یکی از مشخصههای بارز سرمایهداری دوران سلطه انحصارات و سرمایه مالی، رشد روزافزون میلیتاریسم و جنگافروزی است که از تشدید تضادهای نظم سرمایهداری و رقابت قدرتهای امپریالیستبرای سلطه برجهان، کسب مناطق نفوذ اقتصادی و سیاسی و تقسیم مجدد بازارها ، منشأ میگیرد.
ازآنجاییکه در مرحله امپریالیسم از تکامل سرمایهداری، تضادهای این نظام به درجه بیسابقهای تشدید شده است، کارکرد میلیتاریسم و رشد روزافزون آن نه صرفاً برای سرکوب و در انقیاد نگهداشتن طبقه کارگر، اهمیت ویژهای برای طبقه سرمایهدار در عموم کشورهای جهان یافته، بلکه در سیاست بینالمللی قدرتهای امپریالیست، نقش و کارکرد تعیینکننده یافته است. چراکه سروری برجهان و در اختیار گرفتن هر چه بیشتر بازارها به توازن قوایی وابسته است که قدرت اقتصادی، مالی و نظامی، نقش تعیینکنندهای در آن بازی میکند. اما ازآن رو که این توازن برای مدتی طولانی نمیتواند پایدار باقی بماند و درنتیجهی رشد ناموزون کشورهای سرمایهداری تغییر میکند، لذا جنگها اجتنابناپذیر میگردند. بر این اساس، دوران بهاصطلاح صلح میان قدرتهای جهانی، صرفاً دورهای برای تدارک جنگها و منازعات آتی است. این واقعیت را تاریخ یکصد سال گذشته بهوضوح نشان داده است. آنچه که در اوایل قرن بیستویک نیز در برابر چشمان همگان در حال رخ دادن است، چیزی نیست، جز ادامه همان روند یک قرن گذشته.