار برای کناره‌گیری قرار گرفته بود.

سایت‌های متعدد وابسته به جمهوری اسلامی گزارش کردند که وی “به دلیل تخلفات عدیده” به ۴ سال انفصال از خدمات دولتی محکوم شده و حضور وی در دولت غیر قانونی‌ست. در مورد محتوای این تخلفات اخبار متناقضی انتشار یافته، اما خود وی در یک نشست خبری با خبرنگاران گفت: “این حکم برای تخلف، جرم، جنایت و سوء استفاده مالی نیست. یک حکم اداری‌ست، درباره خروج آثار از ثبت آثار تاریخی ملی است.” وی در عین حال افزود: این حکم متعلق به ۶ ماه پیش است و نسبت به آن اعتراض کرده‌ام. هر چه هست، این اول ماجراست. از هم اکنون سایت عماریون از گروه‌های حزب‌اللهی وابسته به وزارت اطلاعات، لیستی از سوء استفاده‌های مالی وی را در مورد هزینه ۵۷ میلیون تومانی سفر نوروزی به هندوستان، واگذاری رستوران‌های ایجاد شده در نتیجه‌ی تغییر اماکن میراث، به افراد خاص از آشنایان، صدور مجوز آژانس‌های جهانگردی به افراد خاص، تأسیس شرکت‌هایی با عناوین مختلف، به منظور عقد قراردادهای سازمان میراث فرهنگی و گردش‌گری، بدون انجام مناقصه و غیره را به عنوان ضمیمه خبر، انتشار داده است و افزوده است “در صدد فرصت و حجتی‌ است که دلایل اخراج نامبرده از وزارت اطلاعات و صدا و سیما را منتشر کند.”

۱۳۹۰ خرداد ۳, سه‌شنبه

هذیان‌گویی احمدی‌نژاد: ایران تنها کشوری‌ست که هیچ خانوار گرسنه‌ای در آن نیست

سرمنشأ تمام معضلات اجتماعی و مصایب کنونی بشریت، نظام سرمایه‌داری‌ست که گروهی سرمایه‌دار انگل و مفت‌خور را بر سرنوشت و مقدرات انسان‌ها حاکم کرده و تلاش بشریت را برای غلبه بر این معضلات و پیشرفت تاریخی سد کرده است.

بحران اقتصادی، بیکاری، فقر، گرسنگی، تبعیض، نابرابری، ستم و استثمار، شکاف عمیق فقر و ثروت در درون هر جامعه و در مقیاس جهانی، همه ذاتی نظمی هستند که بنیادش بر طبقات کارگر و سرمایه‌دار قرار گرفته است. همین نظم است که امروز، با بحرانی جهانی روبروست و ورشکستگی خود را در انظار عموم زحمتکشان سراسر جهان به نمایش گذاشته است. تضادها و تناقضات لاینحل این نظام به درجه‌ای رشد کرده است که هر تلاش طبقه حاکم سرمایه‌دار برای تخفیف آن‌ها مدام با شکست پایان یافته است.

فجایعی که این نظم در ایران به بار آورده است، حد و مرز ندارد. با این وجود، از آن‌جایی که در این‌جا، جمهوری اسلامی، عرصه‌ی حاکمیت خداست، به همان میزان که فجایع سرمایه‌داری در این کشور عظیم‌ترند، راه حل آن‌ها نیز چنان سهل و ساده است که با یک سخنرانی و یا گفتگوی رسانه‌ای نیز حل شده و پایان یافته‌اند.

احمدی‌نژاد که همان‌گونه که همگان آگاهند از این امتیاز و ویژگی منحصر به فرد در درون جمهوری اسلامی برخوردار است که امام زمان با او رابطه‌ی نزدیک و صمیمی دارد و هر روز به شکل شبحی نورانی بر او ظاهر شده و وی را همراهی می‌کند، و علاوه بر این بر طبق گزارشات رسمی که اخیراً انتشار یافته با اجنه و ارواح نیز سر و سّری دارد، در این هفته بر صفحه‌ی تلویزیون ظاهر شد تا دستور دهد که تمام معضلات اجتماعی سریعاً محو و نابود شوند.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۳۰, جمعه

زندانی سیاسی آزاد باید گردد

خبر انتقال زندانیان زن گوهردشت کرج به زندان قرچک ورامین، گزارشات منتشر شده از وضعیت ضد انسانی حاکم بر زندان کارون اهواز، گسترش پدیده تجاوز به زندانیان جوان و پخش مواد مخدر در میان محکومین جرایم عادی، کشتار زندانیان قزلحصار در ٢٤ اسفند ٨٩، اعتصاب غذای زندانیان سیاسی گوهر دشت کرج در اعتراض به وضعیت نامناسب زندان و نیز انتشار ده ها خبر دیگر مبنی بر شرایط ضد انسانی حاکم بر زندان های جمهوری اسلامی، یک بار دیگر موضوع زندان و نگرانی از سرنوشت زندانیان را به بحث روز جامعه تبدیل کرده است.

زندان یکی از آشکارترین نمادهای جور و ستم در نظام های طبقاتی است. اگرچه نظام های استبدادی از زندان به عنوان یکی از ابزار های متعارف سرکوب توده ها سود می برند، اما، این نماد سرکوب و به بند کشیدن انسان ها، در حاکمیت ننگین جمهوری اسلامی ابعاد فاجعه باری به خود گرفته است. اعمال شکنجه، تجاوز، عدم امنیت و کشتار زندانیان در زندان های جمهوری اسلامی، آنچنان وسیع و گسترده است که از این منظر، قابل قیاس با هیچ یک از نظام های استبدادی حاکم بر دیگر کشورهای جهان نیست.

بیش از سه دهه است که توده های مردم ایران، زیر سیطره رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی قرار گرفته اند. این رژیم که بر بستر ارتجاع دینی حاکمیت یافت، از همان روزهای نخست قدرت گیری، به سیاست سرکوب و اعمال خشونت عریان در جامعه روی آورد. نظام سیاسی حاکم بر ایران به دلیل خصلت دینی اش، در مقابل مطالبات اولیه فردی و اجتماعی توده های مردم ایران قرار گرفت. کارگران، زنان، جوانان، دانشجویان، نویسندگان و دیگر اقشار جامعه که برای کسب آزادی، برابری، رهایی زندانیان سیاسی و تحقق یک زندگی انسانی به انقلاب روی آوردند، پس از سرنگونی نظام دیکتاتوری و سلطنتی حاکم بر ایران، با هیولایی به نام جمهوری اسلامی مواجه شدند. نظامی که نه تنها به هیچ یک از مطالبات آزادی خواهانه و برابری طلبانه توده های مردم ایران وقعی نگذاشت، بلکه به دلیل تناقض آشکار ارتجاع دینی اش با مجموعه آزادی های فردی و اجتماعی، از همان فردای قیام ٢٢ بهمن ٥٧، کشتار و سرکوب عریان توده های مردم ایران را در راس برنامه های خود قرار داد.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۷, سه‌شنبه

کار سخت و دستمزد ناچیز، سرنوشت ناخواسته کودکان کار

این جا گذر کارگران ساختمانی است. مردان کوچک و بزرگ، نشسته بر لبه خیابان و گاه تکیه داده به کرکره های بالا نرفته فروشگاه ها چشم به راه کارفرمایی هستند که از خودرویی پیاده شود – یا حتی پیاده هم نشود و از همان داخل خودرو بوق بزند – و آن ها را برای کار امروز فرا بخواند.

۶ صبح – خیابان طبرسی – چهارراه گاز
مردی میانسال این انتظار را با چاق کردن «ناس» در بریده یک دستمال کاغذی سر می کند و دیگری سیگار دم صبحش را می کشد. دو کارگر جوان با چشم هایی قرمز یک بلوتوث خصوصی را پنهانی نگاه می کنند و غلامرضا که به زحمت ۱۲ سال دارد با ظرف غذا در دست کنار پدرش چرت می زند.
۸ صبح – میدان بار نوغان
از در شرقی که وارد شوید اولین کسی که می بینید هانیه ده ساله است که در سایه دیوار بساط کرده و واکس و وسایل کفاشی می فروشد. بازار در این ساعت از صبح فضایی کاملا مردانه دارد و او در این کنج غریبه به نظر می رسد. من هم او را نادیده می گیرم و قدم به بازاری می گذارم که چندان هم مردانه به نظر نمی رسد.

سجاد ۸ ساله بالای وانت هندوانه پایین می اندازد و در هر فراغت کوتاهی موبایل صفحه لمسی اش را از جیب شلوار بیرون می آورد تا با حالتی کودکانه از سلامتی اش مطمئن شود. او برای پدرش کار می کند که معتقد است مدرسه تلف کردن وقت است.
۱۰ صبح – انتهای خیابان رسالت شمالی
چهار نوجوان که همه زیر ۱۵ سال دارند در یک تعمیرگاه نه چندان بزرگ کار می کنند.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۳, جمعه

نقدینگی كشور نصیب چه كسانی می‌شود؟

کانون مدافعان حقوق کارگر- ویژه نامه روز جهانی کارگر 1390- یادآور شوم كه نقدینگی، مجموع پول نقد دست مردم به اضافه سپرده‌های حساب جاری به اضافه‌ی سپرده‌های انواع حساب پس‌انداز مردم و بخش خصوصی (نه دولت) است.

در پایان سال 1389 نقدینگی كشور در حدود 240 هزار میلیارد تومان بود. اما یك چهارم آن، یعنی 60 هزار میلیارد تومان از این نقدینگی، در اختیار شمار بسیار محدودی از اشخاص است كه یا به طور شخصی و خانوادگی یا از طریق موسسه‌های متعلق به خودشان، آن را مورد بهره‌برداری قرار می‌دهند. اما سازمان‌های شبه خصوصی یا شبه دولتی، یعنی سازمان‌هایی كه از یك طرف دولتی‌اند و از مزایای آن سودها می‌برند، اما از طرف دیگر دست‌شان برای معاملات و سرمایه‌گذاری در بازار مثل شركت‌های خصوصی باز است، یك پنجم، یعنی 48 هزار میلیارد تومان از این نقدینگی را، به خود جذب کرده اند. این دو گروه، می‌توانند به سادگی و با تكیه بر روابط و دارایی‌های خود از بانك‌ها وام بگیرند و با این كار نقدینگی را به سمت خود بكشانند. یك برآورد می‌گوید كه دولت هم، بین 35 هزار تا 40 هزار میلیارد تومان از این نقدینگی را، باز از طریق وام گرفتن از بانك‌ها، در اختیار خود می‌گیرد.
در مجموع می‌توان گفت جمعیت 75 میلیون نفری كشور با 95 هزار میلیارد تومان نقدینگی، رو به رو هستند، یعنی به طور مستقیم هر فرد با 1/27 میلیون تومان نقدینگی در جامعه رو به رو است. اما به بقیه‌ی داستان توجه كنید:
امكان واقعی وام‌گیری بخش كثیری از مردم، صفر یا ناچیز است. كارگران، كشاورزان، اقشار پایینی جامعه، كارمندان دون پایه، زنان كم درآمد، جوانان، بیكاران و دارندگان مشاغل موقتی و قراردادی، نمی‌توانند برای امور جاری خود، مثلا تعمیر منزل، خرید وسایل خانه، خرید اتومبیل، هزینه تحصیل و تأمین جهیزیه و ازدواج فرزندان یا خودشان، وامی دریافت كنند. شاید فقط در فرصت‌های تصادفی یا ابراز لطف‌هایی استثنایی، بتوانند مبالغ اندكی از این‌جا و آن‌جا وام بگیرند. وام‌ها بسیار گرانند. پول‌ها در دست بانك‌های دولتی و خصوصی و موسسه‌های اعتباری است كه به عنوان مالك پول، بهره‌های بسیار بالایی برای وام‌ها مطالبه می‌كنند.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۰, سه‌شنبه

سالی که نکوست از بهارش پیداست، تشدید رکود و افزایش نرخ تورم

در دومین ماه از سال جدید، نشانه‌های نوینی از تشدید بحران اقتصادی در ایران پدیدار شده است. در طول دو هفته‌ای که از اردیبهشت ماه می‌گذرد، بورس، پی در پی سقوط کرده و سهام، تنها در فاصله‌ی ده روز متجاوز از ده تریلیون تومان ارزش خود را از دست داده‌اند.

آفتاب نیوز در گزارشی به تاریخ ١١ اردیبهشت نوشت: امروز ارزش کل شرکت‌های بورس به ۱۱۸ هزار میلیارد تومان رسید که با توجه به ارزش ۱٢۸ هزار میلیارد تومانی ۱۰روز گذشته بیش از ۱۰ هزار میلیارد تومان ارزش بورس دود شده است. شاخص بورس تهران امروز با کاهش ۵ /٢ درصدی به ٢۴۶۸۵ واحد رسید که بزرگ‌ترین ریزش و افت شاخص در طول تاریخ فعالیت ۴۵ ساله بورس بوده است. بر این اساس در ۱۰ روز گذشته شاخص بورس از ٢۶۷۵۰ واحد به ٢۴۶۸۵ واحد رسیده و بیش از ۵ /٧ درصد افت کرده است که اگر ترمز حجم مبنا و دست‌کاری‌های سازمان بورس مانع نمی‌شد؛ بورس حداقل با ریزش ٢۰ درصدی تاکنون مواجه شده بود.

در همین فاصله بهای طلا و سکه، به رغم تلاش بانک مرکزی برای کنترل بازار خرید فلزات قیمتی، پی در پی افزایش یافت. افزایشی که بسیار فراتر از نوسانات قیمت طلا در بازار جهانی بود. با یورش خریداران طلا به بازار، تمام انواع سکه‌ نیز به تبعیت از افزایش بهای طلا و بی‌ثباتی اوضاع اقتصادی و سیاسی به سیر صعودی خود ادامه داد. در حالی که بهای سکه تمام بهار آزادی در هفته‌ی اول اردیبهشت در شعبات بانک ملی ۴۰۹ هزار تومان بود، بانک مرکزی نیز در هفته‌ی دوم این ماه، بهای آن را به ۴۱۹ هزار تومان افزایش داد. بر همین اساس نرخ ارزها نیز بالا رفت. دلار به ١١٢۵ تومان و یورو به ۱۶۷۰ تومان رسید.

تمام این اتفاقات که در فاصله چند روز رخ داده است، بازتابی از وخامت بیش‌تر اوضاع اقتصادی و عمیق‌تر شدن رکود است.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۶, جمعه

تحقق خواست‌های کارگران در اول ماه مه تنها با سرنگونی جمهوری اسلامی امکان‌پذیر است

با وجود جو شدید امنیتی، مراسم اول ماه مه در برخی از شهرهای ایران و در اشکال گوناگون برگزار شد. تظاهرات کارگران چند کارخانه در برابر استانداری فارس، تظاهرات کارگران در سنندج و برخی از شهرهای خوزستان، برگزاری نیمه علنی این مراسم در برخی از شهرهای کردستان، تهران، کرج، رشت، کرمانشاه، دماوند. فعالیت‌های تبلیغی در رابطه با اول ماه مه در تبریز و مریوان، صدور اطلاعیه و بیانیه به مناسبت اول ماه مه از سوی برخی از تشکل‌های کارگری هم چون سندیکای شرکت واحد، سندیکای نیشکرهفت تپه، برخی از کارگران ایران‌خودرو، منطقه عسلویه و چینی البرز از جمله اعتراضات و یا تحرکاتی بودند که به مناسبت اول ماه مه سال ٩٠ در ایران صورت گرفتند.

برای بررسی دقیق‌تر آن‌چه در اول ماه مه سال ٩٠ گذشت و خواست‌ها و مطالبات کارگران در این روز، ابتدا نگاهی بسیار مختصر به وضعیت جنبش کارگری پیش از اول ماه مه خواهیم داشت و پس از آن به برگزاری این روز در ایران می‌پردازیم.

طبقه‌کارگر ایران در حالی به استقبال اول ماه مه سال ٩٠ رفت که از نظر معیشتی در سخت‌ترین دوران‌ها بسر می‌برد. حذف یارانه‌ها، افزایش بسیار ناچیز دستمزدهای اسمی در برابر گرانی سرسام‌آور، بحران اقتصادی و رشد سرسام‌آور بیکاری شرایط زندگی کارگران را بسیار وخیم ساخته است.

اما مشکلات طبقه‌‌کارگر تنها به وضعیت معیشتی آن خلاصه نمی‌شود. به دلیل سیاست‌های فاشیستی حاکمیت سرمایه‌داری در ایران، از نظر سیاسی نیز طبقه کارگر از ابتدایی‌ترین حقوق خود هم‌چون داشتن تشکل مستقل محروم می‌باشد. حتا در روز کارگر، کارگران اجازه برگزاری تظاهرات ندارند. ترس جمهوری اسلامی از طرح مطالبات کارگری توسط کارگران، عاملی بوده و هست تا حکومت مانع هر گونه تحرک کارگری در این روز گردد.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۵, پنجشنبه

اول ماه مه در یک دهه مبارزه طبقاتی کارگران ایران (بخش آخر)

مراسم مستقل اول ماه مه در دهه هشتاد

در قسمت اول این مقاله به تاکتیک فعالان کارگری مبنی بر استفاده از مراسم خانۀ کاگر برای برگزاری مراسم روز کارگر و بردن شعارها و خواست‌های واقعی کارگران به میان تودۀ کارگران اشاره کردیم و در عین حال براین نکته نیز تاکید نمودیم که کارگران پیشرو و فعالان کارگری به موازات استفاده از این تاکتیک و یا حتا مقدم بر آن، در روز اول ماه مه هر سال مراسم‌های مستقل خود را نیز به این مناسبت برگزار نموده‌اند و ضمن ابراز هبستگی با کارگران سراسر جهان در مبارزه آشتی ناپذیر طبقه کارگر علیه نظام سرمایه‌داری، شعارها و مطالبات اخص و فوری خود را نیز در برابر رژیم سرمایه‌داری حاکم نهاده‌اند.

برگزاری مراسم‌های مستقل اول ماه مه در جنبش کارگری ایران، مختص به دورۀ اخیر و یا سال‌های حاکمیت جمهوری اسلامی نیست. در طول یک قرن مبارزه طبقاتی کارگران ایران علیه سرمایه‌داران و مرتجعین، صرف نظر از نحوۀ برخورد دولت‌ها و تشکل‌های زرد و سیاه به اصطلاح کارگری وابسته به آن‌ها نسبت به اول ماه مه و چگونگی برگزاری مراسم روز کارگر، کارگران عموماً و پیشروترین بخش کارگران خصوصاً، البته بسته به شرایط و اوضاع سیاسی مراسم‌های مستقل خود را در اشکال متنوع و ابعاد گوناگون برگزار نموده‌اند. اگر چه دهه هشتاد نیز از این تاریخ و خصوصیت عمومی جنبش کارگری منفک نیست، با این همه در دهه هشتاد جنبش کارگری ایران در زمینه‌های گوناگون، از جمله و به ویژه در مورد برگزاری مراسم‌های مستقل اول ماه مه و طرح شعارها و مطالبات طبقه کارگر، گام‌های بسیار بزرگی به پیش بر می‌دارد که به هیچوجه با دو دهۀ پیش از آن یعنی سال‌های ۶۰ الی ۸۰ قابل قیاس نیست.

در سه سال نخست دهه هشتاد (۸۰ الی۸۲) کارگران مراسم‌های مستقل اول ماه مه را در اشکال متنوع و عمدتاً به صورت مخفی یا نیمه علنی در پارک ها، بیرون شهرها یا در سالن‌ها و جمع‌ها و محفل‌های بسته و محدود برگزار کردند.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۴, چهارشنبه

اول ماه مه در یک دهه مبارزه طبقاتی کارگران ایران


در طی حدود یک قرنی که روز اول ماه مه به عنوان روز جهانی کارگر و روز همبستگی بین‌المللی کارگران، در میان کارگران ایران راه یافته و شناخته شده است، طبقه کارگر ایران نیز به عنوان گردانی از ارتش بین‌المللی کارگران، روز اول ماه مه را، بسته به توازن قوا و شرایط سیاسی جامعه به شیوه‌های گوناگون و در اشکال علنی، نیمه مخفی یا مخفی و در ابعاد گسترده، کمتر گسترده و یا محدود، برگزار نموده است . کارگران ایران همراه با فعالان کارگری وسوسیالیست ، با انجام تظاهرات، راه‌پیمائی، برپائی تجمع در کارخانه‌ها یا بیرون از شهرها، در کوه و دامان طبیعت و یا سالن‌های دربسته، زیر پوشش مهمانی‌های خانوادگی و یا حتی در حین کار روزانه در کارخانه با پخش شیرینی و شکلات و در اشکال ابتکاری دیگری نظیر این‌ها، روز اول ماه مه را گرامی داشته و با دیگر کارگران در سراسر جهان به ابراز همبستگی پرداخته اند. در تمام دوران سلطنت پهلوی اینگونه بود و پس از آن نیز چنین بوده است. بدیهی‏ست که به علت تسلط اختناق و دیکتاتوری و محرومیت کارگران از آزادی‌های سیاسی، مراسم روز کارگر نیز بطور عمده بصورت مخفی یا نیمه علنی و در ابعاد محدود برگزار شده است. هرجا که آزادی‌های سیاسی اندک مجالی برای ابراز وجود پیدا کرده است و یا رژیم‌های دیکتاتوری حاکم، اندکی از کنترل جامعه و اعمال اتوریته بازمانده و توازن قوای سیاسی به سود مردم برهم خورده است، مراسم اول ماه مه نیز در ابعاد وسیع‌تر و پرشکوه‌تر برگزار شده است. اول ماه مه سال ۵۸، چند ماه پس از به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی مهم‌ترین نمونه در این زمینه است و نمونه‌های مهم دیگری در دوران سلطنت پهلوی نیز وجود دارد.

مقاله حاضر در نظر دارد اشکال و چگونگی برگزاری مراسم اول ماه مه، خواست‌ها و مطالبات مطرح شده در این روز، در دهه هشتاد را مورد بررسی قرار دهد و تا آنجا که ممکن گردد مسیر رو به رشد جنبش کارگری را، از زاویه نحوه برگزاری مراسم اول ماه مه، شعارها و مطالبات مطروحه در این روز، ترسیم نماید.

قبل از ورود به بحث اصلی اما لازم به یادآوری است که طبقه کارگر ایران در این دوره ده ساله یعنی دهه هشتاد نیز از هرگونه آزادی سیاسی از جمله آزادی تجمع و تحزب و تشکل محروم بوده است و هرگونه تلاش از سوی کارگران پیشرو و فعالان کارگری در این زمینه، با واکنش‌های بسیار خشن و فزاینده دستگاه امنیتی ودیگر حافظان نظم سرمایه روبرو گشته و بیرحمانه مورد سرکوب واقع شده است.