در هفتهای که گذشت اجلاسی از سران و مسئولان ارگانها و نهادهای متعدد دولتی متشکل از پلیس، وزارت کشور، سازمان بهزیستی و اعضای کمیسیون مجلس برگزار شد تا همهی دانستههایشان را روی هم بریزند و ببینند که آیا میشود راه حلی برای یکی از معضلات بیشمار جامعه ایران، گسترش روزافزون فحشا و زنان موسوم به خیابانی پیدا کرد؟ اما هر چه فکر کردند، عقلشان به جایی نرسید و سرانجام، اجلاسشان بدون نتیجه پایان یافت. پلیس اعلام کرد که دستگیری زنان خیابانی نتیجهای در بر نداشته و پس از آزاد شدن دوباره به کار خود ادامه میدهند. باید فکری اساسی شود. اما این فکر اساسی چیست؟ عقل پلیس تا این جا قد میدهد که بگوید باید دستگاهی متولی نگهداری از زنان خیابانی شود و چنین نهادی وجود ندارد. “بنابراین به دلیل این که هیچ سازمانی متولی نگهداری از این زنان نمیشود، نمیتوان اقدامی برای دستگیری آنان انجام داد.” پلیس جمهوری اسلامی، که ذهنیت پلیسیاش از محدودهی کتک زدن، شکنجه، بازداشت، زندان و اعدام فراتر نمیرود، بیش از این نمیتواند راه حلی ارائه دهد که یک زندان مجزا برای این زنان تدارک دیده شود و یک نهاد متولی نگهداری از آنها باشد. لابد این هم به همان خوبی، جوابگوی معضل است که ایجاد اردوگاههای شکست خورده برای جمعآوری معتادان.
در میانهی بحث، نماینده سازمان بهزیستی اعلام کرده بهزیستی آماده است سالانه ۲۰ تا ۲۵ زن خیابانی را نگهداری کند، اما چون بودجه و امکانات ندارد، بیش از این نمیتواند کاری انجام دهد. این هم از راه حل بهزیستی. دیدند که این هم نمی شود. چرا که تعداد زنان تنفروش در خیابانهای شهرهای بزرگ به ویژه شبها به حدی رسیده است که حتا با دستگیری صدها تن از آنها و به اصطلاح نگهداریشان مشکل حل نمیشود تا چه رسد به ۲۰ تا ۲۵ نفر. خلاصهی مطلب، همه راه حلهایشان را ارائه دادند و سرانجام به این نتیجه رسیدند که فعلاً راه حلی نیست. خبرنگاران سراغ کمیسیون اجتماعی مجلس رفتند و با طیبه صفایی عضو این کمیسیون و عضو فراکسیون زنان مجلس گفتگو کردند تا ببینند که در این میان راه حل شخص ایشان چه بوده و هست. خانم نماینده میفرمایند: “معضل زنان خیابانی باید آسیبشناسی و ریشهیابی شود تا ببینیم که چرا ما در جامعه اسلامی با چنین معضلی مواجه هستیم.” وی میافزاید: “ازدواج موقت میتواند بحث قابل قبولی باشد، منتهی چیزی که الان در جامعه ما نمیتوان اسم آن را آورد بحث ازدواج موقت است، زیرا در ذهنیت جامعه جا باز نکرده است و متأسفانه در فرهنگ ما جا نیفتاده است.” این هم از هوش و فراست اسلام ناب و راه حل آن. یعنی اگر بر طبق این استدلال در هر خیابانی میزی بگذارند و آخوندی پشت آن بنشیند و خطبهی صیغه را جاری کند، معضل زنان خیابانی حل خواهد شد. اشکال فقط در این است که خطبه صیغه جاری نمیشود والا در ایران زن خیابانی نبود. خبرنگار که گویا از این اظهار نظر خانم نماینده قانع نشده، میگوید فکر نمیکنید که مسئله با فقر ارتباط داشته باشد و اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها تعداد زنان خیابانی را افزایش دهد؟ خانم نمایندهی مجلس که گویا قرار بود در اجلاس دولتی راه حلی برای گسترش فحشا در ایران ارائه دهد، میگوید: من اصلاً و ابداً این نظر را قبول ندارم. زیرا گرایش به چنین اقداماتی ریشه در مفاسد اخلاقی و بیماری دارد. پیشنهاد میکنم تحقیقی در این حوزه صورت گیرد تا مشخص شود که بین فقر و روسپیگری ارتباطی وجود ندارد و الزاماً زنان خیابانی از اقشار فقیر جامعه نیستند.” شنیدید نظر بدیع خانم نماینده مجلس ارتجاع اسلامی را! مراکز تحقیقاتی علوم اجتماعی جهان حتماً باید به خاطر این نظریه نوظهور یک جایزه برای این زن مرتجع اسلامگرا اختصاص دهند. بر طبق این نظریه، زنان خیابانی در ایران، مردمانی فقیر و ستمدیده نیستند که از فرط بدبختی، فقر و گرسنگی تنفروشی میکنند، بلکه زنان مرفه و وابسته به طبقات ثروتمندند که شبها به خیابانها میآیند و انواع و اقسام تحقیر را متحمل میشوند تا با تنفروشی پول به دست آورند. رابطهای میان فقر و تنفروشی نیست. ریشه آن در “مفاسد اخلاقی و بیماری” زنان است. بیان این اراجیف تنها از عهدهی یک اسلامگرای مرتجع برمیآید. این زن مرتجع پیش از این، اعتراف کرده بود که زنان در ایران چنان واکنش منفی نسبت به صیغه یعنی فحشای اسلامی از خود نشان میدهند که کسی جرأت بیان آن را هم ندارد، اما اکنون ادعا میکند که این فحشا و تنفروشی از روی هوا و هوس است و بیماری مخصوص گروهی از زنان
برخلاف ادعاهای این زن مرتجع، هیچ زنی حاضر نیست خفت و خواری تنفروشی را تحمل کند. این فقر، بیکاری، گرسنگی و بدبختیست که گروهی از زنان را ناگزیر به تن فروشی میکند. سرمنشأ و ریشه این تنفروشی نیز نظام طبقاتی سرمایهداریست که انسانها را به فقیر و غنی، دارا و ندار تقسیم کرده است. در کشورهایی که در آنها رژیمهایی از نمونه جمهوری اسلامی بر آن حاکماند که مردم را حتا از حداقل بیمههای اجتماعی در مقابل بیکاری و فقر طاقتفرسا محروم کردهاند، این تنفروشی به اوج خود میرسد، تا جایی که مقامات جمهوری اسلامی خودشان اعتراف میکنند که پدیده زنان خیابانی در ایران چنان وسیع و گسترده است که در همه جا آشکارا به چشم میخورد و دیگر به هیچ طریقی نمیتوان انکارش کرد. روشن است که جمهوری اسلامی نمیتواند راه حلی برای معضل زنان خیابانی پیدا کند. زنان خیابانی قربانی نظم اقتصادی، اجتماعی و سیاسی موجود در ایراناند. تنها یک راه حل برای این معضل اجتماعی وجود دارد: برانداختن سرمایهداری و استقرار سوسیالیسم.
برگرفته از سازمان فدائیان(اقلیت)
در میانهی بحث، نماینده سازمان بهزیستی اعلام کرده بهزیستی آماده است سالانه ۲۰ تا ۲۵ زن خیابانی را نگهداری کند، اما چون بودجه و امکانات ندارد، بیش از این نمیتواند کاری انجام دهد. این هم از راه حل بهزیستی. دیدند که این هم نمی شود. چرا که تعداد زنان تنفروش در خیابانهای شهرهای بزرگ به ویژه شبها به حدی رسیده است که حتا با دستگیری صدها تن از آنها و به اصطلاح نگهداریشان مشکل حل نمیشود تا چه رسد به ۲۰ تا ۲۵ نفر. خلاصهی مطلب، همه راه حلهایشان را ارائه دادند و سرانجام به این نتیجه رسیدند که فعلاً راه حلی نیست. خبرنگاران سراغ کمیسیون اجتماعی مجلس رفتند و با طیبه صفایی عضو این کمیسیون و عضو فراکسیون زنان مجلس گفتگو کردند تا ببینند که در این میان راه حل شخص ایشان چه بوده و هست. خانم نماینده میفرمایند: “معضل زنان خیابانی باید آسیبشناسی و ریشهیابی شود تا ببینیم که چرا ما در جامعه اسلامی با چنین معضلی مواجه هستیم.” وی میافزاید: “ازدواج موقت میتواند بحث قابل قبولی باشد، منتهی چیزی که الان در جامعه ما نمیتوان اسم آن را آورد بحث ازدواج موقت است، زیرا در ذهنیت جامعه جا باز نکرده است و متأسفانه در فرهنگ ما جا نیفتاده است.” این هم از هوش و فراست اسلام ناب و راه حل آن. یعنی اگر بر طبق این استدلال در هر خیابانی میزی بگذارند و آخوندی پشت آن بنشیند و خطبهی صیغه را جاری کند، معضل زنان خیابانی حل خواهد شد. اشکال فقط در این است که خطبه صیغه جاری نمیشود والا در ایران زن خیابانی نبود. خبرنگار که گویا از این اظهار نظر خانم نماینده قانع نشده، میگوید فکر نمیکنید که مسئله با فقر ارتباط داشته باشد و اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها تعداد زنان خیابانی را افزایش دهد؟ خانم نمایندهی مجلس که گویا قرار بود در اجلاس دولتی راه حلی برای گسترش فحشا در ایران ارائه دهد، میگوید: من اصلاً و ابداً این نظر را قبول ندارم. زیرا گرایش به چنین اقداماتی ریشه در مفاسد اخلاقی و بیماری دارد. پیشنهاد میکنم تحقیقی در این حوزه صورت گیرد تا مشخص شود که بین فقر و روسپیگری ارتباطی وجود ندارد و الزاماً زنان خیابانی از اقشار فقیر جامعه نیستند.” شنیدید نظر بدیع خانم نماینده مجلس ارتجاع اسلامی را! مراکز تحقیقاتی علوم اجتماعی جهان حتماً باید به خاطر این نظریه نوظهور یک جایزه برای این زن مرتجع اسلامگرا اختصاص دهند. بر طبق این نظریه، زنان خیابانی در ایران، مردمانی فقیر و ستمدیده نیستند که از فرط بدبختی، فقر و گرسنگی تنفروشی میکنند، بلکه زنان مرفه و وابسته به طبقات ثروتمندند که شبها به خیابانها میآیند و انواع و اقسام تحقیر را متحمل میشوند تا با تنفروشی پول به دست آورند. رابطهای میان فقر و تنفروشی نیست. ریشه آن در “مفاسد اخلاقی و بیماری” زنان است. بیان این اراجیف تنها از عهدهی یک اسلامگرای مرتجع برمیآید. این زن مرتجع پیش از این، اعتراف کرده بود که زنان در ایران چنان واکنش منفی نسبت به صیغه یعنی فحشای اسلامی از خود نشان میدهند که کسی جرأت بیان آن را هم ندارد، اما اکنون ادعا میکند که این فحشا و تنفروشی از روی هوا و هوس است و بیماری مخصوص گروهی از زنان
برخلاف ادعاهای این زن مرتجع، هیچ زنی حاضر نیست خفت و خواری تنفروشی را تحمل کند. این فقر، بیکاری، گرسنگی و بدبختیست که گروهی از زنان را ناگزیر به تن فروشی میکند. سرمنشأ و ریشه این تنفروشی نیز نظام طبقاتی سرمایهداریست که انسانها را به فقیر و غنی، دارا و ندار تقسیم کرده است. در کشورهایی که در آنها رژیمهایی از نمونه جمهوری اسلامی بر آن حاکماند که مردم را حتا از حداقل بیمههای اجتماعی در مقابل بیکاری و فقر طاقتفرسا محروم کردهاند، این تنفروشی به اوج خود میرسد، تا جایی که مقامات جمهوری اسلامی خودشان اعتراف میکنند که پدیده زنان خیابانی در ایران چنان وسیع و گسترده است که در همه جا آشکارا به چشم میخورد و دیگر به هیچ طریقی نمیتوان انکارش کرد. روشن است که جمهوری اسلامی نمیتواند راه حلی برای معضل زنان خیابانی پیدا کند. زنان خیابانی قربانی نظم اقتصادی، اجتماعی و سیاسی موجود در ایراناند. تنها یک راه حل برای این معضل اجتماعی وجود دارد: برانداختن سرمایهداری و استقرار سوسیالیسم.
برگرفته از سازمان فدائیان(اقلیت)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر