در این هفته، اتفاق جدیدی در جنبش کارگری رخ داد که باید پیرامون اهمیت آن بحث شود. کارگران کارخانه قند مرودشت، با انتشار اطلاعیهای به نام سندیکای کارخانه قند مرودشت، نسبت به بازداشت فریبرز رئیس دانا، اقتصاددانی که به خاطر مخالفتاش با اجرای طرح ارتجاعی موسوم به هدفمندسازی یارانهها دستگیر و همچنان در زندان به سر میبرد، اعتراض کردند و خواهان آزادی فوری وی شدند. کارگران تهدید کردند که در صورت تداوم این بازداشت، بنا به تصمیم سندیکا در روزهای آینده اعلام اعتصاب نموده و تا آزادی وی دست از کار میکشیم.
سندیکای کارگران کارخانهی قند مرودشت در پایان اطلاعیه خود خطاب به حکومت نوشت: “به جای حبس و سرکوب منادیان حقوق زحمتکشان، قدری نگران خشم کارگران و زحمتکشان خسته از بار استثمار و خشونت کارخانهای و همهی آفات سرمایهداری هار حاکم بر کشور باشند. خشمی که دیر یا زود، برای احقاق خود به خروش خواهد آمد.”
پیش از این سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه نیز بازداشت رئیس دانا، از اعضای کانون مدافعان حقوق کارگر را محکوم کرده بود و با صدور اطلاعیهای خواهان آزادی وی و همهی فعالین کارگری دربند شده بود.
برای نخستین بار، انتشار اطلاعیهای به نام سندیکای کارگران کارخانهی قند مرودشت، خبری مسرتبخش برای جنبش کارگریست. اما اهمیت مسئله چیزی فراتر از یک نمونه دیگر از رویآوری روزافزون کارگران به تشکل و افزایش قدرت متشکل آنهاست. در این جا کارگران با یک خواست مشخص و مستقیماً سیاسی موجودیت علنی سندیکای خود را اعلام میدارند و اعتصاب را سلاح مبارزه برای تحقق خواستشان اعلام میکنند.
در این نکته بیشتر دقیق شویم. مبارزهی کارگران علیه سرمایهداران و نظم سرمایهداری برخاسته از استثماریست که موجودیت شیوهی تولید سرمایهداری بر آن قرار گرفته است. حتا کارگری که از آگاهی طبقاتی برخوردار نیست، این استثمار را در تمام لحظاتی که مشغول به کار است، احساس میکند و عواقب و نتایج آن را در زندگی خود میبیند. این احساس مشترک کارگران، به همبستگی درونی در صفوف آنها میانجامد و به مبارزهای مشترک و جمعی علیه این استثمار برمیخیزند. همین که کارگران به مبارزه برای افزایش دستمزد و کوتاه کردن ساعات کار برمیخیزند، به این معناست که آنها فهمیدهاند، بخشی از مدت زمان کاری که انجام دادهاند، به سرقت رفته و به عنوان سود به جیب سرمایهدار سرازیر شده است و حالا میخواهند با مبارزه خود، بخشی از این کاری را که به سرقت میرود، باز پس گیرند.
گرچه کارگران در این جا به مبارزه علیه استثمار برخاستهاند و این مبارزه همراه با مرحلهای از آگاهی نیز هست، اما هنوز یک مبارزهی آگاهانهی طبقاتی برای برانداختن استثمار نیست. ارتقای این مبارزه به یک مبارزهی سیاسی و شکلگیری یک جنبش سیاسی مستقل طبقه کارگرست که نشان از درک طبقاتی آگاهانهی کارگران برای مبارزه با طبقهی سرمایهدار و نفی استثمار سرمایهداری میباشد.
کارگران ایران، همواره برای مطالبات اقتصادی خود مبارزه کرده و میکنند. این مبارزه در گذشته به دفعات به مقابله و رو در رویی با دولت که نمایندهی کل طبقه سرمایهدار است، کشیده شده و شکل سیاسی نیز به خود گرفته است. اما در دوره اخیر، تنها در دههی هشتاد است که کارگران ایران به یک مبارزهی سیاسی مستقیم با رژیم ارتجاعی و استبدادی حاکم بر ایران روی آوردهاند. در رژیم اختناق و سرکوب جمهوری اسلامی، تشکل مستقل کارگری ممنوع است و جرم محسوب میشود، ولو این که یک تشکل اقتصادی و سندیکایی باشد. در چنین شرایطی، مبارزه برای ایجاد سندیکا، یک رو در رویی سیاسی مستقیم با رژیم اختناق و دیکتاتوریست. کارگرانی که در این دوره برای ایجاد تشکلهای مستقل دست به کار شدند، در حقیقت وارد یک پیکار مستقیم سیاسی با رژیمی شدند که ابتداییترین آزادیها و حقوق سیاسی مردم ایران را لگدمال کرده است.
رژیم، این تشکلها را مورد یورش قرار داد و فعالین آنها در معرض شدیدترین فشارها، تهدید، اخراج و زندان قرار گرفتند. اما روندی که آغاز شده بود، ادامه یافت و بر دخالت مستقیم کارگران در سیاست افزوده شد. اکنون، بخش پیشروتر و آگاهتر کارگران، از طریق تشکلهای صنفی خود، در همان محدودهای که شکل گرفته است، بر سر مسایل سیاسی متعدد جامعه واکنش نشان میدهند و موضعگیری میکنند. یک نمونه از این دخالت سیاسی مستقیم کارگران، واکنشیست که نسبت به تعقیب و آزار، دستگیری و مجازات همزنجیران کارگرِ خود و تمام مدافعین حقوق و منافع کارگران، نشان میدهند. تاکنون مکرر، اعتراض به دستگیری و محکومیتِ به ویژه فعالین سندیکایی را در موضعگیریهای رسمی و علنی دیدهایم.
اطلاعیههایی که در این هفته از سوی برخی تشکلهای سندیکایی در اعتراض به بازداشت فریبر رئیس دانا، یک اقتصاددان چپ که صرفاً به خاطر مخالفتاش با اجرای طرح ضد کارگری و ضد مردمی آزادسازی قیمتها، دستگیر و همچنان در زندان به سر میبرد، مرحله جدیدتری در دخالت مستقیم کارگران در سیاست، رشد آگاهی سیاسی آنها و مبارزهی سیاسی علیه رژیم ستمگر بورژوایی جمهوری اسلامیست. کارگران آشکار از انسانهایی که قدمی در جهت منافع و اهداف طبقه کارگر برمیدارند، دفاع میکنند و قدرت متشکل خود را برای رهایی تمام فعالین کارگری که به اسارت رژیم درآمدهاند به کار میگیرند. سندیکای کارگران قند مرودشت به رژیم اخطار میدهد که چنانچه در آزادی رئیس دانا تعلل کند، از سلاح اعتصاب استفاده خواهد کرد. مهم نیست که کارگران قند مرودشت تا چه حد در این مبارزه میتوانند موفقیت کسب کنند. مهم، درک و آگاهی کارگران از قدرت خود و قرار دادن قدرت متشکلشان در برابر قدرت متشکل سرمایهداران یعنی دولت جمهوری اسلامیست. این، یک مرحله مهم در رشد آگاهی سیاسی کارگران ایران است که به زودی تبدیل به الگویی برای کارگران سراسر ایران، در تمام مؤسسات خواهد شد.
نباید تصور کرد که کارگران صرفاً خواهان آزادی فعالین کارگری از زندان هستند و آزادی عموم زندانیان سیاسی را نادیده گرفتهاند. بگذارید، این جنبش کارگری اندکی دیگر پیشرفت کند و محدودیتهای این لحظه برطرف گردد، همه خواهند دید که در سرلوحهی تمام خواستهای سیاسی کارگران، آزادی تمام زندانیان سیاسی و برقراری آزادیهای سیاسی در کامل ترین و گستردهترین شکل آن خواهد بود. چرا که طبقه کارگر بیش از هر طبقه و قشری از اختناق و نبود آزادیهای سیاسی لطمه دیده است. پیگیرتر از هر طبقه و قشری از کاملترین و گستردهترین آزادیها دفاع میکند. چرا که نفعاش در این است و در خدمت اهداف عالی سوسیالیستیاش قرار دارد. تنها این طبقه است که میتواند نجاتبخش عموم مردم ایران از تمام مصایبی باشد که جمهوری اسلامی به بار آورده است. کارگران گام به گام برای انجام این رسالت بزرگ خود، پیش میآیند. رویدادهای جنبش کارگری در این هفته نیز همین حقیقت را نشان میدهند.
بنقل از سایت سازمان فدائیان(اقلیت)
سندیکای کارگران کارخانهی قند مرودشت در پایان اطلاعیه خود خطاب به حکومت نوشت: “به جای حبس و سرکوب منادیان حقوق زحمتکشان، قدری نگران خشم کارگران و زحمتکشان خسته از بار استثمار و خشونت کارخانهای و همهی آفات سرمایهداری هار حاکم بر کشور باشند. خشمی که دیر یا زود، برای احقاق خود به خروش خواهد آمد.”
پیش از این سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه نیز بازداشت رئیس دانا، از اعضای کانون مدافعان حقوق کارگر را محکوم کرده بود و با صدور اطلاعیهای خواهان آزادی وی و همهی فعالین کارگری دربند شده بود.
برای نخستین بار، انتشار اطلاعیهای به نام سندیکای کارگران کارخانهی قند مرودشت، خبری مسرتبخش برای جنبش کارگریست. اما اهمیت مسئله چیزی فراتر از یک نمونه دیگر از رویآوری روزافزون کارگران به تشکل و افزایش قدرت متشکل آنهاست. در این جا کارگران با یک خواست مشخص و مستقیماً سیاسی موجودیت علنی سندیکای خود را اعلام میدارند و اعتصاب را سلاح مبارزه برای تحقق خواستشان اعلام میکنند.
در این نکته بیشتر دقیق شویم. مبارزهی کارگران علیه سرمایهداران و نظم سرمایهداری برخاسته از استثماریست که موجودیت شیوهی تولید سرمایهداری بر آن قرار گرفته است. حتا کارگری که از آگاهی طبقاتی برخوردار نیست، این استثمار را در تمام لحظاتی که مشغول به کار است، احساس میکند و عواقب و نتایج آن را در زندگی خود میبیند. این احساس مشترک کارگران، به همبستگی درونی در صفوف آنها میانجامد و به مبارزهای مشترک و جمعی علیه این استثمار برمیخیزند. همین که کارگران به مبارزه برای افزایش دستمزد و کوتاه کردن ساعات کار برمیخیزند، به این معناست که آنها فهمیدهاند، بخشی از مدت زمان کاری که انجام دادهاند، به سرقت رفته و به عنوان سود به جیب سرمایهدار سرازیر شده است و حالا میخواهند با مبارزه خود، بخشی از این کاری را که به سرقت میرود، باز پس گیرند.
گرچه کارگران در این جا به مبارزه علیه استثمار برخاستهاند و این مبارزه همراه با مرحلهای از آگاهی نیز هست، اما هنوز یک مبارزهی آگاهانهی طبقاتی برای برانداختن استثمار نیست. ارتقای این مبارزه به یک مبارزهی سیاسی و شکلگیری یک جنبش سیاسی مستقل طبقه کارگرست که نشان از درک طبقاتی آگاهانهی کارگران برای مبارزه با طبقهی سرمایهدار و نفی استثمار سرمایهداری میباشد.
کارگران ایران، همواره برای مطالبات اقتصادی خود مبارزه کرده و میکنند. این مبارزه در گذشته به دفعات به مقابله و رو در رویی با دولت که نمایندهی کل طبقه سرمایهدار است، کشیده شده و شکل سیاسی نیز به خود گرفته است. اما در دوره اخیر، تنها در دههی هشتاد است که کارگران ایران به یک مبارزهی سیاسی مستقیم با رژیم ارتجاعی و استبدادی حاکم بر ایران روی آوردهاند. در رژیم اختناق و سرکوب جمهوری اسلامی، تشکل مستقل کارگری ممنوع است و جرم محسوب میشود، ولو این که یک تشکل اقتصادی و سندیکایی باشد. در چنین شرایطی، مبارزه برای ایجاد سندیکا، یک رو در رویی سیاسی مستقیم با رژیم اختناق و دیکتاتوریست. کارگرانی که در این دوره برای ایجاد تشکلهای مستقل دست به کار شدند، در حقیقت وارد یک پیکار مستقیم سیاسی با رژیمی شدند که ابتداییترین آزادیها و حقوق سیاسی مردم ایران را لگدمال کرده است.
رژیم، این تشکلها را مورد یورش قرار داد و فعالین آنها در معرض شدیدترین فشارها، تهدید، اخراج و زندان قرار گرفتند. اما روندی که آغاز شده بود، ادامه یافت و بر دخالت مستقیم کارگران در سیاست افزوده شد. اکنون، بخش پیشروتر و آگاهتر کارگران، از طریق تشکلهای صنفی خود، در همان محدودهای که شکل گرفته است، بر سر مسایل سیاسی متعدد جامعه واکنش نشان میدهند و موضعگیری میکنند. یک نمونه از این دخالت سیاسی مستقیم کارگران، واکنشیست که نسبت به تعقیب و آزار، دستگیری و مجازات همزنجیران کارگرِ خود و تمام مدافعین حقوق و منافع کارگران، نشان میدهند. تاکنون مکرر، اعتراض به دستگیری و محکومیتِ به ویژه فعالین سندیکایی را در موضعگیریهای رسمی و علنی دیدهایم.
اطلاعیههایی که در این هفته از سوی برخی تشکلهای سندیکایی در اعتراض به بازداشت فریبر رئیس دانا، یک اقتصاددان چپ که صرفاً به خاطر مخالفتاش با اجرای طرح ضد کارگری و ضد مردمی آزادسازی قیمتها، دستگیر و همچنان در زندان به سر میبرد، مرحله جدیدتری در دخالت مستقیم کارگران در سیاست، رشد آگاهی سیاسی آنها و مبارزهی سیاسی علیه رژیم ستمگر بورژوایی جمهوری اسلامیست. کارگران آشکار از انسانهایی که قدمی در جهت منافع و اهداف طبقه کارگر برمیدارند، دفاع میکنند و قدرت متشکل خود را برای رهایی تمام فعالین کارگری که به اسارت رژیم درآمدهاند به کار میگیرند. سندیکای کارگران قند مرودشت به رژیم اخطار میدهد که چنانچه در آزادی رئیس دانا تعلل کند، از سلاح اعتصاب استفاده خواهد کرد. مهم نیست که کارگران قند مرودشت تا چه حد در این مبارزه میتوانند موفقیت کسب کنند. مهم، درک و آگاهی کارگران از قدرت خود و قرار دادن قدرت متشکلشان در برابر قدرت متشکل سرمایهداران یعنی دولت جمهوری اسلامیست. این، یک مرحله مهم در رشد آگاهی سیاسی کارگران ایران است که به زودی تبدیل به الگویی برای کارگران سراسر ایران، در تمام مؤسسات خواهد شد.
نباید تصور کرد که کارگران صرفاً خواهان آزادی فعالین کارگری از زندان هستند و آزادی عموم زندانیان سیاسی را نادیده گرفتهاند. بگذارید، این جنبش کارگری اندکی دیگر پیشرفت کند و محدودیتهای این لحظه برطرف گردد، همه خواهند دید که در سرلوحهی تمام خواستهای سیاسی کارگران، آزادی تمام زندانیان سیاسی و برقراری آزادیهای سیاسی در کامل ترین و گستردهترین شکل آن خواهد بود. چرا که طبقه کارگر بیش از هر طبقه و قشری از اختناق و نبود آزادیهای سیاسی لطمه دیده است. پیگیرتر از هر طبقه و قشری از کاملترین و گستردهترین آزادیها دفاع میکند. چرا که نفعاش در این است و در خدمت اهداف عالی سوسیالیستیاش قرار دارد. تنها این طبقه است که میتواند نجاتبخش عموم مردم ایران از تمام مصایبی باشد که جمهوری اسلامی به بار آورده است. کارگران گام به گام برای انجام این رسالت بزرگ خود، پیش میآیند. رویدادهای جنبش کارگری در این هفته نیز همین حقیقت را نشان میدهند.
بنقل از سایت سازمان فدائیان(اقلیت)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر