۱۳۸۹ دی ۱۰, جمعه

ارتجاع خود را فریب می دهد. موج گسترده‌تر مبارزات در پیش است

بلندگوهای تبلیغاتی جمهوری اسلامی در سراسر این هفته کارزار تبلیغاتی گسترده‌ای را سازمان دادند تا ۹ دی را به نشانه‌ی پیروزی ارتجاع جشن بگیرند و گویا آن را پایانی بر مبارزه مردم اعلام کنند. ارگان‌های سرکوب مادی و معنوی، بیانیه انتشار دادند و سران ارتجاع همگی با سخنرانی و مصاحبه‌های مطبوعاتی، رادیویی و تلویزیونی در این شوی تبلیغاتی شرکت کردند. خامنه‌ای هم در جمع گروهی از مزدوران حزب‌الهی‌های گیلانی بر منبر رفت تا به تکرار یاوه‌سرایی‌های همیشگی خود بپردازد. او بار دیگر مبارزات قهرمانانه مردم ایران را علیه رژیم ستمگر و سرتاپا ارتجاعی جمهوری اسلامی توطئه‌ی ساخته و پرداخته‌ی قدرت‌های جهانی یا به گفته وی استکباری نامید و گفت: “فتنه سال گذشته جلوه‌ای از توطئه دشمنان بود.” و “ملت ایران در نهم دی سال گذشته، در حرکتی کاملا خودجوش فتنه‌گران را ناکام کردند و مشت محکمی بر دهان آنان زدند.”

خامنه‌ای در ادامه‌ی روضه خوانی‌اش، رقبای خود را از جناح مقابل مورد حمله قرار داد و افزود “آن‌ها با امیدوار کردن دشمن به انقلاب اسلامی و ملت صدمه زدند” و آن‌ها را مورد سرزنش قرار داد از این که گویا شرایطی را فراهم کردند که حکومت اسلامی نتواند از به اصطلاح انتخاباتش بهره‌برداری سیاسی و تبلیغاتی کند.

خامنه‌ای و تمام ارتجاع حاکم بیهوده تصور می‌کنند که به ویژه پس از مبارزات توده‌های مردم ایران در سال گذشته از طریق دستگاه تبلیغاتی‌شان می‌توانند مردم را فریب دهند و یک مشت جعلیات را به خورد آن‌ها بدهند. و دیگر کسی نیست که نداند “ملت” آن مردمی هستند که سال گذشته خیابان‌های شهرهای بزرگ را به عرصه‌ی نبرد با رژیم ستمگر حاکم تبدیل کردند و با شعارهای مرگ بر خامنه‌ای، مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر جمهوری اسلامی، خواب را از چشمان مرتجعین ربودند و امثال خامنه‌ای هر لحظه در هراس از سرنگونی به سر بردند. این “ملت” که مبارزه‌اش از درون نیازها و خواسته‌هایش جوشیده و برخاسته بود و بر خلاف یاوه سرایی مرتجعین از هیچ قدرتی دستور نمی‌گرفت، مشت چنان محکمی به دهان پاسداران ارتجاع اسلامی و در راس آن‌ها خامنه‌ای زد که هنوز هم از قدرت ضربات آن بر خود می‌لرزند.

۹ دی اما چیزی جز این نبود که رژیم، تمام عناصر ضد مردم، متشکل از پرسنل نیروهای نظامی، پلیسی، امنیتی و سرسپردگان دستگاه بوروکراتیک، انگل‌های دستگاه روحانیت، بسیجی‌های خودفروخته و گروهی جیره‌خوار حزب‌الهی را بسیج کرد و به خیابان‌ها آورد. این‌ها جز یک مشت مزدور رژیم استبدادی حاکم چیز دیگری نبودند.

۱۳۸۹ دی ۴, شنبه

آزادسازی قیمت‌ها، جز گسترش فقر و بیکاری نتیجه‌ای برای مردم نخواهد داشت

رژیم اسلامی پاسدار نظم سرمایه‌داری حاکم بر ایران، در این هفته طرح آزادسازی قیمت‌ها را که تعرضی گسترده به سطح معیشت توده‌های کارگر و زحمتکش است، به مرحله‌ی اجرا درآورد.

