۱۳۹۰ شهریور ۳۱, پنجشنبه

آغاز سال تحصیلی و ضرورت مقابله با تعرضات رژیم در مدارس و دانشگاه‌ها

سال تحصیلی جدید فرا رسید. میلیون‌ها دانش آموز، معلم و دانشجو در حالی سال تحصیلی جدید را آغاز می‌کنند که سیاست‌های سرکوب‌گرانه و به غایت ارتجاعی رژيم جمهوری اسلامی در زمینه آموزش و پرورش، به منظور اسلامیزه کردن کامل مدارس و دانشگاه‌ها با حدت بیشتری ادامه دارد. نظام آموزشی در تمام رده‌ها و سطوح آن از دورۀ ابتدائی گرفته تا دورۀ راهنمائی و متوسطه و دانشگاه، درمعرض تاخت و تاز دولت مذهبی و مرتجعین خرافه پرست حاکم قرار گرفته است. بیشتر از سه دهه است که رژیم جمهوری اسلامی سعی کرده است نظام آموزشی را در شکل و مضمون به طور کامل با امیال مذهبی و قرون وسطائی خود به انطباق بکشاند. اگر چه این تلاش‌ها در اشکال و ابعاد مختلفی با بروز مقاومت و مخالفت معلمان و دانشجویان و بخش آگاه‌تر توده مردم روبرو گشته است، اما رژیم نه تنها از ادامه سیاست اشاعه خرافات مذهبی در آموزش و پرورش برای انقیاد معنوی میلیون‌ها انسان باز نایستاده ، بلکه بر تلاش‌ها و تعرضات خود در این زمینه افزوده است و درعین حال فشارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی فزاینده‌ای را بر دوش معلمان، دانش آموزان، دانشجویان و عموم توده‌های زحمتکش مردم ایران تحمیل نموده است.

ارتجاع حاکم اگر چه در هیچ دوره و هیچ سطحی از آموزش و پرورش، از اشاعه مذهب و خرافه فروگذار ننموده است اما نیرو و فعالیت ویژه‌ای را به ویژه در سال‌های اخیر بر روی کودکان خردسال در دورۀ ابتدائی و ساير دانش آموزان متمرکز ساخته است. مقام‌های دولتی و حکومتی و مسئولين نظام آموزشی جمهوری اسلامی به صراحت گفته‌اند که مدارس ابتدائی “پایگاه امن“ی برای پیشبرد امیال و منویات حکومت مذهبی‌ست، لذا به فعالیت‌های خود برای آلودن اذهان پاک و آمادۀ یادگیری کودکان به خرافات دینی و مذهبی وسعت بخشیده‌اند.

بر طبق گزارش مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش، ساعات آموزش قرآن در مدارس اعم از دورۀ ابتدائی یا راهنمائی و دبیرستان افزایش یافته است. در همین رابطه وزیر آموزش و پرورش ابلاغیۀ راه‌اندازی ده‌هزار “مدرسه قرآنی” را نیز صادر کرده است. به منظور تربیت دو میلیون حافظ قرآن در سال ۹۱-۹۰ که ۲۰ درصد کل دانش آموزان را تشکیل می‌دهند، برنامه ریزی شده است.
قرار است وزارت آموزش و پرورش تعداد اینگونه مدارس را در سال‌های آینده به ۵۰ هزار برساند و دانش آموزان تحت پوشش آن را نیز به ۵۰ درصد کل دانش آموزان ارتقا دهد! میلیون‌ها جلد قرآن چاپ و در مدارس توزیع شده است. فعالیت‌های اینتر نتی رژیم و دستگاه آموزشی آن از جمله افتتاح مدارس مجازی آموزش قرآن نیز افزایش یافته است. کتاب‌های درسی، مباحث و متون آموزشی نیز پیوسته در راستای اسلامیزه‌تر شدن، ترویج عبودیت و ترس از خدا و بالاخره در جهت تحقق امیال ارتجاع حاکم و تحکیم حکومت مذهبی دچار تغییر شده است. شورای عالی آموزش و پرورش، ارگان‌ها و ستادهای ویژه‌ای در سطح استان‌ها، شهرستان‌ها، مناطق و مدارس برای پیشبرد این برنامه‌ها ایجاد نموده است. رژیم ارتجاعی حاکم علاوه بر این‌ها، بر فعالیت‌های خود و صَرف هزینه‌های سنگین برای ترویج مذهب در مقیاس تمام جامعه نیز بسی افزوده است. با تصویب شورای عالی آموزش و پرورش، یک‌صد مرکز آموزش قرآن به مناسبت صدمین سال تولد خمینی مرتجع ایجاد شده و تعداد این مراکز به ۶۰۰ رسیده و هزاران محفل قرآنی نیز تاسیس گشته است. طبق گفتۀ محمد بنیادی، مشاور قرآنی وزیر و مدیر کل دفتر آموزش قرآن، تمام مدارس در سراسر کشورمکلف هستند نماز جماعت را در بیست دقیقه ی اختصاص یافته به زنگ نماز باحضور دانش آموزان ومعلمان برپا کنند. وی همچنین گفت ۱۴۰برنامه بزرگ کشوری در زمینه آموزش‌های قرآنی برای سال ۹۰ در دستور کار این اداره کل قرار دارد.

این تلاش‌ها و فعالیت‌ها و آلودن روز افزون آموزش و پرورش به مذهب و خرافات در میان دانش آموزان به حدی زیاد و چمشگیر است که پاره‌ای از دست اندرکاران رژیم نیز به آن اعتراف کرده و البته به عنوان نکته‌ای مثبت از آن یاد نموده‌ و گفته اند: اگر چه در بسیاری از کشورهای اسلامی طرح‌های مشابه و محدودی در این زمینه در دست اجراست، “اما آموزش رسمی قرآن به این گستردگی مختص ایران است“!

بیهوده نیست که کیفیت آموزش و تحصیلات درجمهوری اسلامی حتا از قطر و لبنان و امارات عربی هم پائین‌تر است. برطبق گزارش مجمع جهانی اقتصاد، در بین ۱۴۲ کشور جهان، جمهوری اسلامی از نظر شاخص کیفیت تحصیلات ابتدائی در ردۀ ۶۶ و از نظر مدیریت در ردیف ۹۴ام قرار دارد. از نظر بیسوادی نیز ایران یکی از کشورهائی‌ست که نرخ بیسوادی در آن بسیار بالاست. براساس گزارش بانک جهانی پیرامون وضعیت تحصیلی در خاورمیانه و میزان بیسوادی، ایران حتا از کشور اردن و کویت هم بدتر است و نرخ بیسوادی حدود ۲۳ درصد ذکر شده است. نرخ بیسوادی در ایران کنونی حدوداً پنج برابر نرخ بیسوادی در ژاپن یک قرن پیش (۱۹۰۵) است! در حالیکه برخی مقامات و مسئولین جمهوری اسلامی وعده داده‌اند تا سال ۹۳ بیسوادی را ریشه کن سازند، اما معاون آموزش سازمان نهضت سواد آموزی می‌گوید: با توجه به فعالیت‌ها و روش‌های تاکنونی، ریشه کن نمودن بیسوادی ۷۵ سال زمان می‌برد!

این واقعیتی است که دستگاه آموزش و پرورش جمهوری اسلامی، بیشتر از آنکه در فکر برانداختن بیسوادی ولو از زاویه منافع بورژوازی و به سبک و سیاق کشورهای پیشرفته سرمایه‌داری باشد، عجالتاً در فکر پیشبرد سیاست‌های فوق ارتجاعی و اشاعه بیش از پیش مذهب و خرافه در مدارس و تحکیم موقعیت نظام دیکتاتوری مذهبی حاکم است.

بدیهی‌ست که جمهوری اسلامی برای پیشبرد این سیاست‌ها، معلمان کشور را از همه سو تحت فشار گذاشته و پیوسته بر این فشارها افزوده است. معلمان زحمتکش ایران سال‌هاست به لحاظ اقتصادی و معیشتی به سختی در مضیقه‌اند. حقوق‌های ناچیز معلمی، هیچ تناسبی با هزینه‌ها و تورم فزاینده ندارد. قدرت خرید معلمان مدام کاهش یافته است و توده معلمان مدام فقیرتر شده‌اند. روی آوری آن‌ها به کار دوم و سوم نیز، زندگی آن‌ها را از زیر خط فقر نجات نداده است. خواست دیرین معلمان برای افزایش حقوق متناسب با نرخ تورم کماکان بی پاسخ مانده است. علاوه بر تشدید فشارهای اقتصادی و معیشتی و بی پاسخ ماندن مطالبات معلمان در این زمینه، فشارها و محدودیت‌های سیاسی نیز علیه معلمان شدت یافته است. به یک رشته از مطالبات معلمان که مستقیماً به آموزش و پرورش و نظام آموزشی برمیگردد، مانند دخالت و مشارکت معلمان در تدوین و تألیف کتب درسی و علمی، مشارکت در تصمیم گیری‌ها و برنامه ریزی‌های کلان آموزش و پرورش و نظیر آن نیز نه فقط هیچگونه توجهی نشده است و نمی‌شود، بلکه بر عکس، این خواست‌ها و کوشش و فعالیت معلمان و نیز اعترضات و اعتصابات آن‌ها به منظور تحقق آن، با قهر و خشونت و سرکوب رژیم مواجه گشته و در این کارزار ده‌ها تشکل صنفی معلمان مورد یورش نیروهای سرکوب و امنیتی قرار گرفته و قلع و قمع شده است. صده‌ها تن از معلمان و فعالان جنبش اعتراضی معلمان از جمله اعضا و فعالان کانون‌های صنفی معلمان در سراسر کشور احضار، بازداشت و محاکمه شده و احکامی مانند حبس، تعلیق، اخراج، تبعید و حتا اعدام گرفته اند. شمار بسیار دیگری از معلمان، مشمول باز خریدی و بازنشستگی اجباری، تنزّل رتبه شغلی، کسری حقوق، محرومیت از تدریس و امثال آن شده‌اند.

علی‌رغم اعمال این حجم بزرگ از فشارهای سیاسی و اقتصادی علیه معلمان و تشدید روز افزون آن، اما اکثریت معلمان در برابر پیشبرد برنامه‌های فوق ارتجاعی رژیم در مدارس و آموزش و پرورش، به انحاء مختلفی مقاومت و با آن مخالفت کرده‌اند. جمهوری اسلامی اگر چه بسیاری از معلمان آگاه و پیشرو و فعالان جنبش اعتراضی معلمان را حذف و اخراج نموده است، اما نه می‌تواند یک میلیون معلم را حذف و اخراج کند و نه قادر است تمام آن‌ها را تابع امیال و اهداف ارتجاعی خود سازد. اکنون وزارت آموزش و پرورش درصدد پیاده کردن یک طرح به اصطلاح “تحول بنیادی” برآمده است. این طرح، دو مؤلفه عمده دارد. یکی تغییر در متون و مباحث کتاب‌های درسی است و دیگری دست چین کردن تدریجی معلمان. وزیر آموزش و پرورش در این مورد می‌گوید “اگر معلم خوب تربیت کنیم و به جامعه تحویل بدهیم و کتاب‌های پرمحتوائی تألیف کنیم، همه چیز آموزش و پرورش درست می‌شود”!

این است وضعیت آموزشی در مدارس در آغاز سال جدید تحصیلی!.

وضعیت آموزش در دانشگاه‌ها نیز بهتر از مدارس نیست. اگرچه امکانات و قدرت مانور رژیم در دانشگاه‌ها بسیار پائین‌تر از مدارس است اما در دانشگاه‌ها نیز طبق سیاست‌های عمومی رژیم پیرامون اسلامیزه‌تر کردن آموزش و پرورش، رشته‌های تحصیلی و واحدهای درسی دانشگاهی نیز به سود عقب ماندگی و ارتجاع مذهبی در حال حذف و تغییر و جابجائی‌اند. تعرضات حکومت اسلامی علیه دانشگاه‌ها و دانشجویان اکنون تابه آن جا پیش رفته است که رژیم به خود جرأت داده، برخی از رشته‌های دانشگاهی را “تک جنسیتی” سازد و طرح فوق ارتجاعی “تفکیک جنسیتی” و جدا سازی دختران و پسران دانشجو را در بسیاری از دانشگاه‌ها، از جمله دانشگاه امیر کبیر، علامه طباطبائی، شریف، فردوسی مشهد، مازندران، یزد، بین المللی قزوین، خواجه نصیر طوسی و چند دانشگاه دیگر به مرحله اجرا بگذارد. آخرین نمونه از این تلاش‌ها، دانشگاه آزاد ورامین است که بر طبق گزارش خبرگزاری مهر، با آغاز سال تحصیلی جدید، طرح تفکیک جنسیتی در ۶۴۷ کلاس این دانشگاه به مرحله اجرا گذاشته می‌شود. افزون براین، خبرگزاری مهر به نقل از علی‌رضا پورمحمد، کارشناس حوزه علوم اسلامی چنین آورده است که از مهر ماه سال جاری، در دانشگاه صنعتی امیرکبیر کلاس‌های تدریس دروس حوزوی دایر می‌شود که این دروس مشتمل بر ۶۶ واحد است و مدت ۶ ترم یا سه سال به طول می‌انجامد. غلامرضا خواجه سروی معاون فرهنگی و اجتماعی وزیر علوم نیز پیش از این با ابلاغ بخشنامه‌ای به دانشگاه‌ها، از ایجاد و توسعه “حوزه‌های علمیه” در دانشگاه‌ها به عنوان “تدبیری برای ارتقاء دانش دینی و ایجاد تغییر در بینش دانشجویان” خبر داده بود. خواجه سروی با بیان اینکه در حال حاضر “حوزه علمیه دانشجوئی” در ۳۰ دانشگاه کشور فعال است، چنین افزود که واحدهای درسی این دانشجویان ترکیبی از دروس اعتقادی دینی و مسائل فرهنگی و سیاسی‌ست!

ارتجاع حاکم توأم با این تعرضات در عرصه مسائل آموزشی و تشدید تبعیض و فشارعلیه دانشجویان و اساتید، در عرصه مسائل سیاسی نیز فشار بر دانشجویان و دانشگاه‌ها را دو چندان کرده است. کنترل پلیسی و امنیتی در دانشگاه‌ها، بیش از گذشته تشدید شده است. در برخی از دانشگاه‌ها با نصب دوربین‌های مدار بسته، تمام رفت و آمدها و کلیه تحرکات دانشجویان را زیر نظر گرفته‌اند. احضار فعالان دانشجوئی به کمیته‌های انظباطی همچنان ادامه دارد. صدها دانشجو و فعال دانشجوئی مشمول محرومیت‌های تعلیقی و رفاهی، اخراج و ممنوعیت از ادامه تحصیل شده‌اند و یا بازداشت و روانه زندان گشته‌اند. صدها دانشجوی دیگر همچنان تحت تعقیب و پی‌گرد وزارت اطلاعات و آزار مداوم عوامل امنیتی قرار دارند. در یک کلام فشارها و تعرضات ادامه‌دار ارتجاع حاکم علیه دانشجویان و برای خاموشی دانشگاه و به قهقرا کشاندن آن پیوسته تشدید شده است.

حکومت مذهبی و نظام پوسیده سرمایه‌داری حاکم بر ایران در حالی به این تعرضات گسترده در عرصه مسائل فرهنگی و آموزشی در مدارس و دانشگاه‌ها و در مقیاس تمام جامعه دست زده است که به لحاظ شرایط اقتصادی و سیاسی در موقعیت بسیار ضعیف و شکننده‌ای قرار گرفته است. بحران عمیق اقتصادی پیوسته ژرف‌تر شده است. عواقب این بحران مهار ناشدنی، توده‌های زحمتکش مردم را به آنچنان فقر و فلاکت غیر قابل تحملی سوق داده که تا کنون کم‌تر سابقه داشته است. تضاد میان توده‌های کارگر و زحمتکش و طبقه حاکم بیش از پیش تشدید گشته و بر ابعاد نارضایتی توده‌ای بسی افزوده شده است. بحران و اختلاف و شکاف‌های حکومتی نیز بیش از پیش بی ثباتی رژیم را تشدید نموده است. مجموعه این شرایط اقتصادی و سیاسی داخلی، رژیم را به یک قدمی سقوط و فروپاشی نزدیک ساخته است.

علاوه بر شرایط و معضلات داخلی، رژیم جمهوری اسلامی از لحاظ شرایط خارجی در مقیاس جهانی و منطقه‌ای نیز با تنگناها و مشکلات عدیده و فزاینده‌ای روبرو شده است. تحولات و دگرگونی‌های کشورهای منطقه و سقوط رژیم‌های دیکتاتوری، چشم‌انداز تداوم رژیم دیکتاتوری مذهبی حاکم را بسی تیره و تار ساخته است. ارتجاع حاکم برای ابقا و ماندگاری خود در چنین شرایطی که مطلقاً به سود آن نیست، بیش از پیش به زور و سر نیزه علیه مردم و حقنه کردن خرافات مذهبی برای اسارت فکری و انقیاد معنوی توده مردم و به تمکین درآوردن کامل آحاد جامعه روی آورده است.

بدیهی‌ست که اگر در برابر تعرضات و زورگوئی‌های پی درپی و فزاینده ارتجاع حاکم، از جمله در برابر سیاست‌های فوق ارتجاعی آن در زمینه مسائل آموزشی و پرورشی در مدارس و دانشگاه‌ها مقاومت و با آن مقابله نشود، رژیم ارتجاعی حاکم نیز به تعرضات خود ادامه می‌دهد و منویات ارتجاعی و قرون وسطائی خود را، حتا در ابعاد بیشتر و گسترده‌تری به مرحله اجرا خواهد گذاشت.

در برابر این تعرضات و زورگوئی‌ها باید بایستیم! در شرایطی که مردم کشورهای خاورمیانه و شاخ آفریقا علیه رژیم‌های دیکتاتوری حاکم بر این کشورها به پا خواسته و به یک مبارزه تاریخی روی آورده‌اند، در شرایطی که بیداری سیاسی و روی آوری توده‌های مردم کشورهائی نظیر مصر و تونس به انقلاب و مبارزه برای کارو نان و آزادی ضربه بزرگی بر اسلام‌گرائی و نفوذ و موقعیت حکوت اسلامی در منطقه وارد ساخته‌اند و در شرایطی که موقعیت و شرایط مساعدی به سود مردم ایران و برای مقابله با ارتجاع اسلامی و رژیم دیکتاتوری حاکم فراهم آمده است، ما مردم ایران نیز باید به پا خیزیم و سهم خویش را در تحولات انقلابی منطقه و در محو و نابودی رژیم دیکتاتوری ادا کنیم. وقت آن است که معلمان و دانشجویان به مقابلۀ جدی با تعرضات و دست‌اندازی‌های روز افزون رژیم ارتجاعی و ستمگر حاکم در مدارس و دانشگاه‌ها برخیزند و مقابله با سیاست‌ها و تعرضات جمهوری اسلامی در این عرصه را، به عرصه مبارزه علیه کلیّت رژیم جمهوری اسلامی و نظم حاکم تبدیل کنند. به پا خیزیم و تعرض ارتجاع حاکم را به تعرض علیه نظم حاکم تبدیل کنیم و ضربه اصلی را بر قلب ارتجاع منطقه وارد سازیم!

برگرفته از سایت سازمان فدائیان (اقلیت)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر