۱۳۹۱ فروردین ۱۰, پنجشنبه

جدائی دین از دولت و رویکرد کمونیستی در برخورد به مذهب

مذهب از جمله ابزارهایی است که همواره توسط نظام های طبقاتی و استثمارگر برای تحمیق توده‌های مردم و اسارت معنوی آنها به کارگرفته شده است.
در سراسر دوران جامعه طبقاتی، مذهب نقش بسیار مهمی در خدمت حفظ قدرت و تحمیل اراده سیاسی برده داران، فئودال ها و سرمایه داران بر توده های تحت ستم، ایفا کرده است. در این میان، دولت‌های مذهبی با تلفیق دین و دولت در جامعه، نه تنها استثمار و بهره کشی توده های زحمتکش را به امری الهی تبدیل کرده اند، بلکه با جاری کردن قوانین مذهبی در متن جامعه، به بی رحمانه ترین شکل ممکن توده‌های مردم را سرکوب، آزادی های سیاسی و اجتماعی را محدود و فراتر از آن، حتا آزادی های خصوصی و فردی توده های مردم را نیز از آنان سلب کرده اند.
نفش دستگاه عریض و طویل روحانیت به عنوان نهاد مروج خرافات و تحمیق توده ها بر هیچ انسان آگاهی پوشیده نیست. اگر امروز نظام جمهوری اسلامی ایران نمونه حی و حاضری از تلفیق آشکار دین و دولت و اعمال قدرت روحانیت و طبقه سرمایه دار در اسارت توده های مردم ایران است، در ادوار گذشته و به طور اخص در قرون وسطی نیز، دستگاه کلیسا و دولت مذهبی به عنوان قدرت بلامنازع سرکوب و تحدید آزادی های مردم در خدمت فئودال ها بوده است.
اگر امروز، در تعدادی از کشورها، دین به امری خصوصی در زندگی مردم تبدیل شده است، اگر دخالت مخرب کلیسا در جوامع سرمایه داری غربی، مستقیما از زندگی اجتماعی مردم خارج شده و قدرت کلیسا به نقشی حاشیه ای در پشت قدرت طبقات حاکمه تنزل یافته است، هرگز از سر خیرخواهی دستگاه کلیسا و دولت های سرمایه داری نبوده است. به حاشیه رانده شدن مذهب و کلیسا در نظام های سرمایه داری اروپا ی غربی، حاصل قرن ها پیکار، تلاش و جانفشانی، مبارزه و روشنگری طولانی مدت نویسندگان سکولار، انقلابیون سوسیالیست، احزاب کمونیست و مبارزات قهرمانانه کارگران و زحمتکشان جهان در عرصه های وسیع طبقاتی و اجتماعی بوده است. مبارزاتی که سرانجام، جدایی دین از دولت را به طبقات حاکمه تحمیل کرد، قدرت کلیسا را به حاشیه راند و مذهب را به عنوان یک امر خصوصی به پستوی خانه ها فرستاد.
لذا، در انقلاب پیش روی ایران، چگونگی برخورد به مذهب و جایگاه دین در جامعه یکی از مسائل مهمی‌ست که هرسازمان رادیکال، چپ و کمونیست باید پاسخی صریح و روشن به آن بدهد.
بیش از سه دهه است که جمهوری اسلامی ایران با تلفیق عریان دین و دولت، یکی از استبدادی‌ترین نظام های سیاسی پاسدار نظم سرمایه‌داری را به مردم ایران تحمیل کرده ا ست. در این سال ها، جمهوری اسلامی با بهره گیری از مذهب و دستگاه روحانیت،

۱۳۹۱ فروردین ۵, شنبه

ادعاهای پوشالی خامنه‌ای در سال جدید

در هفته‌ای که گذشت، مردم ایران سال ۱۳۹۰ را پشت سر گذاردند و وارد سالی جدید شدند. نو شدن سال برای مردم زحمتکش، همواره با امید و آرزو به یک زندگی بهتر همراه بوده است. اما دریغ که این آرزوی برحق و انسانی توده‌های مردم ایران، تحت حاکمیت نظم سرمایه‌داری و رژیم فوق ارتجاعی اسلامی حاکم بر ایران، امکان تحقق نیافته و سال به سال شرایط زندگی مادی و معنوی کارگران و عموم توده‌های زحمتکش وخیم‌تر شده است.
این واقعیت را هیچ کس نمی‌تواند انکار کند که در یک سال گذشته در حالی که دستمزد و حقوق اسمی کارگر و زحمتکش ثابت باقی ماند، هفته به هفته و ماه به ماه، بهای کالاهای مورد نیاز روزمره، جهش‌وار افزایش یافت تا جایی که در ماه‌های پایانی سال، به ویژه با سقوط رسمی ارزش ریال، نرخ تورم به ۴۰ درصد رسید. یعنی در واقعیت، دستمزدها در همین حدود کاهش یافت و سطح معیشت کارگران به نحو هولناکی سقوط کرد. این بدان معناست که اکثریت بزرگ مردم ایران حتا در مقایسه با سال قبل از آن فقیرتر شدند و شکاف فقر و ثروت در جامعه ایران عمیق‌تر شد.
با این همه، سران شیاد جمهوری اسلامی که از طریق سیاست‌های اقتصادی خود، این وضعیت اسف‌بار را برای توده زحمتکش به بار آورده‌اند، ادعا می‌کنند که نه فقط وضعیت مادی و معیشتی مردم وخیم‌تر نشده، بلکه بالعکس سطح رفاه توده مردم افزایش یافته است.

۱۳۹۰ اسفند ۲۵, پنجشنبه

زحمتکشان با‌ امید به دگرگونی زندگی اجتماعی، به استقبال نوروز می‌روند

زمستان به پایان می‌رسد و با چرخش فصول و فرا رسیدن بهار، قانون گریزناپذیر تغییر و ضرورت زایش نو از بطن کهنه، امید به دگرگونی زندگی اجتماعی و برقراری نظمی نوین را در دل توده‌های مردم ایران زنده نگاه می‌دارد. با این امید و آرزو به فرارسیدن سالی متفاوت و متمایز از سال‌های گذشته است که مردم ایران به استقبال نوروز می‌روند.

سالی که گذشت، از هرجهت برای مردم ایران سالی مشقت‌بار بود. در طول این یک سال، وضعیت مادی و معیشتی کارگران و زحمتکشان وخیم‌تر شد. آن‌چه که بر وخامت شرایط مادی و معیشتی توده‌های زحمتکش در این یک سال افزود، سیاست اقتصادی نئولیبرال دولت بود.

سال ۹۰ در حالی آغاز گردید که عواقب آزادسازی قیمت‌ها یا آن‌چه که دولت بر آن “هدفمندسازی یارانه‌ها” نام نهاده است، آشکار گردید. بهای کالاها و خدمات مورد نیاز روزمره مردم، گاه به چند برابر افزایش یافت.

دولت که در زمستان سال ۸۹، بهای کالاهای حامل انرژی، آب، نان و برخی دیگر از کالاها را افزایش داده بود، بار دیگر در اوایل اردیبهشت ماه، مرحله جدیدی از افزایش قیمت‌ها را به اجرا درآورد و بهای نان را مجددا ۲۵ درصد افزایش داد. بنابراین در فاصله کوتاهی از اجرای سیاست آزادسازی قیمت‌ها، بهای انواع نان ۵ / ۳ تا ۵ برابر شد. نان تافتون از ۵۰ تومان به ۲۵۰ تومان رسید و بقیه انواع نان نیز با افزایشی در همین حدود روبه رو شدند. در حالی که هزینه هر فرد فقط از بابت نان در هر ماه به طور متوسط ۱۵ تا ۲۰ هزار تومان افزایش یافت، دولت تحت عنوان یارانه نقدی به هر نفر ۵ هزار تومان پرداخت که در ازای آن ، ۱۵ تا ۲۰ هزار تومان از مردم ازپس گیرد و کلاه‌برداری دولت اسلامی را به همگان نشان دهد. پیامد سیاست دولت، موج جدید افزایش بهای گوشت، مرغ، تخم‌مرغ، روغن و ده‌ها کالای دیگر بود. در حالی که دولت برای فریب مردم ناآگاه ادعا می‌کرد که آزادسازی قیمت‌ها منجر به افزایش نرخ تورم نخواهد شد، مرکز آمار در اردیبهشت ماه خبر از یک تورم ۱۶ درصدی و در مقایسه با اردیبهشت ماه سال ۸۹، تورم ۲۶ درصدی داد. اما توقفی بر افزایش قیمت‌ها نبود. تیر ماه با یک موج گسترده‌تر افزایش قیمت کالاها همراه بود. محصولات لبنی ۱۵ تا ۱۷ درصد، هر لیتر روغن نباتی ۵۰۰ تومان، ماکارونی، مواد شوینده و غیره ۲۰۰ تومان، و اجاره بهای منازل ۲۰ درصد افزایش یافتند. کرایه تاکسی بار دیگر ۱۵ درصد افزایش یافت، بلیت‌های مترو نیز مجددا افزایش یافتند و این افزایش در آن حد بود که بلیت تک نفره سه برابر شد.

۱۳۹۰ اسفند ۲۰, شنبه

جمهوری اسلامی و باز هم معجزه

رژیم‌های دیکتاتوری عریان که با اختناق، سرکوب و سرنیزه بر مردم حکومت می‌کنند، همواره باید ادعای بالاترین محبوبیت و حمایت توده‌ای را داشته باشند، تا دلیل وجودی خود را توجیه کنند. تحت هیچ شرایطی نباید خدشه‌ای به این ادعا وارد آید. روند نفوذ و حمایت، همواره صعودی‌ست ولو این که آشکارا با واقعیت در تضاد قرار داشته باشد. لذا به همان نسبت که بر دامنه‌ی مخالفت و اعتراض توده‌ای نسبت به نظم استبدادی افزوده می‌گردد، ادعای محبوبیت و حمایت از آن نیز افزایش می‌یابد.

پس جای تعجب نیست که رژیم جمهوری اسلامی حاکم بر ایران، هر چه در میان مردم بیش‌تر منفرد شده است، هر چه نفرت و انزجار توده‌ای علیه نظم استبدادی حاکم افزایش یافته است، هر چه اعتراض و مبارزه علنی برای سرنگونی آن اشکال تعرضی‌تری به خود گرفته است و بالاخره هر چه هیئت حاکمه به گروه محدودتری تقلیل یافته، رژیم دیکتاتوری از محبوبیت و حمایت توده‌ای بیش‌تری برخوردار شده است!

تازه‌ترین نمونه‌ی مضحک آن نیز ادعای کنونی رژیم در مورد نمایش موسوم به انتخابات است که گویا رکورد حمایت از نظم استبدادی را شکسته است و پس از رسوایی بزرگ نمایش انتخاباتی سال ۸۸، بر محبوبیت رژیم افزوده شده است. ادعا شده گروهی از مردم که سابق بر این در خیمه‌شب بازی انتخاباتی رژیم شرکت نمی‌کردند، این بار سیل‌آسا به سوی صندوق‌های رأی‌گیری هجوم برده‌اند تا مشت محکمی بر دهان مخالفان رژیم استبدادی مذهبی بزنند!

از آن‌جایی که جمهوری اسلامی در داخل با بحران‌های متعددی روبروست و نارضایتی و اعتراض توده‌های مردم نسبت به نظم موجود ابعاد گسترده‌‌ای به خود گرفته است و در عین حال بحران مناسبات بین‌المللی رژیم به درجه‌ای وخیم شده که پیش از این سابقه نداشته است، سران حکومت اسلامی تصمیم گرفتند که بار دیگر معجزه کنند، مردم ایران و جهان را حیرت‌زده نمایند و نشان دهند، جمهوری اسلامی از حمایت اکثریت بزرگی از مردم ایران برخوردار است.

۱۳۹۰ اسفند ۱۳, شنبه

در گرامی‌داشت روز جهانی زن – سوسیالیسم و رهایی زن

روز جهانی زن، بر تمامی زنان ستمدیده‌ی ایران و جهان مبارک باد. روز جهانی زن نه تنها روز زنان کارگر و زحمت‌کش که روزی‌ست برای تمامی کارگران و دیگر مدافعان برابری زن و مرد، تمام کسانی که برای سوسیالیسم و آزادی، برای عدالت اجتماعی و برای پایان دادن به نظام‌های طبقاتی و مردسالارانه مبارزه می‌کنند.
بی تردید جمهوری اسلامی یکی از ضدزن‌ترین حکومت‌های کنونی جهان است. اگرچه مردسالاری و نابرابری زن و مرد در نظام‌های طبقاتی از جمله نظام سرمایه‌داری ریشه دارد، اما میزان ضدیت جمهوری اسلامی با زنان نه ویژگی مناسبات سرمایه‌داری به‌طور عام که ویژگی قدرت سیاسی حاکم است که بر ایدئولوژی اسلامی تکیه زده و با توسل به این ایدئولوژی برخی از سیاست‌های خود را پیش می‌برد. در یک کلام جمهوری اسلامی و بقای آن، وام‌دار چهره‌ی ‌اسلامی آن است که ضد زن بودن و تبعیض آشکار علیه زنان در این سطح وسیع و گسترده، از ویژگی‌های مسلم آن می‌باشد.
به همین دلیل مبارزه برای برابری زن و مرد از اهمیت و جایگاه ویژه‌ای در جنبش اعتراضی مردم ایران برخوردار شده و زنان نیز در برآمد توده‌ای سال ٨٨ و حتا ٨٩ این را به‌خوبی به تصویر کشیدند که یکی از مظاهر تجلی آن تظاهرات روز جهانی زن در سال گذشته بود.
اما در یک سال اخیر، برخی از دیگر کشورهای منطقه نیز شاهد خیزش‌های توده‌ای بودند. به ویژه در تونس و مصر زنان هم‌چون قیام ٢٢ بهمن ۵٧ ایران و یا خیزش سال ٨٨ فعالانه‌ در اعتراضات شرکت کردند. نگاهی هرچند مختصر و کوتاه به نتایج این خیزش‌ها در وضعیت زنان کشورهای منطقه، می‌تواند تجربه‌ای مفید برای جنبش زنان ایران باشد، تا با درک صحیح از نقش و نتایج این خیزش‌ها برای زنان، جنبش زنان در ایران بتواند مسیر تکاملی خود را تسریع بخشد. برای جنبشی که بی‌شک نمی‌خواهد نتایج سرنگونی حکومت اسلامی برای زنان، هم چون انقلاب ۵٧ برباد رود، استفاده و بهره‌گیری از درس‌های تاریخی اهمیتی وافر دارد.
تاکنون این خیزش‌ها منجر به تغییر رژیم در تعدادی از این کشورها شده است. اما به‌رغم حضور زنان در این خیزش‌ها و نقش غیرقابل انکار آن‌ها در سرنگونی حکومت بن‌علی در تونس و مبارک در مصر، شاهد هیچ‌گونه تغییر موثری به نفع زنان و رفع تبعیض در آن کشورها نیستیم. گاه حتا مانند لیبی به‌نظر می‌آید که نه تنها پیشرفتی حاصل نشده که دولت کنونی تلاش دارد تا از همان ابتدا با اسلامی کردن قوانین کشور از جمله لغو قانون تک همسری، موقعیت زنان در این کشور را به عقب برگرداند.