۱۳۹۳ بهمن ۲۶, یکشنبه

انقلاب مجدد یک ضرورت است !

“دوران آن خرافاتی که انقلابات را به بدخوئی عده‌ای مبلغ نسبت می‌داد، دیرزمانی است سپری گشته است. امروز همه جهانیان می‌دانند که هر تلاطم انقلابی باید بر پایه یک نیاز اجتماعی مبتنی باشد که نهادهای فرتوت مانع ارضاء آن می‌گردند. این نیاز ممکن است هنوز آن‌چنان مبرم، آن‌چنان برای همگان ملموس نباشد که یک موفقیت فوری را تضمین کند، ولی هر کوششی برای سرکوب قهری، آن را مرتباً نیرومندتر به جلو خواهد راند، تا زمانی که بندهای خود را بگسلد. بنابراین، اگر یک‌بار شکست خوردیم، کاری جز این‌که دوباره از اول بیاغازیم نداریم و تنفس احتمالاً بسیار کوتاهی که میان پایان پرده اول و آغاز پرده دوم جنبش به ما ارزانی شده، خوشبختانه به ما فرصت کار بسیار لازمی را می‌دهد، فرصت بررسی عللی که هم وقوع قیام اخیر و هم شکست آن را اجتناب‌ناپذیر می‌ساخت” (انقلاب و ضدانقلاب – فریدریش انگلس)
آنچه که تا به امروز، بشریت را تا به این مرحله از پیشرفت و تکامل رسانده است، دگرگونی‌های سریع و جهشی جوامع انسانی یا به‌عبارت‌دیگر، انقلابات در طول تاریخ است. ‌چیزی ثابت و تغییرناپذیر وجود ندارد. همه‌چیز در حال حرکت، تغییر و تکامل است. هیچ جامعه‌ای نمی‌تواند پیشرفت و تکامل داشته باشد، مگر آن‌که تغییرات کمی و پیوسته را پشت سر بگذارد و به تغییری جهش‌وار و کیفی تن دهد، تا راه را برای گذار به مرحله‌ای عالی‌تر بگشاید. اکنون دیگر درک قانونمندی‌های حاکم بر تکامل جامعه بشری، تا به آن درجه مقبولیت یافته است که هر کس باکمی آگاهی علمی می‌داند که بر جامعه نیز همچون طبیعت، هرج‌ومرج حاکم نیست. تکامل تاریخ قانونمند است و تکامل اجتماعی ازقوانینی مادی و عینی تبعیت می‌کند. انقلاب، برخاسته از این قوانین است.
انقلابات اجتماعی هستند که بشریت را از مرحله زندگی گله‌وار به جایگاه کنونی‌اش رسانده اند. سراسر تاریخ بشریت مملو است از انقلابات اجتماعی و به‌ویژه از دورانی که طبقات بر پهنه تاریخ ظاهر شدند، انقلابات سیاسی.
اگر فقط دوران گذار از فئودالیسم به سرمایه‌داری و دوران سلطه این شیوه تولید تا به امروز مدنظر قرار گیرد، صدها انقلاب در سراسر جهان رخ‌داده است. تمام این انقلابات از نیاز اجتماعی به تحول، از ضرورت جبری و قانونمند پیشرفت و تکامل بشریت در جریان حرکت بالنده تاریخ برخاسته‌اند.
تنها کسی می‌تواند، نیاز و ضرورت انقلاب را نفی کند که منافعش در حفظ نظمی است که دوران آن سپری‌شده، به گذشته تاریخ بشریت تعلق دارد و انقلاب منافع و موجودیت او را به خطر می‌افکند.

۱۳۹۳ بهمن ۱۳, دوشنبه

اعتصاب سراسری معلمان با شعار حق برخورداری از یک زندگی شرافتمندانه

اعتصاب سراسری معلمان کشور در ۳۰ دی و اول بهمن ماه ۹۳ و انعکاس آن در سایت ها و رسانه ها عمومی از جمله خبرهای خوش و امیدبخش روزهای گذشته بود. اعتصابی که در پی آن خون تازه ای در رگان جامعه و مجموعه فرهنگیان کشور پمپاژ شد. رخدادی که با وقوع آن، رخوت و سکوت چندین ساله معلمان ایران شکسته شد و خبر آن پیش از همه در وب سایت کانون صنفی معلمان (تهران) درج گردید. طبق گزارش تارنمای این کانون: شمار زیادی از معلمان استان های سراسر کشور، طی روزهای سه شنبه و چهارشنبه ۳۰ دی و اول بهمن ماه در اعتراض به وضعیت معیشتی خود از رفتن به کلاس های درس خودداری کردند. این اعتصاب سراسری، زمانی به وقوع پیوست که در روزهای پیشتر از آن نیز، ۶ هزار تن از معلمان ایران با امضاء طوماری صدای اعتراض خود را به گوش نمایندگان مجلس ارتجاع رسانده بودند. ۶ هزار معلم در این طومار اعتراضی به نمایندگی از طرف دیگر همکاران خود خطاب به علی لاریجانی رئیس مجلس ارتجاع یادآور شده بودند: امروزه معلمان کشور در تامین نیازهای اولیه زندگی خود درمانده اند و عموما زیر خط فقر به سر می برند و این امر به منزلت آنها آسیب زده است. معلمان همچنین با تاکید بر اینکه، وضعیت موجود موجب “کاهش انگیزه های شغلی شده و آینده روشنی را برای کشور ترسیم نمی نماید”، خواستار تحقق مطالبه “برحق جامعه فرهنگیان کشور مبنی بر تامین حقوقی که نیازهای یک زندگی شرافتمندانه را پاسخگو باشد”، شده بودند.