۱۳۹۰ مهر ۲۲, جمعه

پرونده‌ی جدید با عواقبی وخیم‌تر از نزاع هسته‌ای

در هفته‌ای که گذشت، خبری در رأس اخبار و گزارش‌های مهم‌ترین خبرگزاری‌های جهان قرار گرفت که می‌تواند عواقبی وخیم‌تر از مناقشه‌ی هسته‌ای برای جمهوری اسلامی در پی داشته باشد.

روز سه‌شنبه‌ی این هفته، وزیر دادگستری دولت آمریکا در یک کنفرانس خبری اعلام نمود که یک آمریکایی ایرانی‌تبار به نام ارباب سیار، به اتهام تلاش برای ترور سفیر عربستان سعودی در ایالات متحده‌ی آمریکا دستگیر شده است. در این کنفرانس که رئیس پلیس فدرال آمریکا نیز حضور داشت، گفته شد که متهم با فردی به نام غلام شکوری از اعضای نیروی قدس سپاه پاسداران در ارتباط بوده است و دولت ایران در این ماجرا مسئول اعلام شد. وزیر دادگستری آمریکا از اعترافات متهم بازداشت شده، به دست داشتن در توطئه خبر داد و افزود: متهم، اطلاعات با ارزشی در مورد نقش برخی مقامات حکومت ایران ارائه کرده است.

ابعاد سیاسی این ماجرا بلافاصله پس از اعلام این خبر و موضع‌گیری‌های پی در پی مقام‌های آمریکایی، برخی کشورهای اروپایی و منطقه‌ی خاورمیانه آشکار گردید.

وزارت امور خارجه‌ی آمریکا در مورد تمرکز اقدامات تروریستی جمهوری اسلامی در آمریکا و کشورهای دیگر هشدار داد. روز چهارشنبه، وزیر امور خارجه آمریکا از کشورهای جهان خواست که به همراه آمریکا اقدام جمهوری اسلامی را محکوم کنند و جامعه‌ی جهانی پاسخی قاطع به آن بدهد.



بیانیه کاخ سفید خبر از تماس تلفنی رئیس جهموری آمریکا و شاه عربستان برای واکنشی فوری در قبال طرح توطئه داد. شورای همکاری خلیج با صدور بیانیه‌ای اقدام جمهوری اسلامی را زشت و ناقض قوانین بین‌المللی اعلام نمود و آن را محکوم نمود. دولت انگلیس نیز حمایت خود را از اقدامات دولت آمریکا اعلام کرد. جمهوری اسلامی اما در واکنش به اتهامات دولت آمریکا، آن را سناریویی مضحک و نخ‌نما خواند. وزیر خارجه‌ی جمهوری اسلامی گفت: “این اتهامات یک سناریوی از پیش شکست خورده، مضحک و خنده‌آور است که حتا عقل بچه هم آن را نمی‌پذیرد.” رئیس اداره‌ی آمریکای شمالی وزارت خارجه، با محکوم کردن اتهام دولت آمریکا مبنی بر دست داشتن جمهوری اسلامی در توطئه‌ی ترور، آن را شانتاژ سیاسی خواند. نماینده‌ی جمهوری اسلامی در سازمان ملل به دبیر کل این سازمان شکایت برد و در نمابر خود گفت: “جمهوری اسلامی قویاً و قاطعانه این اتهامات را جعلی و بی اساس می‌داند که بر اساس ادعاهای مشکوک از سوی یک فرد صورت گرفته است.”

رئیس مجلس شورای اسلامی نیز اتهام دولت آمریکا را شیطنت احمقانه و بازی کودکانه‌ای نامید که “می‌خواهند با پوشش خبری وسیع بر مشکلات داخلی خود سرپوش بگذارند.”

معاون وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی اما می‌گوید: “این سناریو از آن رو در این مقطع اجرا شده که اوج‌گیری بیداری اسلامی در منطقه، برگزاری دو کنفرانس موفق بین‌المللی بیداری اسلامی و حمایت از انتفاضه‌ی ملت فلسطین در ایران خوشایند آمریکا و متحدانش نبوده و نیست.”

نظر مقامات جمهوری اسلامی را هم در مورد اتهام دولت آمریکا علیه جمهوری اسلامی و هدف از آن شنیدید. کدام‌یک را باید باور کرد، نظر دولت آمریکا یا جمهوری اسلامی؟

در این نکته جای تردید نیست که جمهوری اسلامی یک رژیم تروریستی و آدم‌کش است که به دفعات در داخل و خارج از ایران مخالفین خود را ترور کرده است. عملیات ترور و بمب‌گذاری علیه دولت‌های رقیب و مخالف خود را به مرحله اجرا درآورده است و به ویژه از طریق سازماندهی گروه‌های تروریست اسلام‌گرا در کشورهای دیگر دخالت می‌کند. جمهوری اسلامی رژیمی‌ست که همه روزه، جلو چشمان بازِ مردم ایران ده‌ها دروغ تحویل آن‌ها می‌دهد. بنابراین مردم ایران نمی‌توانند و نباید به ادعاهای جمهوری اسلامی باور داشته باشند.

دولت آمریکا نیز یک دولت امپریالیست است که به گواه تمام تاریخ یک صد سال اخیر برای پیشبرد اهداف و مقاصد اقتصادی و سیاسی خود از هیج دروغ و جنایتی ابا نداشته است. این واقعیت اکنون دیگر بر عموم مردم جهان و از جمله آمریکا آشکار شده است که حمله نظامی به عراق و اشغال این کشور توسط نظامیان آمریکایی زیر پوشش دروغ سلاح‌های هسته‌ای دولت عراق انجام گرفت و بعداً همه فهمیدند که سلاح هسته‌ای در کار نبود و این صرفاً ادعای جعل شده‌ای برای حمله و اشغال بود. فجایع این تجاوز نظامی با تمام ابعادش امروز نیز هم‌چنان ادامه دارد. عراق صرفاً نمونه بود و نمونه‌های بسیاری از این دست وجود دارد. لذا مردم ایران نباید به ادعاهای دولت آمریکا نیز باور داشته باشند، بلکه باید نظر و تحلیل مستقل خود را از این درگیری داشته باشند وعواقب آن را از زاویه منافع خود مورد ارزیابی قرار دهند.

مسئله از این قرار است که جمهوری اسلامی و دولت آمریکا درگیر نزاعی هستند که نه فقط ذره‌ای نفع برای مردم ایران و آمریکا ندارد، بلکه بالعکس تماماً بر ضد منافع توده‌های کارگر و زحمتکش دو کشور است. نزاع این دو دولت برخاسته از اهداف و مقاصد توسعه‌طلبانه آن‌ها در خدمت طبقات حاکم بر این کشورهاست. بنابراین آن‌ها برای پیشبرد این اهداف و مقاصد سیاسی و اقتصادی خود از تمام شیوه‌های ممکن علیه یکدیگر استفاده می‌کنند و می‌کوشند بر یکدیگر غلبه نمایند.

ماجرای طرح ترور سفیر عربستان سعودی در ایالات متحده آمریکا را باید در درون این چارچوب کلی و تاکتیک‌های دو طرف نزاع علیه یکدیگر مورد بررسی و تحلیل قرار داد. از این زاویه، مسئله‌ای بی‌اهمیت است که آیا واقعاً جمهوری اسلامی در این ماجرا دست داشته یا صرفاً پرونده‌سازی دولت آمریکا علیه جمهوری اسلامی‌ست؟ گرچه دور از منطق به نظر می‌رسد که جمهوری اسلامی در وضعیت سیاسی وخیمی که در آن قرار دارد، بخواهد در درون کشور آمریکا سفیر کشور دیگری را ترور کند، اما ماجراجویی جمهوری اسلامی در سیاست خارجی واقعیتی‌ست که نمی‌توان آن را انکار کرد.

دولت آمریکا هر چه هست، جمهوری اسلامی نیست و به سادگی جمهوری اسلامی نمی‌تواند یک پرونده را از اساس جعل کند. سازمان‌های پلیسی و جاسوسی این کشور نظیر سیا و اف. بی. آی برای پرونده‌سازی‌های خود باید مدارک و توجیهات حقوقی و قانونی جور کنند. آن‌ها غالباً از طریق عوامل جاسوسی خود و کشاندن مستقیم و غیر مستقیم پای طرفی که باید برای او پرونده ساخته شود، این هدف خود را عملی می‌کنند. لذا به نظر می‌رسد مستثنا از این که فرد دستگیر شده کیست، چه نقشی در این میان داشته و اعترافات او تا چه حد حقیقت دارد، به نحوی پای جمهوری اسلامی در این ماجرا به میان کشیده شده و همین برای دولت آمریکا کافی‌ست تا این پرونده را برای رسیدن به اهداف خود علیه جمهوری اسلامی به جریان اندازد. در هر حال، حقیقت هر چه باشد، این پرونده‌ای‌ست که اگر دولت آمریکا آن‌گونه که می‌خواهد پیش رود و به مرحله‌ی اجرا درآید، عواقبی وخیم‌تر از پرونده‌ی هسته‌ای در پی خواهد داشت. اما چرا؟ و هدف دولت آمریکا چیست؟

دولت آمریکا در جریان درگیری خود با جمهوری اسلامی بر سر پرونده‌ی هسته‌ای با بن‌بست روبروست. دولت‌های روسیه و چین در شورای امنیت مانع پیشبرد سیاست‌های آمریکا در برخورد شدید با جمهوری اسلامی‌اند. در خارج از شورای امنیت، اغلب کشورهای اروپایی که منافع اقتصادی قابل ملاحظه‌ای در ایران دارند، غیر مستقیم جانبدار موضع روسیه و چین هستند. اتحادیه اروپا برای این که در ظاهر نشان دهد که از مواضع آمریکا جانبداری می‌کند، هر چند وقت یک بار تعدادی از مقامات جمهوری اسلامی را در لیست تحریم‌ها قرار می‌دهد و البته همان‌گونه که نمونه‌ی وزیر امور خارجه‌ی کنونی جمهوری اسلامی و وزیر نفت نشان داده است، بی سر و صدا آن‌ها را از لیست تحریم درمی‌آورد. لذا به نظر می‌رسد که دولت آمریکا به این نتیجه رسیده است، از طریق پرونده هسته‌ای نمی‌تواند سیاست خود را در زمینه‌ی تشدید فشار بر جمهوری اسلامی پیش برد.

در پرونده‌ی جدید که پای جمهوری اسلامی در دو مسئله‌ی ترور در خاک آمریکا و شبکه‌ی قاچاق بین‌المللی مواد مخدر به میان آمده است، دست آمریکا را به تنهایی یا در ارگان‌ها و نهادهای بین‌المللی برای تصمیم‌گیری جمعی کاملاً باز می‌گذارد و دست رقبای آمریکا را می‌بندد.

اگر دولت آمریکا این مسئله را به شورای امنیت بکشاند و خواستار محکوم کردن جمهوری اسلامی شود، از آن‌جایی که مسئله ترور و قاچاق مواد مخدر در میان است، روسیه و چین دیگر نمی‌توانند قطعنامه را وتو کنند. اما تصویب یک چنین قطعنامه‌ای در شورای امنیت، به دولت آمریکا این امکان را می‌دهد که شدیدترین فشارها را به جمهوری اسلامی وارد آورد و حتا درگیری نظامی را در آینده حق خود بداند. پرونده‌ی جدید دولت آمریکا علیه جمهوری اسلامی، از هم اکنون تبدیل به وسیله‌ای نیز شده است که از طریق آن رژیم‌های منطقه‌ی خاورمیانه را پشت سر خود برای درگیری حادتر با جمهوری اسلامی به صف کند و اهداف خود را پیش برد.


برگرفته از سایت سازمان فدائیان(اقلیت)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر