۳۴ سال پيش تودههای زحمتکش مردم ايران که از استبداد و ديکتاتوری عريان رژيم شاهنشاهی و شرايط وخيم اقتصادی به ستوه آمده بودند، برای رهائی خود به انقلاب روی آوردند. گرچه شاه يک سال پيش از سقوط خود به ويژه در شش ماه آخر سلطنتاش با اتخاذ تاکتيکهای متفاوتی اعم از تشديد سرکوب و کشتار مردم در اعتراضات خيابانی، يا دادن برخی امتيازات و عقبنشينیها سعی کرد سلطنت خود را نجات دهد، اما تودههای مردم به جان آمدهای که به انقلاب روی آورده بودند، به کمتر از سرنگونی قهرآميز شاه ورژیم سلطنتی راضی نبودند. از اينرو به رغم توصيهها و رهنمودهای خمينی که در رأس جنبش انقلابی قرار گرفته بود و در اساس خواستار يک جابجائی ساده قدرت، و انقلابی بود که امروز به آن “انقلاب مخملی” گفته میشود، دست به اسلحه بردند، پادگانها و ساير مراکز ستم و سرکوب را قهرمانانه مورد حمله قرار دادند و با قيام شکوهمند خود در ۲۲ بهمن ۵۷، دودمان پهلوی را درهم پيچيدند و نظام سلطنت را برای هميشه به گورستان تاريخ سپردند. شاه سرنگون و رژيم سلطنتی برچيده شد. به رغم سرنگونی رژيم سلطنتی و به رغم تمام قهرمانیها و از خود گذشتگی کارگران و زحمتکشان و نيروهای انقلابی که برای پايان دادن به جور و ستم و استثمار و رسيدن به آزادی و برابری به پا خاسته و دست به انقلاب زده بودند، اما اهداف انقلاب برآورده نشد و خواستها و انتظارات تودههای مردم از انقلاب نيز تحقق نيافت. بورژوازی به ياری دستگاه روحانيت به رهبری خمينی، به سرعت به بازسازی دستگاه سرکوب روی آوردند، ارگانهای سرکوب جديدی را نيز سازمان دادند، راه را برای پيشرفت انقلاب مسدود ساختند و با يورش وحشيانه به انقلاب، سرانجام آن را از پای درآوردند. ضد انقلاب، ازدرون انقلاب سربرآورد و رژيمی ارتجاعیتر و مستبدتر، جای رژيم شاه را گرفت. آنگاه شرايطی به مراتب وخيمتر و اختناقی دهشتناکتر از پيش، بر کارگران و زحمتکشان ايران تحميل گرديد.
۱۳۹۱ بهمن ۱۲, پنجشنبه
درسهائی از گذشته برای پيروزی آينده – به مناسبت سی و چهارمين سالگرد قيام ۲۲ بهمن
برچسبها:
تودههای زحمتکش,
درسها,
ديکتاتوری,
سلطنت,
مردم ايران
۱۳۹۱ دی ۲۸, پنجشنبه
ارتجاع، نگران فوران خشم و نارضایتی از درون شکاف در بالا
بحران از همه سو جمهوری اسلامی را فرا گرفته است. رسوخ این بحران به درون طبقه حاکم و دستگاه دولتی، روند از هم گسیختگی رژیم را سرعت بخشیده است. شکافهای درونی هیئت حاکمه پیوسته عمیقتر شده است. در حالی که هنوز پنج ماهی به پایان دوره ریاست جمهوری احمدینژاد باقیست، جمهوری اسلامی بار دیگر با چالشی جدی از درون روبهروست.
نزاع گروههای رقیب بر سر علت شکستهای سیاستهای اقتصادی و تشدید بحرانها به کشمکشی حاد میان مجلس و دستگاه اجرایی انجامیده است. روزی نمیگذرد که سران این دو ارگان دولتی، یکدیگر را به کارشکنی متهم نکنند و شکست را به گردن یکدیگر نیاندازند. جدالهای چند روز اخیر بر سر به اصطلاح انتخابات خرداد ماه نیز به عرصه جدیدی برای افشاگری و درگیری باندهای درون جمهوری اسلامی تبدیل شده است.
مرتجعین پاسدار استبداد که متجاوز از سه دهه مشترکاً سازمانده تقلبهای رسوای خیمهشببازیهای انتخاباتی در رژیم دیکتاتوری عریان طبقه حاکم بودهاند، اکنون هر یک از تلاش دیگری برای مهندسی کردن آراء و “انتخابات” سخن میگویند.
اتفاق بیسابقهای در جمهوری اسلامی نیست. معمولاً وقتی که تضادهای درونی هیئت حاکمه به درجهای حاد میشود که رژیم برای بقای خود چاره دیگری جز حذف این یا آن جناح را از گردونهی قدرت سیاسی ندارد، آنهایی که موقعیت خود را در خطر میبینند، آنگاه یادشان میآید که انتخابات در جمهوری اسلامی آزاد نیست. از تقلبهای انتخاباتی سخن میگویند و خواستار “انتخابات آزاد” میشوند. یادمان هست که یکی از بنیانگذاران رژیم استبدادی موجود، هاشمی رفسنجانی، وقتی از تقلبهای انتخاباتی به خدا شکایت کرد، که گروههای رقیب و در رأس آنها خامنهای، تصمیم گرفتند احمدینژاد را بر مسند ریاست قدرت اجرایی قرار دهند. کروبی این سردسته گروه خط امامیها که سالها با همین تقلبها بر کرسی مجلس و حتا ریاست آن تکیه زده بود، وقتی که قرار شد از گردونه قدرت حذف شود، یادش آمد که در فاصلهی کوتاهی که خواباش برد، چند میلیون رأی را به حساب رقیباش گذاشتند و سرانجام نیز رسوایی بزرگ تقلب انتخاباتی سال ۸۸ پیش آمد و اکنون همان ماجرا از نو تکرار میشود.