احمدی‌نژاد در نخستین روز این هفته در گفتگویی تلویزیونی اعلام کرد: اجرای این طرح که به ادعای وی “بزرگ‌ترین و مردمی‌ترین طرح اقتصاد کشور است” و “از روز اول اجرای هدفمند کردن یارانه‌ها وضع زندگی ۶ دهک بهتر خواهد شد” “رفاه مردم افزایش می‌یابد” و به “شکوفایی اقتصاد کشور” می‌انجامد، از ابتدای یکشنبه ۲۸ آذر آغاز می‌گردد.

اما از آن جایی که این شارلاتان سیاسی و تمام سران مرتجع هیئت حاکمه به خوبی می‌دانستند که به جز گروه اندکی افراد ناآگاه و اسیر در خرافات مذهبی کسی این دروغ‌ها را باور نمی‌کند و بیم داشتند که با واکنش فوری و خشمگینانه مردم روبرو شوند، نخست تاکتیک‌های ضد شورش را به مرحله‌ی اجرا درآوردند. نیروهای مسلح رژیم هماهنگ در آماده‌باش قرار گرفتند. مراکز حساس تحت کنترل نیروهای پلیس، بسیج و وزارت اطلاعات قرار گرفت. شهرداری تهران پیشاپیش مصالح ساختمانی و وسایلی را که ممکن بود مردم از آن‌ها علیه نیروهای سرکوب استفاده کنند، از برخی مناطق جمع‌آوری کرد. افرادی که سابقه فعالیت سیاسی داشتند تحت کنترل شدیدتری قرار گرفتند. حتا برخی از مخالفین سرشناس اجرای این طرح دستگیر شدند. وزارت اطلاعات، فریبرز رئیس دانا یکی از اقتصاددان‌های چپ مخالف برنامه‌های نئولیبرالیسم اقتصادی را بلافاصله پس از اعلام اجرای طرح، بازداشت نمود. تمام این اقدامات به وضوح نشان می‌دهند که ماهیت ضد مردمی این طرح که اجرای آن روزگار مردم را سیاه‌تر و تاریک‌تر از امروز خواهد کرد، هم بر توده‌های کارگر و زحمتکش روشن بود و هم رژیم به خوبی از آن آگاه است.

در فاصله‌ی چند روزی که از اجرای این طرح می‌گذرد، دولت بهای گاز را از ۵ / ۲ تا ۵ / ۷ برابر افزایش داده است. بنزین سهمیه‌ای ۴ برابر شد و بنزین غیر سهمیه‌ای به ۷۰۰ تومان و سوپر به ۸۰۰ تومان رسید.

۱۳۸۹ دی ۲, پنجشنبه

اطلاعیه‌ی کانون نویسندگان ایران درباره‌ی بازداشت فریبرز رییس‌دانا

مردم آزاده!
دکتر فریبرز رییس‌دانا، اقتصاددان، نویسنده، مترجم و عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران نیمه‌شب ۲۷ آذر با یورش مأموران لباس‌شخصی به منزلش دستگیر شده است.
در کشوری که به‌تازگی “نماینده‌”اش در کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل اعلام کرده‌ است ایران آزادترین کشور جهان است، اقتصاددانی را ظاهراً به اتهام اظهارنظر درباره‌ی «طرح تعدیل اقتصادی و حذف یارانه‌ها» کمتر از دو ساعت پس از مصاحبه بازداشت می‌کنند، تنی چند از روزنامه‌نگاران را از محل کار خود می‌ربایند، وکیلی را به اتهام دفاع از متهمان سیاسی به بند می‌کشند و مرگ تدریجی او از گرسنگی را با بی‌اعتنایی نظاره می‌کنند، کارگری را که جرمی جز دفاع از حقوق صنفی و سندیکایی ندارد ماه‌ها در زندان نگاه می‌دارند و . . .
کانون نویسندگان ایران، که به حکم منشور خود آزادی بیان را حق بی‌چون‌وچرای هر شهروند ایرانی، بی هیچ حصر و استثنا، می‌داند خواهان آزادی بی‌ قید و شرط فریبرز رییس‌دانا و همه‌ی زندانیان سیاسی و عقیدتی دیگر است.
کانون نویسندگان ایران
۳۰ آذر ۱۳۸۹

۱۳۸۹ آذر ۲۷, شنبه

اخراج آخرین بازمانده ائتلاف از کابینه‌ی احمدی‌نژاد

در هفته‌ای که گذشت، بالاخره احمدی‌نژاد تکلیف وزیر امور خارجه‌اش را یک‌سره کرد و او را برکنار نمود. برکناری متکی از وزارت امور خارجه‌ی جمهوری اسلامی اتفاق غیر منتظره‌ای نبود. وی آخرین بازمانده از ائتلاف گروه‌های موسوم به جناح اصول‌گرا بود که در کنار گذاشتن جناح موسوم به اصلاح‌طلب با یکدیگر متحد شده بودند. از آن ایام چندین سال گذشت. تغییراتی که در اوضاع سیاسی ایران رخ داد موقعیت دار و دسته‌ی وابسته به احمدی‌نژاد را در برابر دیگر گروه‌های وابسته به جناح اصول‌گرا تقویت نمود. احمدی‌نژاد تلاش نمود که از این تغییر اوضاع به نفع خود بهره گیرد و موقعیت خود را بی‌نیاز از یاری گروه‌های ائتلاف، مستحکم سازد. لذا در همان دوره‌ی ۴ ساله نخست زمام‌داری‌اش تعدادی از اعضای کابینه خود را که وابسته به گروه‌های دیگر جناح اصول‌گرا بود، برکنار نمود و طرفداران خود را جایگزین آن‌ها کرد. به رغم بروز اختلاف میان احمدی‌نژاد‌ و گروه وابسته به وی با گروه‌های دیگر ائتلاف، در شرایطی که جمهوری اسلامی با یک بحران سیاسی جدی روبرو شده بود و جمهوری اسلامی جز احمدی‌نژاد، آلترناتیو دیگری نداشت، در جریان به اصطلاح انتخابات ریاست جمهوری، همه‌ی گروه‌های اصول‌گرا خود را ناگزیر دیدند که در پشت سر وی قرار گیرند و از او حمایت کنند. این عامل دیگری در تقویت وی و تضعیف گروه‌های هم‌پیمان او بود. پس از سرکوب مبارزات مردم در سال ۸۸، اوضاع دیگر به نحوی تغییر کرده بود که تمام قدرت می‌بایستی بیش از پیش در قوه مجریه و در دست یک نفر متمرکز گردد که به هیچ گروه و ارگانی وابسته به رژیم جز خامنه‌ای جوابگو نباشد. بنابراین کابینه نیز می‌بایستی کاملاً یک‌دست و فرمان‌بردار احمدی‌نژاد باشد و وزرا، وابسته به هیچ‌یک از گروه‌های دیگر نباشند. وزیر امور خارجه، اما وابسته به یکی از دسته‌بندی‌های قدرتمند درون جناح به نام پیروان ولایت و رهبری بود.

۱۳۸۹ آذر ۲۴, چهارشنبه

دیپلماسی سری و افشاگری‌های ویکی‌لیکس

دولت‌های بورژوایی از آگاهی توده‌های مردم هراس دارند. آن‌ها همواره کوشیده‌اند طبقات فرودست را در ظلمت و ناآگاهی نگاه دارند. نفع طبقاتی بورژوازی ایجاب می‌کند که حقیقت از چشم توده‌های کارگر و زحمتکش پوشیده بماند تا آنها را در انقیاد و اسارت نگهدارند. از این‌رو تمام وسایل و روش‌های ممکن را به خدمت می‌گیرند تا مانع از آن شوند، حقیقت برملا شود و توده‌ها آگاه گردند.

همین واقعیت که بر سیاست داخلی دولت‌ها جاری و حاکم است، به عرصه سیاست خارجی نیز بسط می‌یابد و به عریان‌ترین و رسواترین شکل، خود را در روش‌ها و شیوه‌های پیشبرد و تحقق اهداف سیاست خارجی آنها، در دیپلماسی سری، به نمایش می‌گذارد.

دولت‌های سرمایه‌داری، در مناسبات خارجی خود، همه چیز را با ادعاهای موهوم امنیت و منافع ملی، به دور از چشم مردم، در خفا پیش می‌برند. بدون اطلاع و آگاهی مردم در پشت درهای بسته مذاکره و بده و بستان دارند. قراردادهای مخفی امضا می‌کنند. به توطئه، آدم‌کشی و جاسوسی علیه یکدیگر متوسل می‌شوند. قرار و مدار تدارک جنگ‌ها و اشغال سرزمین‌های دیگران را می‌گذارند. بازارهای جهان را میان خود تقسیم می‌کنند و توده‌های زحمتکش مردم از آن‌چه که در پشت درهای بسته و در زد و بندها و مذاکرات سری آن‌ها گذشته است، بی‌خبر می‌مانند.

افشای صدها هزار سند وزارت دفاع و خارجه‌ی دولت آمریکا توسط سایت ویکی‌لیکس که از اوایل سال جاری میلادی آغاز گردید، با انتشار موج جدید مکاتبات سفارت‌خانه‌ها و کنسول‌گری‌های آمریکا در یک ماه اخیر،

۱۳۸۹ آذر ۱۹, جمعه

دانشگاه در تضاد و تعارض دائم با خرافات و استبداد

شعار مرگ بر دیکتاتور، بار دیگر در دانشگاه‌های کشور طنین‌انداز شد. در هفته‌ای که گذشت، دانشجویان در بسیاری از دانشگاه‌ها، مراسم بزرگداشت ۱۶ آذر، روز دانشجو را که نماد برجسته‌ی مبارزه‌جویی و آشتی‌ناپذیری جنبش دانشجویی با ارتجاع و استبداد است، با اعلام نفرت و انزجار از رژیم ستم‌گر جمهوری اسلامی برگزار کردند.

اعتراض و مبارزه‌ی دانشجویان، گسترده‌تر از آن بود که تصور می‌شد. رژیم در طول یک سالی که از ۱۶ آذر سال گذشته سپری گردید، دست به قلع و قمع گسترده‌ی فعالان جنبش دانشجویی زده بود. صدها تن را دستگیر و به زندان محکوم کرد. صدها تن دیگر را اخراج و از ادامه تحصیل محروم نمود. تعدادی از استادان دانشگاه را به جرم مخالفت با سرکوب‌گری‌های رژیم تصفیه و اخراج کرد. مزدوران بسیجی را در دانشگاه‌ها سازماندهی و تقویت نمود. تهدید به زندان و محرومیت از تحصیل دانشجویان به سیاست روزمره‌ی مقامات دست نشانده حکومت در دانشگاه‌ها تبدیل گردید. این فشار و سرکوب در شرایطی انجام گرفت که اختناق و سرکوب عمومی رژیم در سراسر جامعه به نهایت خود رسید.

سران جمهوری اسلامی با این وحشی‌گری‌ها بر این گمان بودند که ۱۶ آذر امسال صدای اعتراض و مبارزه از دانشگاه‌ها بلند نخواهد شد. خامنه‌ای بر این پندار بود که فریاد مرگ بر دیکتاتور را نخواهد شنید. نیروهای سرکوب رژیم، وزارت اطلاعات و مأموران حراستی آن، بسیج و پلیس، تمام اقدامات احتیاطی و پیش‌گیرانه خود را به مرحله اجرا درآوردند. اما تمام این وحشی‌گری، اختناق، سرکوب و تهدید کارساز نیافتاد. در تعدادی از دانشگاه‌ها اعتراض و مبارزه، اشکالی تعرضی به خود گرفت و دانشجویان با تظاهرات و سر دادن شعار مرگ بر دیکتاتور، روز دانشجو را به پیکار علیه رژیم جمهوری اسلامی و ستم‌گری‌های آن تبدیل کردند.

۱۳۸۹ آذر ۱۷, چهارشنبه

خواست کارگران سیستم جامع تامین اجتماعی‌ست

کارگران بازنشسته و از کار افتاده وابسته به سازمان تامین اجتماعی که بیش از یک میلیون و چهارصد هزار نفر را شامل می‌گردند، به عنوان بخشی از طبقه‌ی کارگر از جمله مزدبگیرانی هستند که با مشکلات عدیده‌ی اقتصادی روبرو بوده و هر روز بیشتر از روز قبل به قهقرا پرتاب می‌گردند. مزدبگیرانی که با اجرایی شدن طرح حذف یارانه‌ها، خود را بیش از پیش در خطر احساس می‌کنند. از همین روست که در ماه‌های اخیر شاهد تحرکاتی از سوی آن‌ها چه به شکل ارسال طومار برای مقامات دولتی و چه تجمع اعتراضی بوده‌ایم.

