۱۳۹۲ بهمن ۱, سه‌شنبه

سیستم اقتصادی و سیاسی فسادپرور

هنوز ماجرای چندین فساد مالی درون دستگاه دولتی جمهوری اسلامی هفته‌ها و ماه‌های‌ گذشته در دادگاه‌های رژیم، به فرجام نرسیده که نمونه دیگری از فسادهای مالی ذاتی سیستم اقتصادی و سیاسی حاکم بر ایران برملا شده است.
سرمایه‌داری به نام زنجانی در مدتی بس کوتاه از طریق همدستی و زدوبند با ارگانهای دولتی و مقامات حکومتی، سرمایه و ثروتی متجاوز از ٢۱ میلیارد دلار را به چنگ می‌آورد و مالک ۷۱ موسسه تولیدی، تجاری، بانکی و مالی در ایران، دوبی، ترکیه، مالزی و تاجیکستان می‌شود.
این دزدی و فساد مالی بزرگ که همچون نمونه‌های قبلی آن در پی تضادها و رقابت‌های اقتصادی و سیاسی باندهای درونی جمهوری اسلامی برملا شده است، به مجادله‌ای به‌ویژه میان دو جناح موسوم به “اصول‌گرا” و “اصلاح‌طلب” نیز انجامیده است. یکی می‌کوشد سرمنشاء فسادهای مالی درون جمهوری اسلامی و گسترش آن را به دوره زمامداری رفسنجانی و “اصلاح‌طلبان” بازگرداند و دیگری آن را نتیجه سیاست اصول‌گرایان در دوره زمامداری احمدی‌نژاد می‌داند.
به‌رغم این‌که سیاست‌های هر دو جناح در رشد و گسترش انواع و اقسام فساد مالی نقش داشته است، در واقعیت اما سرمنشاء این فساد فراگیر و گسترده، در نظام اقتصادی و سیاسی حاکم بر ایران، نظم سرمایه‌داری و دولت دینی استبدادی قرار دارد.

۱۳۹۲ دی ۱۴, شنبه

تناقض لا ینحل طبقه حاکم بر ایران

برای طبقه حاکم بر ایران، حکومت کردن به شیوه گذشته ناممکن شده است. شکست سیاست‌های پیشین، بحران‌های متعدد و بن‌بست‌هائی که رژیم در عرصه‌های مختلف با آنها روبروست، این واقعیت را به وضوح بازتاب می‌دهند.
مهم‌ترین فراکسیون‌های هیات حاکمه نیز دریافته‌اند که در شرایط نارضایتی توده‌ای از وضع موجود، بحران‌های داخلی و خارجی، تحولات اوضاع سیاسی به‌ویژه در خاورمیانه، نمی‌توان با ادامه سیاست‌های گذشته، موجودیت رژیم را حفظ کرد. جریانات وابسته به اصلاح‌طلبان حکومتی و گرایشات نزدیک به رفسنجانی که حسن روحانی نیز از نمونه آن‌هاست، این را آشکارا ابراز کرده‌اند. حتا بخشی از جریان اصول‌گرا موسوم به فراکسیون “رهروان ولایت” که در راس آن‌، رئیس مجلس ارتجاع اسلامی قرار گرفته، به صف حامیان روحانی پیوسته‌است که سیاست‌های دیگری را برای نجات رژیم در دستور کار قرار داده است.
گرچه سیاست‌های گذشته طبقه حاکم همه با شکست همراه بوده است و این طبقه نمی‌تواند زیر فشار تضادها و بحران‌های موجود به شیوه‌های پیشین حکومت کند، اما این نیز واقعیتی‌ست که توده‌های وسیع مردم ایران هم به‌رغم نارضایتی عمیق‌شان از وضع موجود، هنوز به آن مرحله نرسیده‌اند که توان برانداختن نظم موجود را داشته باشند.