از تمام شواهد موجود چنین برمیآید که نه تنها قرار است، در خرداد ماه دوره ریاست جمهوری احمدینژاد به پایان برسد، بلکه جناح و گروه احمدینژاد نیز که اکنون عمدتاً در دستگاه اجرایی متشکل شدهاند، یکسره تصفیه شوند. این در حالیست که این گروه از مدتها پیش در تلاش بود، در پایان دورهی احمدینژاد، فرد دیگری را از میان خود بر کرسی ریاست جمهوری بنشاند.
احمدینژاد که میداند همان ماجرایی که در سال ۸۸ به نفع او و به زیان موسوی وجریان موسوم به سبز خاتمه یافت، اکنون همان ماجرا علیه خود وی و جناحاش در حال تکرار شدن است، به افشاگری روی آورده تا اقدامات گروههای رقیب را از طریق برملا کردن تقلبهای انتخاباتی، خنثا سازد. از همینروست که با نزدیک شدن به پایان دوره ریاست جمهوریاش، بر دامنه تبلیغات و افشاگریهای خود افزوده است.
نزاع گروههای رقیب بر سر علت شکستهای سیاستهای اقتصادی و تشدید بحرانها به کشمکشی حاد میان مجلس و دستگاه اجرایی انجامیده است. روزی نمیگذرد که سران این دو ارگان دولتی، یکدیگر را به کارشکنی متهم نکنند و شکست را به گردن یکدیگر نیاندازند. جدالهای چند روز اخیر بر سر به اصطلاح انتخابات خرداد ماه نیز به عرصه جدیدی برای افشاگری و درگیری باندهای درون جمهوری اسلامی تبدیل شده است.
مرتجعین پاسدار استبداد که متجاوز از سه دهه مشترکاً سازمانده تقلبهای رسوای خیمهشببازیهای انتخاباتی در رژیم دیکتاتوری عریان طبقه حاکم بودهاند، اکنون هر یک از تلاش دیگری برای مهندسی کردن آراء و “انتخابات” سخن میگویند.
اتفاق بیسابقهای در جمهوری اسلامی نیست. معمولاً وقتی که تضادهای درونی هیئت حاکمه به درجهای حاد میشود که رژیم برای بقای خود چاره دیگری جز حذف این یا آن جناح را از گردونهی قدرت سیاسی ندارد، آنهایی که موقعیت خود را در خطر میبینند، آنگاه یادشان میآید که انتخابات در جمهوری اسلامی آزاد نیست. از تقلبهای انتخاباتی سخن میگویند و خواستار “انتخابات آزاد” میشوند. یادمان هست که یکی از بنیانگذاران رژیم استبدادی موجود، هاشمی رفسنجانی، وقتی از تقلبهای انتخاباتی به خدا شکایت کرد، که گروههای رقیب و در رأس آنها خامنهای، تصمیم گرفتند احمدینژاد را بر مسند ریاست قدرت اجرایی قرار دهند. کروبی این سردسته گروه خط امامیها که سالها با همین تقلبها بر کرسی مجلس و حتا ریاست آن تکیه زده بود، وقتی که قرار شد از گردونه قدرت حذف شود، یادش آمد که در فاصلهی کوتاهی که خواباش برد، چند میلیون رأی را به حساب رقیباش گذاشتند و سرانجام نیز رسوایی بزرگ تقلب انتخاباتی سال ۸۸ پیش آمد و اکنون همان ماجرا از نو تکرار میشود.
از تمام شواهد موجود چنین برمیآید که نه تنها قرار است، در خرداد ماه دوره ریاست جمهوری احمدینژاد به پایان برسد، بلکه جناح و گروه احمدینژاد نیز که اکنون عمدتاً در دستگاه اجرایی متشکل شدهاند، یکسره تصفیه شوند. این در حالیست که این گروه از مدتها پیش در تلاش بود، در پایان دورهی احمدینژاد، فرد دیگری را از میان خود بر کرسی ریاست جمهوری بنشاند.
احمدینژاد که میداند همان ماجرایی که در سال ۸۸ به نفع او و به زیان موسوی وجریان موسوم به سبز خاتمه یافت، اکنون همان ماجرا علیه خود وی و جناحاش در حال تکرار شدن است، به افشاگری روی آورده تا اقدامات گروههای رقیب را از طریق برملا کردن تقلبهای انتخاباتی، خنثا سازد. از همینروست که با نزدیک شدن به پایان دوره ریاست جمهوریاش، بر دامنه تبلیغات و افشاگریهای خود افزوده است.
برچسبها:
اقلیت,
جمهوری اسلامی,
خشم,
سیاستهای اقتصادی,
شکاف,
طبقه حاکم,
فدائیان
اشتراک در:
پستها (Atom)