۱۳۹۰ دی ۹, جمعه

جمهوری اسلامی خودکشی نخواهد کرد


جدال لفظی و تهدیدات متقابل مقامات جمهوری اسلامی و دولت آمریکا بر سر تحریم نفت و تنگه هرمز افزایش یافته است. در پی آغاز مانور نیروی دریایی جمهوری اسلامی برای به نمایش گذاشتن قدرت نظامی رژیم در مسدود کردن تنگه هرمز، روز سه‌شنبه این هفته، معاون اول احمدی‌نژاد تهدید کرد که اگر نفت ایران را تحریم کنند، یک قطره نفت از تنگه هرمز عبور نخواهد کرد. وی گفت: آن‌ها زمزمه تحریم نفت را دارند، ولی هر گز به این آرزو نخواهند رسید. اگر بنا باشد نفت ایران را تحریم کنند، یک قطره نفت از تنگه هرمز عبور نخواهد کرد.”
در واکنش به این تهدید، ناوگان آمریکایی مستقر در بحرین، اعلام کرد: این ناوگان اجازه بسته شدن تنگه هرمز را نخواهد داد. سخنگوی این ناوگان در پاسخ به سؤال بی بی سی، در مورد احتمال بسته شدن تنگه هرمز گرفت: هر کشوری که آزادی تردد در یک تنگه بین‌المللی را تهدید کند، به طور حتم جایی در جامعه بین‌الملل ندارد و هیچ‌گونه اختلالی در این زمینه تحمل نخواهد شد. نیروی دریایی آمریکا برای اطمینان از آزادی رفت و آمد، همواره آماده برخورد با اقدامات بدخواهانه است. سخنگوی وزارت خارجه آمریکا موضع‌گیری جمهوری اسلامی را رجزخوانی نامید و سخنگوی امور خارجه فرانسه، از مقامات جمهوری اسلامی خواست که به آزادی دریانوردی در آب‌های بین‌المللی و تنگه‌ها احترام بگذارد. جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران نیز در پاسخ به این موضع‌گیری‌ها اعلام نمود جمهوری اسلامی برای بستن تنگه هرمز از هیچ کشوری اجازه نمی‌گیرد. هر گاه منافع حیاتی‌مان تهدید شود، تهدید را در مقابل تهدید قرار می‌دهیم.
چرا جمهوری اسلامی این همه بر سر تحریمی که هنوز به مرحله‌ی اجرا درنیامده واکنش نشان می‌دهد، مانور نظامی برپا می‌کند و تهدید به بستن تنگه هرمز می‌کند که معنای دیگر جز جنگ نخواهد داشت؟ این واقعیت، پوشیده نیست و سران جمهوری اسلامی نیز از آن آگاهند که قدرت‌های امپریالیست، خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی نبوده و نیستند. تحریم‌هایی که تاکنون صورت گرفته، در محدوده‌ی فشارهایی برای عقب راندن هیئت حاکمه و واداشتن آن‌ها به عقب‌نشینی از برخی سیاست‌ها بوده است که با سیاست‌های قدرت‌های جهانی اصطکاک پیدا کرده است. حداکثر چیزی که آن‌ها در پی آن بوده و هستند، تغییراتی در ترکیب هیئت حاکمه و تقویت جناحی از طبقه‌ی حاکم است که با سیاست‌های آن‌ها هماهنگی داشته باشند. این نیز پوشیده نیست که تحریم، به خودی خود هیچ دولتی را سرنگون نمی‌کند. پس، این همه اضطراب و نگرانی سران جمهوری اسلامی و حتا روی‌آوری به تهدید از چه روست؟

تحریم خرید نفت از جمهوری اسلامی، از دو جهت تحریمی متمایز از تحریم‌های پیشین است. اولاً، تحریم نفت، آخرین مرحله‌ی تحریم‌های اقتصادی‌ست که قدرت‌های جهانی می‌توانند علیه جمهوری اسلامی به کار گیرند و فاز بعدی، درگیری نظامی و جنگ خواهد بود. از این رو جناح مسلط هیئت حاکمه به رهبری خامنه‌ای می‌داند که اگر پس از تحریم نفت بخواهد به مقاومت ادامه دهد، باید پذیرای جنگی باشد که به هیچ وجه به نفع این جناح و جمهوری اسلامی نیست. ثانیاً، مسئله مهم‌تری که موجب نگرانی سران رژیم از تحریم نفت شده است، تأثیرات بسیار وخیمی‌ست که این تحریم بر اوضاع داخلی و ماشین دولتی جمهوری اسلامی بر جای خواهد گذاشت. تحریم‌های اقتصادی و سیاسی گذشته، گرچه بی‌تأثیر نبوده‌اند، اما برای رژیم فلج‌کننده نبودند. مادام که درآمدهای کلان نفتی وجود داشته باشد، جمهوری اسلامی نگرانی جدی ندارد. از طریق این درآمد کلان می‌تواند ماشین سرکوب بوروکراتیک – نظامی خود را که اساس موجودیت طبقه حاکم بر آن قرار گرفته است، حفظ و تقویت کند. اگر نیازی هم به کالاهای تحریم شده داشته باشد، به سادگی قادر است با پرداخت مبلغی بیش‌تر، آن‌ها را خریداری نماید. با تحریم نفت، این معادله بر هم خواهد خورد.
اگر به بودجه‌های سالانه دولت رجوع شود، می‌بینیم آن‌چه که ظاهراً در خدمت مردم قرار می‌گیرد، مبلغ ناچیزی از کل بودجه است که به خدمات آموزشی، بهداشتی و درمانی اختصاص یافته که جزئی کوچک از مالیاتی‌ست که از مردم اخذ می‌شود. درآمد حاصل از فروش نفت و بخشی از مالیات، تماماً خرج دستگاه نظامی – بوروکراتیک دولتی می‌گردد، یا از طریق همین دستگاه روانه جیب مقامات دولتی و سرمایه‌داران بخش خصوصی می‌گردد که در همین چند ماه نمونه‌های متعددی از آن افشا شده است. از این درآمد کلان نفت که حاصل دسترنج کارگران ایران است، چیزی عاید توده مردم نمی‌شود، بلکه در هر سال ده‌ها میلیارد دلار حاصل از نفت، صرف هزینه‌های دستگاه انگل دولتی، ارتش چند میلیونی سرکوب، شامل نیروهای نظامی ارتش، سپاه، بسیج، پلیس، دستگاه امنیتی، دادگاه‌ها و زندان‌ها، به اضافه یک بوروکراسی عریض و طویل می‌گردد. میلیاردها دلار نیز صرف ساختن و خرید تجهیزات نظامی، هزینه گروه‌های اسلام‌گرا و حزب‌اللهی در کشورهای دیگر، پیشبرد سیاست توسعه‌طلبانه پان اسلامیستی و بالاخره هزینه‌های هنگفت دستگاه انگل روحانیت می‌شود.
بنابراین روشن است که حساسیت جمهوری اسلامی بر سر تحریم احتمالی نفت و حتا تهدیدات نظامی، مقدم بر هر چیز از این نگرانی منشأ می‌گیرد که با از دست دادن بخشی از درآمدهای نفتی نتواند هزینه‌های سرسام‌آور دستگاه دولتی عریض و طویل خود را که پاسدار نظم موجود و در انقیاد نگه داشتن توده‌های کارگر و زحمتکش است، تأمین نماید و بالنتیجه تضعیف گردد.
جمهوری اسلامی حقیقتاً نگران دشمن خارجی نیست. نگرانی جمهوری اسلامی از دشمن داخلی، توده‌های وسیع کارگر و زحمتکش مردم ایران است که از سال‌ها پیش خواهان برافتادن جمهوری اسلامی‌اند که این همه ستم‌گری و فاجعه در ایران به بار آورده است. تمام نگرانی سران جمهوری اسلامی بر سر تحریم احتمالی نفت از همین جاست.
جمهوری اسلامی بر سر بستن تنگه هرمز تهدید می‌کند فقط از آن‌رو که اهمیت نفت را برای موجودیت خود و حفظ نظم موجود، به رقبایش یادآوری کند و آن‌ها را از این اقدام بازدارد. اما این فقط تهدید است و این تهدید را جز در شرایط جنگ عملی نخواهد کرد. چرا که تحریم نفت از سوی آمریکا، اروپا و برخی از متحدین آن‌ها به این معنا نیست که دیگر کسی نفت را از جمهوری اسلامی نخواهد خرید. جمهوری اسلامی برای فروش بخشی از این نفت نمی‌تواند تنگه را مسدود کند. چون در آن صورت، در کل، خود را از فروش نفت محروم کرده است. مسئله مهم‌تر اما این است که بستن تنگه هرمز اعلان جنگ است و بعید است جمهوری اسلامی پیش‌قدم آغاز جنگ گردد. این اقدام برای جمهوری اسلامی در حکم خودکشی است. اما رژیمی که برای حفظ موجودیت خود تا به امروز به هر جنایتی متوسل شده است، بر سر تحریم خرید نفت، هر آن‌چه هم که مسئله‌ای مهم باشد، دست به خودکشی نخواهد زد.

برگرفته از سایت سازمان فدائیان(اقلیت)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر