۱۳۹۱ آبان ۳, چهارشنبه

بحران همه‌جانبه، انقلابی همه‌جانبه را می‌طلبد


موج هرج و مرج و از هم گسیختگی تمام ارگان نظم موجود در ایران را فراگرفته است. کافی‌ست که به چند مورد از آن‌چه که در روز اخیر در ایران رخ داده و در رسانه‌های خود رژیم انعکاس یافته نظری بیافکنیم و ببینیم که تا چه حد نظم موجود در چنگال بحران‌های متعدد، هرج و مرج و از هم گسیختگی گرفتار شده است.

وخامت اوضاع اقتصادی و مالی به درجه‌ای افزایش یافته است که برخی سران و مقامات رژیم اکنون دیگر آشکارا شکست و بن‌بست را می‌پذیرند. تنها ۵ ماه پیش بود که مجلس، اجرای مرحله دوم به اصطلاح هدفمندسازی یارانه‌ها را تصویب کرد، اکنون اما وخامت اوضاع اقتصادی و شکست این سیاست به درجه‌ای آشکار شده است که مجلس سراسیمه برای لغو مصوبه قبلی خود اقدام کرده است. علت چیست؟

رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس می‌گوید: “اوضاع بیش از آن ملتهب است که بتوان آن را اجرا کرد. اگر بخواهیم آن را تداوم بخشیم به طور قطع همه امور از کنترل خارج می‌شود.”

قیمت‌ها ساعت به ساعت افزایش می‌یابند. به رغم تمام اقدامات دولتی، نرخ ارز هم‌چنان در حال افزایش است و ریال به کاهش ارزش خود ادامه می‌دهد. بهای هر دلار هم اکنون به حدود ۴۰۰۰ تومان رسیده است. گزارشات رسانه‌های رژیم حاکی‌ست که هر کس پولی ذخیره دارد، آن را به طلا و ارز تبدیل می‌کند و آن‌هایی که پول کم‌تری دارند به ذخیره کردن کالاهای مصرفی در منازل‌شان روی آورده‌اند. خرید و فروش برخی کالاها به ویژه وسایل خانگی عملاً متوقف شده است. چرا که نه توده مردم قدرت خرید آن‌ها را دارند و نه فروشندگانی که منتظر افزایش بیش‌تر قیمت‌ها هستند، تمایلی به فروش نشان می‌دهند.

رژیمی که تمام موجودیت سرکوب‌گر و انگل‌وارش را بر درآمدهای بادآورده نفتی قرار داده بود، اکنون با بحران مالی وخیمی روبرو شده است.

۱۳۹۱ مهر ۲۵, سه‌شنبه

طومار اعتراضی و تاکتيک صحيح مارکسيستی


دومين نامه خطاب به وزير کار جمهوری اسلامی برای افزايش دستمزدها، همراه با ده هزار امضا که در اول مهر ۹۱ به وزارت کار تحويل داده شد، ضمن آنکه انعکاس نسبتاً وسيعی در رسانه‌های رسمی داخل کشور پيدا کرد، مباحثی را نيز در سطح جنبش کارگری و در ميان فعالان و علاقه‌مندان به جنبش کارگری، پيرامون ميزان کارآئی اينگونه نامه‌ها و طومارنويسی‌ها، همچنين پيرامون ساير اشکال مبارزۀ کارگری و ضرورت سازماندهی مبارزۀ سراسری مؤثرتر برای افزايش دستمزدها که خواست عموم کارگران است، در پی داشت. اين نامه، در سايت “اتحاد” وابسته به “اتحاديه آزاد کارگران ايران” درج شده است. در اين نامه که خطاب به شيخ‌الاسلام وزير کار جمهوری اسلامی نوشته شده و رونوشت آن به “نهاد رسيدگی به شکايات مردمی رياست جمهوری” و “نمايندگان مجلس جمهوری اسلامی” نيز ارسال شده است، ضمن اشاره به تهاجمات پی درپی سرمايه به وضعيت معيشتی کارگران و شرايط به‌غايت دشوار و برده‌واری که سرمايه‌داران و رژيمِ آن‌ها بر کارگران ايران تحميل نموده‌اند، مانند تحميل قراردادهای موقت، ناامنی شغلی، بيکارسازی، عدم پرداخت دستمزد، تورم و گرانی و دستمزدهای زير خط فقر، به اين واقعيت نيز اشاره شده است که بسياری از اقلام خوراکی و رفاهی، به‌طور روزانه و با سرعتی غيرقابل تصور، در حال برچيده شدن از سفرۀ خالی کارگران است. نامه همچنين با اشاره به افزايش سرسام‌آور قيمت انواع کالاها و خدمات، چنين قيد کرده است که اين افزايش سرسام‌آور قيمتها به‌ويژه در طول يک‌سال گذشته، در حالی صورت گرفته است که ميانگين دستمزد کارگران در اين مدت (سال ۹۰ و ۹۱) فقط ۱۳ درصد افزايش پيدا کرده و متوسط دريافتی ماهانه ميليون‌ها کارگر، بين ۳۰۰ تا ۷۰۰ هزار تومان بوده است.

۱۳۹۱ مهر ۱۹, چهارشنبه

پرخاشگری بورژوا شوونيست‏های فارس عليه کردهای ناسيوناليست برمتن آلترناتيوسازی امپرياليستی


انتشار توافق‌نامه حزب دمکرات کردستان ايران و حزب کومه‌له کردستان ايران با امضای مصطفی هجری و عبدالله مهتدی، که در آن به برخی تحولات اخير خاورميانه و همچنين مهيا شدن “زمينه” برای طرح “خواست‌های ملی مردم کرد” به اختصار اشاره شده و در عين حال “فدراليسم” به عنوان پروژه و “راه حل” مشترک اين دو حزب در قبال مسئله ملی در کردستان مطرح گشته است، واکنش هيستريک شديدی را در ميان طيف گسترده‌ای از احزاب سلطنت طلب، مشروطه‌خواه، جمهوری‌خواهان، ملی مذهبی‌ها و نيز برخی از عناصر منفرد بورژوا ناسيوناليست ايرانی در پی داشت. اين طيف وسيع بورژوا ناسيوناليست که خود دراعمال تبعیض و نابرابری علیه مردم زحمتکش کردستان و درظلم و ستمی که براهالی این منطقه رفته است و می رود سهیم و شریک‏اند، دو حزب ياد شده کردستانی را از اين که در توافق‌نامه خود، از “جنبش رهائی بخش ملی” از “مقاومت ملی” و از “حق تعيين سرنوشت” مردم کردستان صحبت به ميان آورده‌اند، شديداً زير شلاق انتقاد گرفته و مورد حمله قرار دادند. اين جريان‌ها و افراد که برخی از آن‌ها جزء متحدين سراسری حدکا و کومه‌له نيز هستند تا آنجا پيش رفتند که “فدراليسم” مطروحه توسط اين دو حزب را نيز تنها پله‌ای برای “جدائی” و “استقلال” ارزيابی نموده و از اين زاويه نيز از موضع شوونيسم بورژوائی بر آن‌ها تاختند. حملات پرخاشجويانه و هيستريک رسانه‌ایِ بورژوا شوونيست‏های فارس عليه کردها و در دفاع از “تماميت ارضی ايران”، بار ديگر و به روشنی نشان داد که اگر روزی روزگاری بورژوازی اپوزيسيون جمهوری اسلامی به حاکميت برسد، با همان خشونت و بيرحمی اسلاف خويش و با همان درندگی رژيم‌های سلطنتی و جمهوری اسلامی، خون کردهای “تجزيه طلب” را بر زمين خواهد ريخت.

پائين‌تر به واکاوی “فدراليسم” مطروحه از سوی احزاب ناسيوناليست کرد و نيز به راه حل اصولی حل مسأله ملی که متضمن منافع مردم کردستان و کل کارگران و زحمتکشان ايران باشد، خواهيم پرداخت. اما پيش از آن ببينيم چرا توافق‌نامه حدکا و کومه‌له تا بدين حد حساسيت برانگيز شد و با سر و صدا و جار و جنجال و حملات هيستريک شوونيست‌ها روبرو گرديد.