۱۳۹۰ مهر ۸, جمعه

برکناری و استعفای مدیران بانک‌ها، ماجرای فساد مالی را پیچیده‌تر کرد

در این هفته، خبر از برکناری و استعفای مدیران عامل بانک ملی و صادرات و برخی دیگر از مدیران بانک‌ها انتشار یافت. ظاهراً پس از کشمکشی طولانی میان باندهای فاسد درون حکومت اسلامی، این اقدام برای تخفیف بحران فساد و سوء استفاده‌های مالی رایج در درون رژیم و انعکاس آن در افکار عمومی به مرحله اجرا درآمد. در واقع، اما این اقدام نه فقط معضلی را از حکومت اسلامی حل نکرد، بلکه بالعکس بر دامنه و ابعاد این بحران افزود.

در اواسط این هفته اعلام شد که مدیر عامل بانک ملی ایران که برای انجام یک مأموریت کاری از کشور خارج شده است، از مقام خود استعفا داد. نامه‌ی استعفای او نیز انتشار علنی یافت. در پی این استعفا بود که خبر از برکناری مدیر عامل بانک صادرات، وزیر کار اسبق کابینه احمدی‌نژاد داده شد. او در بیانیه‌ای که انتشار داد، مدیر عامل بانک ملی ایران را مقصر اعلام نمود که اکنون دیگر در ایران نبود و به گفته وی به کانادا فرار کرده است.

روز پنج‌شنبه، این خبر رسماً از سوی دادستان کل جمهوری اسلامی تأیید شد. اژه‌ای گفت: این خبر صحت دارد. اگر مدیر کل بانک ملی ایران بازنگردد خیلی از اتهامات به پای او نوشته می‌شود و این به نفع‌اش نیست.

معمولاً این یکی از شیوه‌هایی‌ست که سران جمهوری اسلامی برای منحرف ساختن افکار عمومی از فساد فراگیر در حکومت اسلامی به کار می‌گیرند. در عین حال مانع از آن می‌شوند که اطلاعات دیگری از این فساد و نقش باندهای متعدد رژیم در آن برملا گردد.

اما جریان فرار مدیر کل بانک ملی ایران، واقعیت دیگری را نیز علنی کرد که توده‌های مردم ایران تاکنون اخبار و گزارشات متعددی پیرامون آن از مخالفین جمهوری اسلامی‌ شنیده‌اند.

۱۳۹۰ مهر ۱, جمعه

دانشجویان، آماده‌ی نبرد در سال جدید

در حالی که جمهوری اسلامی در ادامه‌ی سیاست تبعیض جنسیتی علیه زنان، اجرای طرح تفکیک جنسیتی را در دانشگاه‌ها در دستور کار خود قرار داده است، دانشجویان که مخالف پیشبرد این سیاست ارتجاعی اسلامی در دانشگاه‌ها هستند، از هم اکنون در آستانه‌ی سال جدید تحصیلی، در تدارک برپایی اعتراضات برای مقابله با این سیاست و به عقب‌نشینی واداشتن رژیم برآمده‌اند.

بیانیه‌هایی توسط دانشجویان در محکومیت این اقدام رژیم انتشار یافته که خواهان مقابله و اعتراض جدی دانشجویان تمام دانشگاه‌ها برای متوقف ساختن این طرح رژیم شده‌اند.

از جمله در این هفته، بیانیه فعالین دانشجویی دانشگاه مازندران انتشار یافت، که در آن تهدید شده است، چنان‌چه رژیم بخواهد این طرح را به مرحله‌ی اجرا بگذارد، از رفتن به کلاس درس خودداری خواهند کرد. این بیانیه، طرح تفکیک جنسیتی کلاس‌های درس را به توهین به شأن دانشجویان اعلام نموده و می‌افزاید: “بنابراین می‌خواهیم با شجاعت در برابر هجمه‌ی افکار ارتجاعی و واپس‌گرا مقابله کرده و تحریم کلاس‌های درسی را از زمان بازگشایی آن با عدم حضور خود در کلاس‌های درسی و اجتماع در محوطه دانشگاه‌ها اعلام داریم.”

در این بیانیه، تعلیق، اخراج و بازداشت دانشجویان در طول چند سال اخیر، به همراه دیگر اقدامات سرکوب‌گرانه و ارتجاعی رژیم در دانشگاه‌ها محکوم شده است. بیانیه می‌گوید: “در طی این ۳۲ سال، دانشگاه‌های کشور مورد هجوم خصمانه و خشونت‌آمیز از طرف ساخت قدرت مستبد و تمامیت‌خواه حکومت اسلامی قرار گرفته‌اند و نمود عملی وحشت رژیم از دانشگاه‌ها به این صورت قابل مشاهده است و تمام تلاش خود را برای سرکوب هر چه بیش‌تر جنبش دانشجویی که زمینه‌ای مناسب برای پیدایش جنبش‌های ضد سنتی، عدالت‌خواهانه و آرمان‌گرایانه ایجاد می‌کنند، هزینه کرده است.”

همان‌گونه که بیانیه‌ی دانشجویان دانشگاه مازندران بر آن تأکید می‌کند، جمهوری اسلامی بنا به سرشت دینی و استبدادی خود همواره در طول سال‌های موجودیت خود، دشمنی آشتی‌ناپذیرش را با دانشگاه به عنوان مرکز علم و آگاهی و سنگر مبارزه علیه اختناق و دیکتاتوری نشان داده است.

۱۳۹۰ شهریور ۳۱, پنجشنبه

آغاز سال تحصیلی و ضرورت مقابله با تعرضات رژیم در مدارس و دانشگاه‌ها

سال تحصیلی جدید فرا رسید. میلیون‌ها دانش آموز، معلم و دانشجو در حالی سال تحصیلی جدید را آغاز می‌کنند که سیاست‌های سرکوب‌گرانه و به غایت ارتجاعی رژيم جمهوری اسلامی در زمینه آموزش و پرورش، به منظور اسلامیزه کردن کامل مدارس و دانشگاه‌ها با حدت بیشتری ادامه دارد. نظام آموزشی در تمام رده‌ها و سطوح آن از دورۀ ابتدائی گرفته تا دورۀ راهنمائی و متوسطه و دانشگاه، درمعرض تاخت و تاز دولت مذهبی و مرتجعین خرافه پرست حاکم قرار گرفته است. بیشتر از سه دهه است که رژیم جمهوری اسلامی سعی کرده است نظام آموزشی را در شکل و مضمون به طور کامل با امیال مذهبی و قرون وسطائی خود به انطباق بکشاند. اگر چه این تلاش‌ها در اشکال و ابعاد مختلفی با بروز مقاومت و مخالفت معلمان و دانشجویان و بخش آگاه‌تر توده مردم روبرو گشته است، اما رژیم نه تنها از ادامه سیاست اشاعه خرافات مذهبی در آموزش و پرورش برای انقیاد معنوی میلیون‌ها انسان باز نایستاده ، بلکه بر تلاش‌ها و تعرضات خود در این زمینه افزوده است و درعین حال فشارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی فزاینده‌ای را بر دوش معلمان، دانش آموزان، دانشجویان و عموم توده‌های زحمتکش مردم ایران تحمیل نموده است.

ارتجاع حاکم اگر چه در هیچ دوره و هیچ سطحی از آموزش و پرورش، از اشاعه مذهب و خرافه فروگذار ننموده است اما نیرو و فعالیت ویژه‌ای را به ویژه در سال‌های اخیر بر روی کودکان خردسال در دورۀ ابتدائی و ساير دانش آموزان متمرکز ساخته است. مقام‌های دولتی و حکومتی و مسئولين نظام آموزشی جمهوری اسلامی به صراحت گفته‌اند که مدارس ابتدائی “پایگاه امن“ی برای پیشبرد امیال و منویات حکومت مذهبی‌ست، لذا به فعالیت‌های خود برای آلودن اذهان پاک و آمادۀ یادگیری کودکان به خرافات دینی و مذهبی وسعت بخشیده‌اند.

بر طبق گزارش مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش، ساعات آموزش قرآن در مدارس اعم از دورۀ ابتدائی یا راهنمائی و دبیرستان افزایش یافته است. در همین رابطه وزیر آموزش و پرورش ابلاغیۀ راه‌اندازی ده‌هزار “مدرسه قرآنی” را نیز صادر کرده است. به منظور تربیت دو میلیون حافظ قرآن در سال ۹۱-۹۰ که ۲۰ درصد کل دانش آموزان را تشکیل می‌دهند، برنامه ریزی شده است.

۱۳۹۰ شهریور ۲۵, جمعه

تعرضات جدید رژیم به حقوق زنان

با فروکش کردن مبارزات توده‌ایِ مستقیم و علنی علیه رژیم، جمهوری اسلامی فرصت یافته تا تاخت و تاز علیه زنان و پایمال کردن هر چه بیشتر حقوق آن‌ها را تشدید کند. در پی اجرای طرح جداسازی جنسیتی در مراکز آموزش عالی، در این هفته اخبار و گزارش‌های جدیدی از اقدامات ارتجاعی رژیم علیه زنان انتشار یافت.

خبرگزاری ایلنا گزارش کرد که “به تمام شرکت‌های عمران ساخت مسکن مهر از جمله شرکت عمران پردیس اعلام شده است که از این پس بانوانی که صاحب خانه شده‌اند باید سند خانه را به نام همسران‌شان کنند”. این گزارش می‌افزاید: “بسیاری از زنان متقاضی که با سختی بسیار اقدام به تهیه پول و واریز آن به حساب بانک مسکن کرده‌اند، از این تصمیم جدید شکایت داشته و حتا مراتب اعتراض خود را به مدیرعامل مسکن مهر پردیس ابراز کرده‌اند”.

مقامات دولتی، اما از پاسخ به علت این تصمیم جدید طفره رفته‌اند. معاون عمرانی استانداری تهران اظهار بی‌اطلاعی می‌کند و می‌گوید: “ما تا ۶ ماه گذشته زنان متاهلی را برای دریافت مسکن مهر معرفی کرده و حتا آن‌ها خانه‌های خود را دریافت کرده‌اند. من نمی‌دانم که چرا به تازگی این تصمیم جدید گرفته شده است”. پاسخ به این سئوال البته خیلی ساده و روشن است. جمهوری اسلامی برابری زن و مرد را از بیخ و بن انکار کرده است و خیلی صریح و روشن حتا در قوانین خود اعلام نموده که زن در مقامی پَست‌تر از مرد قرار دارد، زن از نظر حقوقی، برخوردار از نیمی از حقوقی‌ست که مرد از آن برخوردار می‌باشد. مرد در خانه، رئیس و فرمانرواست و زن، نیمه انسانی‌ست که باید تابع مرد باشد و از او تبعیت کند.

بنابراین پوشیده نیست که بر طبق قواعد و مقررات اسلامی ارتجاعی رژیم، در حالی که زن و مرد با یکدیگر زندگی می‌کنند، تقدم در همه چیز با مرد است و اگر قرار است خانه‌ای خریده شود، مرد باید صاحب و مالک خانه باشد و نه زن. علاوه براین چون از دیدگاه و نگرش دولت مذهبی، این احتمال وجود دارد که مالکیت زن بر خانه به عاملی تبدیل شود که زن تسلیم زورگوئی مرد نشود و به زبان قوانین دولت مذهبی در برابر شوهر تمکین نکند، مقامات دولتی تصمیم گرفته‌اند که سند خانه به نام مرد خانواده یا شوهر باشد ولو این که زن تقاضای خانه را کرده باشد و خود پول آن را پرداخته باشد.

۱۳۹۰ شهریور ۲۰, یکشنبه

جامعه‌ای که هر لحظه آماده‌ی طغیان و شورش توده‌ای‌ست

در کشوری که طبقه‌ی حاکم موجودیت خود را با تکیه بر سرنیزه و قهر عریان حفظ می‌کند، جامعه هر لحظه آماده و مستعد حوادث سیاسی و بروز شورش‌ها و اعتراضات توده‌ای‌ست. در این‌جا هر اتفاقی می‌تواند به یک مسئله‌ی سیاسی تبدیل شود و شورش و طغیان توده‌ای را در پی داشته باشد.

مردم ارومیه از سال‌ها پیش نگرانی خود را از خطری که دریاچه ارومیه را به خشک شدن تهدید می‌کند، به دفعات ابراز کرده بودند. اما جمهوری اسلامی که کم‌ترین اهمیتی حتا برای مطالبات فوری اقتصادی و سیاسی توده مردم قائل نیست، تا چه رسد به مطالبات زیست محیطی آن‌ها، هیچ توجهی به این نگرانی مردم نکرد. خطر خشک شدن دریاچه، تا مرحله‌ای رسید که نمایندگان شهری آذربایجان در مجلس ارتجاع اسلامی، طرحی با قید دو فوریت برای مقابله با خشک شدن دریاچه ارائه دادند که دو فوریت آن نیز رد شد. این خود به عاملی تبدیل شد که در هفته‌ی پیش توده‌های مردم ارومیه به خیابان‌ها بریزند و علیه سیاست‌های ارتجاعی جمهوری اسلامی اعتراض کنند.

واحدهای ضد شورش پلیس و مزدوران دستگاه امنیتی و اطلاعاتی رژیم، به مقابله با مردم برخاستند و با وحشی‌گری ذاتی جمهوری اسلامی، مردم را سرکوب کردند. تعدادی بازداشت و گروهی نیز که مضروب و مصدوم شدند، سر و کارشان به بیمارستان‌ها کشید. اما این وحشی‌گری رژیم، مردم را در ادامه مبارزه مصمم‌تر ساخت. روز شنبه‌ی این هفته، اعتراضات، چنان گسترده بود که حتا مغازه‌ها بسته شد و تظاهراتی بسیار گسترده‌تر از هفته‌ی گذشته برپا گردید. نیروهای سرکوب که به مقابله با مردم گسیل شده بودند، خشم و اعتراض مردم را افزون‌تر ساخت. تعدادی از مراکز دولتی و بانک‌ها مورد حمله قرار گرفتند و ماشین‌ها و موتورسیکلت‌های مزدوران سرکوب‌گر رژیم به آتش کشیده شدند. در جریان این درگیری‌ها، ده‌ها تن دستگیر و تعدادی در اثر تیراندازی واحدهای ضد شورش و اطلاعاتی مجروح و مصدوم شدند. حتا خبرهایی از جان باختن دو تن از مردم ارومیه انتشار یافت که گزارشاتی از صحت و سقم این خبر در دست نیست.

اعتراضات مردم در این هفته، تنها در ارومیه وسعت نداشت، بلکه در تعداد دیگری از شهرهای آذربایجان، به ویژه در تبریز، گروه‌هایی از مردم در خیابان‌ها گرد آمدند و در همبستگی با مردم ارومیه و محکوم کردن اقدامات سرکوب‌گرانه‌ی رژیم، تظاهرات کردند. این اعتراضات نیز به مداخله و وحشی‌گری نیروهای سرکوب انجامید که ده‌ها نفر نیز دستگیر شدند.

۱۳۹۰ شهریور ۱۸, جمعه

بحران جهانی خواب را از چشمان سرمایه‌داران ربوده است

بحران در جوامع سرمایه‌داری یکی از تجلی‌های تضاد مناسبات تولید با نیروهای مولده است که در اثر گسست در بازتولید و انباشت سرمایه بروز می‌یابد. از زمانی که سرمایه‌داری با وارد شدن به مرحله‌ی امپریالیسم و انحصارات به آخرین مرحله‌ی تکاملی و در عین‌حال انحطاط خود رسید، بحران‌‌های ادواری سرمایه‌داری نیز ویران‌کننده‌تر از قبل ظهور یافتند و بحران بزرگ ١٩٢٩ به بزرگ‌ترین، فراگیرترین و ویران‌کننده‌ترین بحران تاریخ سرمایه‌داری تبدیل شد. اما اکنون صحبت از بحران بزرگ دیگری‌ست، بحرانی که اثرات تخریبی و ویران‌کنندگی‌اش می‌تواند بیشتر از بحران ١٩٢٩ ‌باشد.

اگرچه بعد از جنگ جهانی دوم، اقتصاد سرمایه‌داری حدود سه دهه رشد اقتصادی را تجربه کرد که بی‌شک ویرانی‌های جنگ دوم جهانی در آن اثرگذار بودند، اما در سال ١٩٧۴ بار دیگر بحران، اقتصاد سرمایه‌داری را فرا گرفت و در پی آن سرمایه‌داری وارد دوران بحران ساختاری گردید. از آن زمان دولت‌های سرمایه‌داری با اتخاذ انواع سیاست‌ها، تلاش خود را برای جلوگیری از بروز یک بحران فراگیر و ویران‌گر به کار بستند. اما همین تلاش‌ها به دلیل رشد دائمی نیروهای مولد و تضاد آن با مناسبات تولید سرمایه‌داری که با رشد پیوسته‌ی تکنولوژی، افزایش بازدهی نیروی کار و کاهش دائمی نرخ سود همراه بوده است، منجر به عمیق‌تر شدن تضادهای مناسبات سرمایه‌داری شد. دخالت دولت‌ها اگرچه تا مقطعی توانست از بروز بحران‌های شدید و بزرگ جهانی هم‌چون بحران ١٩٢٩ جلوگیری کند، اما هرگز نتوانست پاسخی برای حل قطعی آن یابد و در واقع تنها بروز سهمگین آن را به عقب می‌انداخت. از این مقطع است که در سیکل اقتصاد سرمایه‌داری، مدام مرحله‌ی رکود طولانی‌تر و از مرحله‌ی رونق شدت آن کاسته ‌شد.

با بروز بحران در بخش مسکن و در پی‌آن آغاز فروپاشی ارزش سهام در بورس‌های عمده و ورشکستگی شرکت‌های بزرگ مالی و صنعتی از جمله تعدادی از شاخص‌ترین بانک‌های آمریکایی در سال‌های ٢٠٠٧ و ٢٠٠٨، اقتصاددانان بورژوا با مقایسه این بحران با بحران ١٩٢٩ آن را سهمگین‌ترین بحران پس از سال ١٩٢٩ دانستند. در سال ٢٠٠٩ این اقتصاددانان با عنوان این که بحران به عمیق‌ترین نقطه خود رسیده است، پیش‌بینی کردند که از سال ٢٠١٠‌ دوران تجدید فعالیت اقتصادی آغاز خواهد شد.

۱۳۹۰ شهریور ۱۱, جمعه

حکومت اسلامی بر روی دریایی از خون مردم ایران

فجایع و جنایات رژیم جمهوری اسلامی در ایران بی‌شمار است. سرکوب، اختناق و کشتار، جزئی جدایی‌ناپذیر از موجودیت این رژیم است. اما کشتار مخالفین سیاسی و قتل عام زندانیان سیاسی در سال‌های دهه‌ی ۶۰، یکی از بزرگ‌ترین جنایات طبقات و فرمانروایان حاکم، در سراسر تاریخ ایران است که هرگز از خاطره توده‌های مردم ایران محو نخواهد شد.

در هفته‌ای که گذشت، به مناسبت کشتار زندانیان سیاسی دهه‌ی ۶۰، مراسم و گردهمایی‌های متعددی در تعدادی از کشورهای جهان برگزار شد، تا یاد این جان‌ باخته‌گانِ مبارزات قهرمانانه‌ی مردم ایران را علیه ارتجاع هار حاکم بر ایران گرامی دارند و بر ادامه‌ی این مبارزه تا سرنگونی جمهوری اسلامی، محاکمه و مجازات قاتلینی که در کشتار ده‌ها هزار تن از مردم ایران دست داشتند، تأکید نمایند. نشریات و فرستنده‌های رادیو – تلویزیونی مخالف رژیم برنامه‌های متعددی را به این جنایات رژیم اختصاص دادند و به سهم خود کوشیدند گوشه‌هایی از جنایات وحشتناک رژیم را به ویژه در دهه‌ی شصت برملا کنند.

در ایران، اما سال‌هاست که خانواده‌های جان‌باخته‌گان، در نیمه اول شهریور ماه در گلزار خاوران، جایی که جلادان جمهوری اسلامی گروه کثیری از قتل‌عام شدگان سال ۶۷ را در گورهای دسته‌جمعی به خاک سپردند، گرد می‌آیند، تا یاد عزیزان‌شان را گرامی دارند.

نیروهای سرکوب جمهوری اسلامی همه ساله تلاش کرده‌اند با تهدید و سرکوب مانع از این گردهمایی‌ها شوند. اما این اقدامات سرکوب‌گرانه رژیم هرگز نمی‌تواند مانع از آن گردد که توده‌های مردم ایران، از این جنایت بزرگ بی‌خبر بمانند. سراسر دوران استقرار جمهوری اسلامی در ایران، مملو از جنایت و کشتار است. این رژیم از همان آغاز که در ایران به قدرت رسید، موجودیت‌اش را بر سرکوب، اعدام و کشتار بنا نهاد.