در همین راستا روز شنبه ١۵ آبان‌ماه جمعی از بازنشستگان سازمان تامین اجتماعی – که گوش شنوایی در حاکمیت نیافتند – در برابر مجلس حکومت اسلامی که دیگر تنها شبحی مضحک از آن باقی مانده، دست به اعتراض زدند. برپایه‌ی اخبار منتشره بازنشستگانی از شهرهای تهران، ری، کرج، اسلام‌شهر (شادشهر) و قزوین در این اعتراض خواستار افزایش حقوق ماهیانه، برقراری بیمه تکمیلی، تشکیل صندوق رفاهی وام و نیز تعاونی‌های مسکن شدند. در بیانیه‌ی منتشره از سوی تظاهرکنند‌گان ضمن بیان و تبیین زحماتی که بازنشستگان تامین اجتماعی در طول سال‌ها کار و زحمت کشیده‌اند، و مقایسه‌ی میزان پرداختی بیمه در طول آن سال‌ها از حق و حقوق کارگران و دریافتی ناچیز امروزشان، آمده است: “هم اکنون ما یعنی سازندگان تمام نعمات کنونی در ته جدول قرار داریم همه چیز را تقسیم می کنند؛ بودجه ها را تخصیص می دهند و اگر چیزی ته آن ماند نیم نگاهی به ما کرده و اندکی در نظر می‌گیرند و اگر نمانده بود که سخنرانی‌های طول و درازی در مورد جبران حقوق ما می‌کنند اما در درون آن جز حرف و وعده و وعید توخالی هیچ چیز نیست. ما صدقه نمی‌خواهیم؛ ما حقوق اساسی خود را می‌خواهیم”.

در ادامه، بیانیه تاکید خاص و روشنی دارد بر ضرورت تشکل بازنشستگان و راه‌کارهایی جهت ایجاد تشکل سراسری بازنشستگان ارایه می‌دهد. در این بخش از بیانیه با بیان این که “راهکار ما ایجاد تشکل سراسری و دایمی است ” به درستی آمده: ” اگر متحدانه و در سراسر مملکت خواسته های خود را با صدای رسا اعلام کنیم کسی نمی تواند آنرا نشنیده بگیرد”.

۱۳۸۹ آذر ۱۳, شنبه

یک اختلاس کوچک صد میلیارد تومانی!

همه روزه از طریق مطبوعات رژیم خبردار می‌شویم که دادگاه عدل الهی و اسلامی در فلان شهر یا استان، حکم کرده است، فردی را به اتهام سرقت، به دست جلاد بسپارند تا انگشتانش را قطع کند یا دستش را از تن جدا نماید و اگر این سرقت به قتل منجر شده است، گردن‌اش را بزنند، یا کمی انسانی‌تر، به دار بکشند.

بر کسی پوشیده نیست که این مردمان فلاکت‌زده‌ای که به آن‌ها آفتابه‌دزد هم می‌گویند، انسان‌های فقیر و گرسنه‌ای هستند که نظم حاکم بر ایران را به فقر و بیکاری محکوم نموده است. تنها راهی که این نظم غیر انسانی در برابر آن‌ها قرار داده است، دستبرد زدن به اجناس یک مغازه، یا بالا رفتن از دیوار یک خانه برای سیر کردن شکم گرسنه خود و خانواده‌شان هستند. در نظام طبقاتی سرمایه‌داری به این افراد می‌گویند، دزد و چون در ایران نظام عدل الهی و اسلامی هم ضامن و پاسدار این نظم است، اگر گرفتار شوند، به اشد مجازات یا دقیق‌تر، وحشیانه‌ترین مجازات‌ها محکوم می‌شوند.

اما گاه‌گاهی در مطبوعات، خبری از دزدی‌های نوعی دیگر انتشار می‌یابد که به آن دزدی نمی‌گویند، بلکه واژه اختلاس را به کار می‌برند. این واژه مختص کسانی‌ست که دزدی‌هایشان ابعاد میلیاردی از خزانه دولتی و ثروت‌های عمومی مردم دارد. در مورد آن‌ها از واژه‌ی زننده‌ی دزد استفاده نمی‌شود، بلکه به آن‌ها مختلس اطلاق می‌شود. چون آدم‌های سرشناس و “محترمی” هستند، مشمول حداکثر رئوفت دادگاه‌های عدل اسلامی و قوانین آن می‌شوند. نه دست و پایشان قطع می‌شود و نه سرشان از تن جدا. خیلی که مسئله جدی باشد، مدتی در زندان می‌مانند و بعد آزاد می‌شوند که بروند پی کارشان.

۱۳۸۹ آذر ۱۱, پنجشنبه

بانک مرکزی شرمگینانه از ژرف‌تر شدن بحران گزارش می‌دهد

اقتصاد سرمایه‌داری ایران که سال‌های طولانی در یک دور باطل رکود و تورم گرفتار است، همراه با بحران اقتصادی جهانی به مرحله‌ی‌ وخیم‌تری از رکود گام نهاده است. سران رژیم جمهوری اسلامی و نهادهای اقتصادی و مالی دستگاه دولتی که مدت‌ها ادعا می‌کردند بحران اقتصادی جهان تأثیری بر اقتصاد ایران نداشته است، اکنون شرم‌گینانه از وخیم‌تر شدن روزافزون اوضاع اقتصادی سخن می‌گویند. با این وجود، سران رژیم می‌کوشند وخامت اوضاع را به توطئه‌ی دشمنان داخلی و خارجی “فتنه اقتصادی” نسبت دهند و تحریم‌های اقتصادی را برجسته کنند. اما اقتصاددان‌ها و نهادهای مالی آن‌ها اکنون به ناگزیر می‌پذیرند که رابطه‌ای میان عمیق‌تر شدن بحران اقتصادی در ایران با بحرانی که تمام جهان سرمایه‌داری را فرا گرفته است، وجود دارد. در این میان بانک مرکزی هنوز دچار لکنت زبان است. شرم دارد که آشکارا ورشکستگی را اعلام کند. آمار و شواهدی دال بر خرابی اوضاع اقتصادی انتشار می‌دهد، اما می‌ترسد که نزول مطلق نرخ رشد را که ماحصل و چکیده‌ی تمام این آمار است، اعلام نماید. لذا می‌گوید که هنوز همه چیز برای جمع‌بندی آماده نیست. فقط این را می‌پذیرد که بحران اقتصادی جهان، اقتصاد ایران را “تحت تأثیر” قرار داده است. اما از بحران نامی نمی‌برد و می‌کوشد با ذکر آمار منفرد از این‌جا و آن‌جا، بگوید که اوضاع چندان هم نومیدکننده نیست. بانک مرکزی جمهوری اسلامی در “خلاصه تحولات اقتصادی کشور ۱۳۸۸” که اخیراً انتشار داد، می‌گوید: “اقتصاد ایران اگر چه به دلیل ارتباط ضعیف نهادهای مالی و بازار سرمایه کشور با بازارهای بین‌المللی تا حدودی از آثار دور اول بحران مالی جهان در امان ماند، لیکن تسری بحران به بخش‌های واقعی اقتصاد، موجب تأثیرپذیری معنی‌دار اقتصاد کشور از آن شد. کاهش قیمت نفت خام و دیگر مواد اولیه و واسطه‌ای در بازار جهانی، مجاری اصلی تأثیرگذاری بحران اقتصادی جهان بر اقتصاد ایران بودند که با تأخیری چند ماهه و عمدتاً در سال ۱۳۸۸، عملکرد متغیرهای اصلی کشور را متأثر نمودند. کاهش ارزش صادرات، کاهش درآمدهای ارزی متعاقب آن و کاهش ارزش واردات کشور از پیامدهای ناگزیر بحران اقتصادی جهانی بر اقتصاد ایران بودند که در کنار برخی دیگر از عوامل درون‌زا و برون‌زا، عملکرد اقتصاد ایران در سال ۱۳۸۸ را تحت تأثیر قرار دادند.”

واقعاً که مغزهای متفکر جمهوری اسلامی در بانک مرکزی چه
 هوش و فراستی از خود نشان داده و چه تحلیل درخشانی از اوضاع ارائه داده‌اند! سرمایه‌داری ایران تافته جدا بافته‌ای از سرمایه‌داری جهانی‌ست. اصلاً به کار بردن واژه‌ی بحران، زیبنده‌ی سرمایه‌داری ایران و رژیم سیاسی پاسدار آن نیست. آن‌چه که رخ داده “تأثیرپذیری معنی‌دار” اقتصاد ایران از بحران اقتصادی جهان “در کنار برخی دیگر از عوامل درون‌زا و برون‌زا” بوده است. اما تمام این لاطائلات تلاش ناشیانه و کودکانه‌ای‌ست برای طفره رفتن از بازگو کردن وضعیت به غایت بحرانی که نظم سرمایه‌داری ایران در آن گرفتار است.