یک سال از “انتخابات ریاستجمهوری” گذشت، انتخاباتی که کاندیداهای منتخب حکومت با وعدههای بسیار تلاش کردند، مردم مایوس از حکومت و گرفتار در فقر و بیکاری را بهپای صندوقهای رای بکشانند و حسن روحانی آن مرد “خوشبختی” بود که ناماش از صندوقهای رای بیرون آمد. فردی که بیشترین وعدهها را در رابطه با حل معضلاتی چون بیکاری، تورم، فقر، آزادیهای سیاسی، حقوق زنان و اقلیتهای ملی و بالاخره سیاست خارجی داده بود.
اما سرنوشت وعدههای “شیرین” آخوند روحانی بهکجا انجامید؟ تا آنجا که به “ریاست جمهوری روحانی” مربوط است، این همان مساله اصلی برای دهها میلیونکارگر و زحمتکش ایرانیست. چه آنهایی که پای صندوقهای رای نرفتند، گول فریبهای حاکمیت را نخورده و به تحریم انتخابات پاسخ مثبت دادند و چه آنهای که دچار توهم شده و باز به پای صندوقهای رای رفتند.
وعدهی اصلی روحانی رفع معضلات اقتصادی مردم در کوتاهترین زمان بود، یعنی مبرمترین مساله آنها. این جملات روحانی که “مردم در همان ۲ ماه اول دولت تدبیر و امید آثار کارهای انجام شده را میبینند و برای از پیش روی برداشتن مشکلات اقتصادی برنامه یک ماهه، ۳ ماهه، یک ساله و ۴ ساله در نظر گرفتهایم”، چه قبل از انتخابات و چه بعد از انتخابات انعکاس گستردهای یافت، وعدهای که بیش از هر چیز بهوعدهی احمدینژاد میمانست که گفته بود: “نفت را بر سر سفره مردم میآورم”.