“سیاست خارجی هر دولتی، پیوندی ناگسستنی با سیاست داخلی آن دارد. به بیانی دقیقتر، سیاست خارجی، ادامه و بسط سیاست داخلی یک دولت به ورای مرزهای آن کشور و مناسبات با دولتها و کشورهای دیگر است. لذا این سیاست داخلیست که خصلت سیاست خارجی و اهداف آن را تعیین میکند” (نشریه کار شماره ۶١٨ وظایف فوری انقلاب اجتماعی- سیاست خارجی حکومت شورایی).
در تعیین سیاست خارجی حکومت اسلامی، مانند دیگر دولتهای سرمایهداری، منافع بورژوازی حاکم نقشی اساسی ایفا میکند. منافع طبقهای که قدرت سیاسی را در دست خود گرفته و برای حفظ این قدرت و حراست از نظم کنونی، آماده است تا دست به هر جنایتی بزند.
از همین زاویه است که اختلافات و یا اتحادهای جمهوری اسلامی با دولتهای گوناگون نیز قابل درک میگردند. جنگ ایران و عراق یک نمونهی روشن برای کارگران و زحمتکشان ایران است، جنگی که بر سر جاهطلبیهای منطقهای طبقات حاکم بر دو کشور و یا به عبارت دقیقتر منافعی که این جاهطلبیهای منطقهای برای هر کدام از آنها داشت، به راه افتاد و نتایج آن جنگ نیز بر همگان آشکار است. حکومت اسلامی اگرچه نتوانست از جنگ پیروز بیرون بیاید، اما در عوض توانست در عرصهی سیاست داخلی و در پناه جنگ با دشمن خارجی، انقلاب را با شکست کامل روبرو سازد. جمهوری اسلامی با نابودی دستاوردهای انقلاب و از بین بردن تمامی آزادیهایی که در نتیجهی قیام تودهای بوجود آمده بود، دست به قتلعام وحشیانهی مخالفین، از جمله کمونیستها زد و این همه از جمله “برکات” جنگ برای خمینی جلاد بود.
در تعیین سیاست خارجی حکومت اسلامی، مانند دیگر دولتهای سرمایهداری، منافع بورژوازی حاکم نقشی اساسی ایفا میکند. منافع طبقهای که قدرت سیاسی را در دست خود گرفته و برای حفظ این قدرت و حراست از نظم کنونی، آماده است تا دست به هر جنایتی بزند.
از همین زاویه است که اختلافات و یا اتحادهای جمهوری اسلامی با دولتهای گوناگون نیز قابل درک میگردند. جنگ ایران و عراق یک نمونهی روشن برای کارگران و زحمتکشان ایران است، جنگی که بر سر جاهطلبیهای منطقهای طبقات حاکم بر دو کشور و یا به عبارت دقیقتر منافعی که این جاهطلبیهای منطقهای برای هر کدام از آنها داشت، به راه افتاد و نتایج آن جنگ نیز بر همگان آشکار است. حکومت اسلامی اگرچه نتوانست از جنگ پیروز بیرون بیاید، اما در عوض توانست در عرصهی سیاست داخلی و در پناه جنگ با دشمن خارجی، انقلاب را با شکست کامل روبرو سازد. جمهوری اسلامی با نابودی دستاوردهای انقلاب و از بین بردن تمامی آزادیهایی که در نتیجهی قیام تودهای بوجود آمده بود، دست به قتلعام وحشیانهی مخالفین، از جمله کمونیستها زد و این همه از جمله “برکات” جنگ برای خمینی جلاد بود.