اگرچه کشاکش حکومت اسلامی با قدرتهای بزرگ جهان سرمایهداری بر سر مسایل هستهای – بویژه پس از آغاز تحریمهای بینالمللی – یکی از دلمشغولیهای مهم سران حکومت بوده است، اما با آغاز دوران ریاستجمهوری روحانی بهشدت بر اهمیت آن افزوده گردید.
شعارهای روحانی در جریان انتخابات ریاستجمهوری و گرهزدن رفع مشکلات اقتصادی به این بحران، و تاثیری که کاهش بحران در سیاست خارجی میتواند بر تثبیت و یا تقویت موقعیت جناح روحانی – رفسنجانی در درون حاکمیت در لحظهی کنونی و آینده بگذارد، از جمله عواملی هستند که مذاکرات هستهای ایران با گروه ۵ بعلاوه یک را بیش از هر زمان دیگر زیر ذرهبین برده و واکنشهای متعددی را از سوی جناحهای گوناگون بورژوازی حاکم بر ایران بههمراه آورده است. تضادهایی که بر سر این مورد و پس از تعارفهای اولیهی بعد از انتخابات، هم اکنون سر باز کردهاند، آنقدر عمیق هستند که خامنهای رهبر حکومت اسلامی را نیز در همین مدت کوتاه مجبور به چندین واکنش کرده است.
هماکنون دو دیدگاه اصلی در درون حکومت اسلامی بر سر مذاکرات هستهای وجود دارد، دیدگاههایی که هر کدام ریشه در منافع گروه خاصی از بورژوازی ایران داشته و هر کدام از این دیدگاهها نمایندگی آن را بردوش میکشند.