۱۳۸۹ مهر ۲, جمعه

آگاهی و پختگی سیاسی توده‌های مردم ایران

یکی از شیوه‌های مرسوم مرتجعین برای ایجاد انحراف در مبارزات توده‌های مردم، برانگیختن احساسات کور مذهبی مردم ناآگاه، به قصد قرار دادن دعواهای فرقه‌ای به جای مبارزات طبقاتی و رو در رو قرار دادن توده‌های مردم با یکدیگر است.

آن‌چه که در سراسر این هفته در ایران جریان داشت، تمرکز تلاش جمهوری اسلامی حول این قضیه بود. ماجرا از جایی آغاز شد که یک کشیش مرتجع و ابله آمریکایی اعلام کرد که قصد دارد در سالروز ۱۱ سپتامبر قرآن را به آتش بکشد. این پیام با واکنش منفی مردم آمریکا روبرو گردید که می‌دانند این یک بازی فرقه‌ای برای به جان هم انداختن مردم، زیر عَلَم و کُتَل خرافات مذهبی‌ست. سران طبقه‌ی حاکم آمریکا نیز از زاویه منافع خود در کشورهای به اصطلاح اسلامی، با آن مخالفت کردند. کشیش که از همه سو با واکنش منفی روبرو گردید و تنها مانده بود، سرانجام انصراف خود را اعلام کرد. اما، تنها سران جمهوری اسلامی و گروه‌های اسلام‌گرای طرفدار آن‌ها بودند که از همان آغاز، از ته دل طرفدار آتش زدن قرآن توسط کشیش آمریکایی بودند تا بتوانند از آن در خدمت اهداف کثیف و ضد انسانی خود بهره گیرند. چرا که معتقدین به دین اسلام همانند پیروان ادیان دیگر، از سر ناآگاهی بر این باورند خدایی وجود دارد که آن‌ها را به عنوان بندگان فرمان‌بردار خود آفریده، کتابی برای آن‌ها فرستاده است که مقدس است و نادان‌ترین و ناآگاه‌ترین آن‌ها، که معمولا آلت دست و تابع بی چون و چرای دستگاه روحانیت‌اند، بر سر باورهای مذهبی‌شان سریعاً تحریک و برآشفته می‌شوند. این‌جاست که مرتجعینی از قماش دار و دسته‌های حاکم بر ایران، از آن در خدمت منافع و اهداف ارتجاعی خود بهره می‌گیرند.

به رغم این که پس از اعلام انصراف کشیش آمریکایی قضیه خاتمه یافته بود، اما جمهوری اسلامی دست‌بردار نبود و به دنبال بهانه می‌گشت. روز ۱۱ سپتامبر، خبرگزاری‌ها، فردی را که احتمالاً آن هم یک فرد خرافاتی مذهبی مسیحی باید بوده باشد، یافتند که صفحه‌ای از قرآن را آتش می‌زد. سران جمهوری اسلامی از این اقدام به وجد آمدند. نعره‌ها از هر سو بلند شد. آی، ایهاالناس، مسلمین ایران و جهان چه نشسته‌اید! به مقدسات‌تان توهین کردند! قرآن خدا را به آتش کشیدند! تمام دستگاه تبلیغاتی مرتجعین حاکم بر ایران به کار افتاد، تا مردم را در خدمت مقاصد ارتجاعی خود تحریک کنند. علی خامنه‌ای، این سردسته مرتجعین، بیانیه‌ای خطاب به مسلمین ایران و سراسر جهان صادر کرد. از اقدامی “که دل یک و نیم میلیارد مسلمان را به درد آورده” سخن گفت. وی افزود: اهانت به قرآن، حادثه‌ی تلخی‌ست. “این یک اقدام محاسبه شده از سوی مراکزی است که از سال‌ها پیش به این طرف، سیاست اسلام‌هراسی و اسلام‌ستیزی را در دستور کار خود قرار داده و با صدها شیوه و هزاران ابزار تبلیغاتی و عملیاتی، به مبارزه با اسلام و قرآن برخاسته‌اند. این حلقه دیگری از زنجیره ننگینی‌ست که با خیانت سلمان رشدی مرتد آغاز شد و با حرکت کاریکاتوریست خبیث دانمارکی و ده‌ها فیلم ضد اسلام ساخته شده در هالیوود ادامه یافت و اکنون به این نمایش نفرت‌انگیز رسیده است.”

در پی این پیام، دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی، سران، کارگزاران و تمام جیره‌خواران رژیم، پیاپی مردم را به راه‌پیمایی و تظاهرات فراخواندند و تمام شیوه‌ها را برای برانگیختن احساسات مذهبی مردم به کار گرفتند. اما خوشبختانه توده‌های مردم ایران که به ماهیت جمهوری اسلامی پی برده و به تجربه دریافته‌اند که دار و دسته حاکم بر ایران و دستگاه روحانیت، مشتی شارلاتان و عوام‌فریب‌اند که هدفی جز اسارت و بدبختی مردم ندارند، کم‌ترین واکنشی از خود نشان ندادند و به این فراخوان‌ها پشت کردند. تنها کاری که برای رژیم باقی مانده بود، بسیج تبلیغاتی مزدوران حکومت بود. تجمع دانشجویان بسیجی کفن‌پوش در مقابل سفارت سوئیس، تجمع حزب‌اللهی‌ها در مقابل مؤسسه تعلیم قرآن در رشت، راه‌پیمایی روحانیون، خانواده شهدا، کسبه و کلیه مسئولان ادارات کارشان، اعتراض استادان بسیجی و روزنامه‌نگاران مسلمان، تجمع طلاب حوزه علمیه قم، دستور وزیر آموزش و پرورش برای آویزان کردن پرچم سیاه بر سردرِ مدارس. جمهوری اسلامی وقتی که دید حتا بازاریان طرفدار رژیم هم اقدامی نکرده‌اند، از طریق انجمن‌های صنفی و اسلامی بازار در تهران و چند تایی از شهرستان‌ها، برای تعطیل یک ساعت در روز چهارشنبه اقدام نمود. اما این نیز مشکلی را از بی‌اعتنایی عمومی مردم حل نکرد. بالاخره، همه‌ی ارگان‌های سرکوب مادی و معنوی رژیم، تمام نیروی‌شان را بسیج کرده و یکی پس از دیگری فراخوان تظاهرات پس از نماز جمعه را صادر کردند، تا شاید کمی از دامنه رسوایی‌شان بکاهند. اما پیشاپیش روشن بود که توده‌های وسیع مردم، پاسخ‌شان منفی‌ست. رژیم، فقط توانست نیروهای وابسته به خود و اندک افراد مذهبی ناآگاهی را که همواره در نماز جمعه‌ها حضور دارند بسیج کند و نه چیزی بیش از آن.

اما اتفاق خنده‌آوری نیز در این میان رخ داد که آن را هم بشنوید. لاریجانی، رئیس مجلس ارتجاع که دید همه‌ی نهادها و ارگان‌های ارتجاع بیانیه صادر کرده و گاه تجمعاتی برپا کرده‌اند، با خود گفت: حالا که مجلس تعطیل است و نمایندگان پی خوش‌گذرانی‌شان هستند و وقت آن را ندارند که کفن بپوشند و بیانیه صادر کنند، ما هم باید کاری انجام دهیم که سر و صدای آن کم‌تر از دیگران نباشد. او هم پیامی به رؤسای مجالس جهان فرستاد و در خواست “تدوین یک منشور جهانی برای جلوگیری از توهین به مقدسات ادیان آسمانی” شد، که دقیقاً به همان‌گونه که در جمهوری اسلامی و دیگر کشورهای منطقه خاورمیانه، به نام “توهین به مقدسات”، “مغایرت با اسلام” همه آزادی‌های سیاسی و حقوق دمکراتیک مردم را از آن‌ها سلب کرده‌اند، تمام کشورهای جهان یک چنین منشوری را بپذیرند و همه مردم را در سراسر جهان چنان خفه کنند تا دیگر نه فقط کسی جرأت نوشتن “آیات شیطانی” و کشیدن کاریکاتور، ساختن فیلم را به خود ندهد، بلکه مانند جمهوری اسلامی سرهای “خلاف‌کاران” را از بدن جدا کنند، زبان‌ها را ببرند و کم‌ترین مجازات، این که سال‌ها به سیاه‌چال‌های قرون وسطایی بیاندازند.

پیشنهاد رئیس مجلس ارتجاع به تمام معنا مضحک و مسخره بود. او فکر می‌کند که در تمام جهان، دولت‌های دینی بر سر کارند، همه رؤسای مجلس از قماش لاریجانی هستند و همه‌ی مجالس، گوش به فرمان ولی فقیه‌اند. و سرانجام این که گویا مردم کشورهای جهان به طبقات حاکم این کشورها اجازه می‌دهند که همانند جمهوری اسلامی آن‌ها را چنان به بند بکشند که حتا حق نفس کشیدن را از آن‌ها بگیرند. اگر روزی قرار شود که “منشور جهانی برای جلوگیری از توهین به مقدسات ادیان آسمانی” تدوین گردد، در آن صورت باید اذعان کرد که بشریت به ورطه‌ی توحش قرون وسطایی و باستانی عصر برده‌داری سقوط کرده است. اما گرچه زیگزاگ‌های حرکت تاریخ، گاه عقب‌گردهای منفرد هم داشته باشد، آن‌چه که جبر این حرکت تاریخ است، سیر بالنده و مترقی آن می‌باشد و نه واپس‌گرایی. این حرکت تاریخ است که سرانجام، تمام موانع و خس و خاشاک‌های عقب‌مانده و ارتجاعی را جاروب می‌کند و به زباله‌دانی تاریخ می‌سپارد. تمام بحران‌هایی که جمهوری اسلامی در همین لحظه با آن‌ها روبروست، نشانه‌های روشنی از همین حرکت جبری و ناگزیر تاریخ به پیش است.

همین که مردم ایران، آشکارا به قیام برای برافکندن جمهوری اسلامی برخاسته‌اند، خود بهترین دلیل است. این که توده‌های مردم ایران، تمام تبلیغات و هوچی‌گری‌های حکومت اسلامی را بر سر قرآن‌سوزی به هیچ گرفته‌اند، نشانه آگاهی و پختگی سیاسی مردم ایران است.

آن‌چه که در این هفته گذشت، به وضوح نشان داد که توده‌های کارگر و زحمتکش مردم ایران، نه فقط پی به اهداف ارتجاعی رژیم برای استفاده از مذهب، به منظور اسارت مردم پی برده‌اند، بلکه آن بخش از مردم که دارای باورهای مذهبی هستند، دین را امر خصوصی خود می‌دانند و دیگر نمی‌خواهند به ابزاری در دست دولت مذهبی تبدیل شوند. وقایع این هفته نیز تأیید دیگری بود بر این واقعیت که توده‌های وسیع مردم ایران، از دولت دینی جمهوری اسلامی نفرت دارند و خواهان جدایی کامل دین از دولت‌اند. در این هفته مردم ایران یک نه محکم دیگر به جمهوری اسلامی گفتند.
از سایت سازمان فدائیان(اقلیت)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر