۱۳۹۲ اسفند ۲۸, چهارشنبه

از نوشدن طبیعت تا دگرگونی و نوشدن جامعه

زمستان به سر آمد و ما در آستانه نوروز و بهاری دیگر هستیم. نوروز ۱۳۹۳ و بهاری که گل افشان در راه است تا شکست زمستان را آذین دیگری بندد. بهاری مُشک­افشان، تا غبار تیره­گی از دامن طبیعت بزداید و نیلوفر و سوسن  زنبق را بر جِلوه­گاه دشت و دمن بنشاند. بهاری با پرواز پرستوهای مهاجر بر فراز آبهای نیلگون خلیج و خزر و آواز قمریان سپید، خاکستری، سیاه در دامنه­های البرز و کرانه­های رنگارنگ سپیدرود و زرینه­رود. بهاری که فصل شکوفایی­ست، فصل زایش طبیعت، فصل نو شدن و پوست انداختن طبیعت از پوستین کهنگی ­ست. چرا که بهار، فقط فصل گل دادن نیست، بل، نقطه پایانی بر زمهریر زمستان است، گذر از سردی دی به گلگشت فروردین، گذر از رخوت زمستانی به پایکوبی، تلاش و شادمانی جشن­های نورزی­ست. در واقع، زیبایی بهار، تنها در آراستگی طبیعت نیست، در این شکوفایی و نو شدن بهارانه، همانا پیام ایستادگی، مقاومت و مبارزه علیه هر آنچه رنگ و بوی کهنگی، زوال و پوسیدگی را با خود دارد، نهفته است. از این روست که “نوروز” طی گذشت هزاره های متوالی، هنوز که هنوز است برای مردم ایران و دیگر کشورهایی که نوروز را برپا می­دارند، در قامت ماندگارترین و شادمانه­ترین جشن توده­ها بر جای مانده است. از این روست که توده­های مردم ایران، فارع از هرگونه زبان، نژاد و تعلق ملیتی خود، از روزهای پایانی اسفند ماهِ هرسال، جهت پرپایی پرشکوه جشن­های نوروزی به تکاپو می­افتند. خانه تکانی می کنند، جامه ­ی نو می­پوشند، سفره هفت سین می­گسترانند و با تزیین و آراستگی خانه و کاشانه­ای که در آن زندگی می­کنند، نخستین نشانه ­های سمبلیک زدودن رخوت و برچیدن بساط کهنگی را در همراهی با شکوفایی بهار آغاز می کنند.