روز پنجشنبه این هفته، ۱۳ آبان روز دانشآموز بود. در ۱۳ آبان ۱۳۵۷ در حالی که گروهی از دانشآموزان با تظاهرات علیه رژیم شاه، قصد ورود به دانشگاه را داشتند، توسط ارتش مزدور رژیم جنایتکار شاه به گلوله بسته شدند. تعدادی از دانشآموزان در نتیجه این اقدام جنایتکارانه به قتل رسیدند. انتشار خبر این وحشیگری به همراه نمایش صحنههایی از این جنایت فجیع از طریق تلویزیون، خشم و انزجار مردم را از رژیم سرکوبگر سلطنتی به درجهای افزایش داد که نتیجه فوری آن سقوط کابینهی شریف امامی بود. مردم ایران برای سرنگونی رژیم سلطنتی مصممتر شدند و سرانجام این رژیم را در ۲۲ بهمن به گورستان تاریخ سپردند. بدبختانه، سلطهی سالهای طولانی دیکتاتوری و اختناق، مردم ایران را در ناآگاهی و بیسازمانی نگه داشته بود و همین ناآگاهی و بیسازمانی باعث گردید که اکثریت مردم ایران به یک شیاد بزرگ به نام خمینی اعتماد کنند و مرتجعین یک بار دیگر بر مقدرات و سرنوشت مردم ایران حاکم گردند. جنایاتی فجیعتر از دوران رژیم شاه در ایران رخ داد و جمهوری اسلامی صدها برابر رژیم شاه مردم ایران را کشتار کرد. تنها در سال ۶۰ صدها دانشآموز توسط مزدوران جمهوری اسلامی به قتل رسیدند. مردم ایران این فجایع جنایتکارانه جمهوری اسلامی را فراموش نمیکنند و بالاخره جمهوری اسلامی را روانهی همان قبرستانی خواهند کرد که رژیم سلطنتی شاه را به آنجا فرستادند.
جمهوری اسلامی که پس از به قدرت رسیدناش در ایران، در مدتی کوتاه با مخالفت روزافزودن مردم روبرو گردید، چرا که مردم در عمل دیدند که تمام وعدهها و ادعاهای رژیم فریب و دروغ از کار درآمده است، تلاش نمود که با اشغال سفارت آمریکا در ۱۳ آبان ۵۸، از آن ابزاری برای انحراف در مبارزات مردم و سرکوب آنها بسازد. بنابراین اشغال سفارت آمریکا به عنوان نشانه به اصطلاح استکبارستیزی و مخالفت با امپریالیسم به مرحله اجرا درآمد. در واقعیت اما نه جمهوری اسلامی ضد امپریالیست بود و نه اصولاً میتوانست چنین باشد. چرا که امپریالیسم سرمایهداری دوران سلطه انحصارات است و فقط کسی میتواند ضد امپریالیست باشد که ضد سرمایه و نظام سرمایهداری باشد. در حالی که جمهوری اسلامی نه فقط یک رژیم سیاسی پاسدار نظام سرمایهداری بود، بلکه اساساً از آنرو در ایران به قدرت رسید که بیرحمترین آلترناتیو بورژوازی داخلی و بینالمللی برای سرکوب مخالفین نظام سرمایهداری و در هم شکستن انقلاب مردم ایران بود. تضاد جمهوری اسلامی با دولت آمریکا، از نمونهی تضادهایی بوده و هست که دولتهای سرمایهداری میتوانند با یکدیگر داشته باشند، بدون این که مخالف امپریالیسم و سرمایهداری باشند. حتا دولتهای امپریالیست میتوانند با یکدیگر تضاد و اختلاف داشته باشند و کارشان به جنگ با یکدیگر نیز بکشد. نمونهی بارز آن هم جنگهای جهانی اول و دوم در سدهی بیستم بود.
در واقع هدف جمهوری اسلامی از اشغال سفارت آمریکا، مقابله با رشد اعتراضات کارگری و تودهای، و قدرتگیری روزافزون سازمانهای کمونیست و چپ بود که تا این مقطع، رژیم را دچار ترس و هراس کرده بود. اگر در آن ایام، هدف جمهوری اسلامیاز این اقدام برای بخش بزرگی از مردم ایران و حتا برخی از سازمانهای سیاسی روشن نبود، اکنون دیگر پس از افشای ماجرای پشت پردهی اشغال سفارت آمریکا توسط برخی از دست اندرکاران این جریان از جمله دانشجویان موسوم به پیروان خط امام و سازمانها و گروههای خط دهندهی آنها، دیگر بر بسیاری از مردم ایران هدف اصلی از اشغال سفارت آمریکا در سال ۵۸ روشن شده است. آنهایی که طراح و مجری ماجرای اشغال سفارتخانه بودند، در مصاحبهها و خاطرات خود که در سالهای اخیر انتشار یافته است، به صراحت عنوان کردهاند که هدف از اشغال سفارت، مقابله با رشد نارضایتی و اعتراضات تودههای کارگر و زحمتکش و مقابله با قدرتگیری روزافزون سازمانهای کمونیست بود. گرچه هدف رژیم از اشغال سفارتخانه آمریکا امروز دیگر کاملاً آشکار شده است، اما رژیم جمهوری اسلامی هنوز هم میکوشد، همه ساله با جمعآوری تعدادی از بسیجیان و کارگزاران خود در جلو سفارتخانهی سابق آمریکا، عوامفریبی خود را به نمایش بگذارد. امسال هم به روال سالهای گذشته، گروههای رنگارنگ بسیجی و حزباللهی را در جلو سفارتخانه گرد آورد و هر یک بیانیهای در حمایت از ولی فقیهای که سال گذشته میلیونها تن از مردم ایران، او را در خیابانها به لجن کشیدند، قرائت کردند. شعار حمایت از خامنهای و مرگ بر اسرائیل و آمریکا سر دادند و با دریافت دستمزدشان به خانههایشان بازگشتند.
اما این بازیها دیگر برای نجات رژیم کارساز نیست. ماهیت ارتجاعی اسلامی و تمام اقدامات فریبکارانه آنها بر عموم مردم ایران آشکار و عیان شده است. جمهوری اسلامی باید به زبالهدانی تاریخ پرتاب شود. این خواست مردم و حکم تاریخ است.
بنقل از تارنمای سازمان فدائیان(اقلیت)،
جمهوری اسلامی که پس از به قدرت رسیدناش در ایران، در مدتی کوتاه با مخالفت روزافزودن مردم روبرو گردید، چرا که مردم در عمل دیدند که تمام وعدهها و ادعاهای رژیم فریب و دروغ از کار درآمده است، تلاش نمود که با اشغال سفارت آمریکا در ۱۳ آبان ۵۸، از آن ابزاری برای انحراف در مبارزات مردم و سرکوب آنها بسازد. بنابراین اشغال سفارت آمریکا به عنوان نشانه به اصطلاح استکبارستیزی و مخالفت با امپریالیسم به مرحله اجرا درآمد. در واقعیت اما نه جمهوری اسلامی ضد امپریالیست بود و نه اصولاً میتوانست چنین باشد. چرا که امپریالیسم سرمایهداری دوران سلطه انحصارات است و فقط کسی میتواند ضد امپریالیست باشد که ضد سرمایه و نظام سرمایهداری باشد. در حالی که جمهوری اسلامی نه فقط یک رژیم سیاسی پاسدار نظام سرمایهداری بود، بلکه اساساً از آنرو در ایران به قدرت رسید که بیرحمترین آلترناتیو بورژوازی داخلی و بینالمللی برای سرکوب مخالفین نظام سرمایهداری و در هم شکستن انقلاب مردم ایران بود. تضاد جمهوری اسلامی با دولت آمریکا، از نمونهی تضادهایی بوده و هست که دولتهای سرمایهداری میتوانند با یکدیگر داشته باشند، بدون این که مخالف امپریالیسم و سرمایهداری باشند. حتا دولتهای امپریالیست میتوانند با یکدیگر تضاد و اختلاف داشته باشند و کارشان به جنگ با یکدیگر نیز بکشد. نمونهی بارز آن هم جنگهای جهانی اول و دوم در سدهی بیستم بود.
در واقع هدف جمهوری اسلامی از اشغال سفارت آمریکا، مقابله با رشد اعتراضات کارگری و تودهای، و قدرتگیری روزافزون سازمانهای کمونیست و چپ بود که تا این مقطع، رژیم را دچار ترس و هراس کرده بود. اگر در آن ایام، هدف جمهوری اسلامیاز این اقدام برای بخش بزرگی از مردم ایران و حتا برخی از سازمانهای سیاسی روشن نبود، اکنون دیگر پس از افشای ماجرای پشت پردهی اشغال سفارت آمریکا توسط برخی از دست اندرکاران این جریان از جمله دانشجویان موسوم به پیروان خط امام و سازمانها و گروههای خط دهندهی آنها، دیگر بر بسیاری از مردم ایران هدف اصلی از اشغال سفارت آمریکا در سال ۵۸ روشن شده است. آنهایی که طراح و مجری ماجرای اشغال سفارتخانه بودند، در مصاحبهها و خاطرات خود که در سالهای اخیر انتشار یافته است، به صراحت عنوان کردهاند که هدف از اشغال سفارت، مقابله با رشد نارضایتی و اعتراضات تودههای کارگر و زحمتکش و مقابله با قدرتگیری روزافزون سازمانهای کمونیست بود. گرچه هدف رژیم از اشغال سفارتخانه آمریکا امروز دیگر کاملاً آشکار شده است، اما رژیم جمهوری اسلامی هنوز هم میکوشد، همه ساله با جمعآوری تعدادی از بسیجیان و کارگزاران خود در جلو سفارتخانهی سابق آمریکا، عوامفریبی خود را به نمایش بگذارد. امسال هم به روال سالهای گذشته، گروههای رنگارنگ بسیجی و حزباللهی را در جلو سفارتخانه گرد آورد و هر یک بیانیهای در حمایت از ولی فقیهای که سال گذشته میلیونها تن از مردم ایران، او را در خیابانها به لجن کشیدند، قرائت کردند. شعار حمایت از خامنهای و مرگ بر اسرائیل و آمریکا سر دادند و با دریافت دستمزدشان به خانههایشان بازگشتند.
اما این بازیها دیگر برای نجات رژیم کارساز نیست. ماهیت ارتجاعی اسلامی و تمام اقدامات فریبکارانه آنها بر عموم مردم ایران آشکار و عیان شده است. جمهوری اسلامی باید به زبالهدانی تاریخ پرتاب شود. این خواست مردم و حکم تاریخ است.
بنقل از تارنمای سازمان فدائیان(اقلیت)،
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر