۱۳۹۱ تیر ۳۰, جمعه

ادا و اطوار مخالفت‌خوانی احمدی‌نژاد

احمدی‌نژاد رئیس جمهوری یک دولت فوق ارتجاعی دینی به نام جمهوری اسلامی‌ست. این دولت، رژیم دیکتاتوری عریان طبقه سرمایه‌دار است که اختناق و سرکوب عنان گسیخته و محرومیت توده‌ی مردم از آزادی‌های سیاسی ویژگی بارز آن است. اما جمهوری اسلامی سوای مختصات هر رژیم دیکتاتوری عریان، ویژگی منحصر به فرد خود را نیز داراست و آن، ویژگی مذهبی دولت است. لذا دامنه‌ی اقدامات سرکوب‌گرانه و استبدادی آن به عرصه‌ی عمومی جامعه محدود نمی‌شود، بلکه عرصه‌ی زندگی خصوصی مردم را نیز دربرمی‌گیرد.

احمدی‌نژاد که فرآورده‌ی یک چنین دولتی‌ست و مراحل پیشرفت خود را از درون گله‌های حزب‌اللهی خیابان‌های تهران در سال ۵۷ تا ریاست جمهوری در ظل توجهات همین دولت طی کرده است، قاعدتاً بهتر از هر کس می‌دانسته و می‌داند که جمهوری اسلامی‌ بر بنیاد سرکوب و اختناق بنا شده است و از آن‌جایی که خود را طرفدار اسلام ناب محمدی می‌داند، همانند تمام فرقه‌هایی از این دست، راه و چاره‌ای جز این ندارد که زندگی خصوصی مردم را نیز مورد تعرض قرار دهد و با زور، مردم را به تبعیت از مقررات مذهبی و دین رسمی وادارد. تفاوتی هم نمی‌کند که این طرفدار اسلام ناب محمدی، رژیم نوپای وهابی‌های قرن نوزدهم عربستان باشد یا عربستان کنونی، جمهوری اسلامی‌ باشد یا طالبان افغانستان. هر چه این اسلام، محمدی‌تر و ناب‌تر باشد، باید عمل‌اش به روش‌های قرون وسطایی صدر اسلام نزدیک‌تر باشد.

معهذا احمدی‌نژاد که همه این واقعیت‌ها را می‌داند و اصلاً خودش در رأس دستگاه اجرایی، مجری و پیش‌برنده سیاست‌های جمهوری اسلامی‌‌ست، گاه و بیگاه ادای مخالفت‌خوانی در می‌آورد و در مصاحبه‌ها و سخنرانی‌های‌اش می‌خواهد چنین وانمود کند گویا وی موافق برخی سرکوب‌گری‌های رژیم، از جمله در مورد زنان و جوانان نیست.



در هفته‌ای که گذشت، احمدی‌نژاد در اجلاس رؤسای آموزش و پرورش حضور یافت و در سخنرانی خود به انتقاد ضمنی از اقدامات پلیس و ارشاد در سرکوب زنان و جوانان و بستن سینماها پرداخت و گفت: “به جای این که با غذاخوری‌ها، سینماها یا مراکز مشابه برخورد کرده و آن‌ها را تعطیل کنیم سنت‌های ناب ایرانی را در این عرصه به دانش‌آموزان آموزش دهیم و اجازه دهیم آزادانه انتخاب کنند. نباید سراغ کارهای سطحی رفت، باید پایه‌ها و بسترها را ساخت و اگر این کار انجام شد، دیگر لازم نیست برای برخورد و مقابله با ناهنجاری‌ها در خیابان‌ها هزینه کرد.”

مگر وزارت‌خانه سانسور موسوم به ارشاد تحت مسئولیت احمدی‌نژاد نیست و مگر پلیس، تحت مسئولیت وزارت کشور قرار ندارد که احمدی‌نژاد خود را مخالف اقدامات آن‌ها جا می‌زند؟ ممکن است ادعا شود که احمدی‌نژاد حتا در سطح این وزارت‌خانه‌ها اقتداری ندارد و این خامنه‌ای‌ست که در مورد اقدامات و سیاست‌های آن‌ها تصمیم می‌گیرد. اما تاکنون شنیده نشده است که احمدی‌نژاد در جایی بگوید، من، کاره‌ای نیستم و اختیاری در وزارت‌خانه‌های تحت مسئولیت خود ندارم. واقعیت اما این است که احمدی‌نژاد مخالفتی ندارد و عوام‌فریبی می‌کند. این حقیقت آن‌گاه به خوبی آشکار می‌گردد که وی ادعای “آزادی” و “آزادی انتخاب” را مطرح می‌کند و می‌گوید: “باید حق انتخاب آزادانه و برخورداری از آزادی وجود داشته باشد. دانش‌آموزان باید در مدارس و مراکز آموزشی تمرین آزادی کنند. انسان هر جا احساس کند، امری به او تحمیل شده است، در یک فرصت و زمان مناسب، در برابر آن واکنش نشان می‌دهد. ارزش‌های الهی زمانی ارزشمند هستند که آزادانه انتخاب شوند و اگر از روی اکراه انتخاب شوند، اثر تخریبی آن‌ها بیش‌تر از آثار سازنده آن‌هاست. در عرصه دین هم وضع بر همین منوال است و اجباری برای انتخاب وجود ندارد.”

این دیگر اوج عوام‌فریبی‌ست. گویا احمدی‌نژاد که اکنون رئیس جمهوری اسلامی‌ست، به کلی بی‌خبر است که اساساً موجودیت این رژیم بر سلب آزادی‌ها و انتخاب آزادانه مردم قرار داشته و دارد. جمهوری اسلامی ده‌ها هزار انسان را صرفاً به خاطر دفاع از آزادی به جوخه‌های اعدام سپرده است. جمهوری اسلامی نه فقط مردمی را که به هیچ دین و مذهبی باور ندارند کشتار و سرکوب کرده است، بلکه حتا افرادی را که بهایی مذهب هستند، از حق حیات محروم کرده است. جمهوری اسلامی به مسلمانان غیر شیعه هم رحم نکرده و سنی‌ها را در معرض سرکوب‌های شدید و تبعیض‌های وحشتناک قرار داده است. احمدی‌نژاد عوام‌فریبی می‌کند چرا که او رئیس جمهور دولتی‌ست که از تمام این حقایق آگاه است.

اما چرا او اکنون به جای دفاع از عملکرد خود و جمهوری اسلامی، ادا و اطوار مخالفت‌خوانی درمی‌آورد و به عوام‌فریبی متوسل می‌شود؟ به این علت که جمهوری اسلامی در میان مردم ایران و جهان رسوا و بی اعتبار شده است. احمدی‌نژاد می‌بیند که حتا در منطقه شمال آفریقا که کابینه‌های اسلام‌گرا اخیراً بر سر کار آمدند، برای جلب حمایت مردم این کشورها، اولین حرف‌شان این بود که ما جمهوری اسلامی ایران نخواهیم بود. احمدی‌نژاد هم ورشکستگی اسلام‌گرایی ایرانی را جار می‌زند.

برگرفته از سایت سازمان فدائیان - اقلیت

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر