۱۳۸۸ دی ۳۰, چهارشنبه

در هوای درهم شبگير


چيست این سلول
چيست این دیوارهای پست بی روزن
جز برای یک دو روزی بيش
پایداری های لرزان در مسير سيل
سيل بنيان کن
خنده ام می گيرد از تزویر نامردان
گریه ام خاموش وار اما، به گلزاران جان
جاری ست:
گرچه دیهيم شب آلوده ست با خون رفيقانم
و به خون تازه ی من نيز
جنده –دیو مردم آزاری
قحبه ی پير تبه کاری
در کميته، قلعه کشتار
همچنان سرگرم خونخواری ست
ليک می دانم
و چو توفان های سهم انگيز می خوانم:
ای به باغ خون نشسته
دست ها
پاها
آ...ی ای چشمان خون پالا
در هوای در هم شبگير
پشت سنگرهای سرخ سازمان عشق
پشت ابر شعله و باروت
با صداهائی که می خواند خروس خشم
روی بام های خانه ی مردم
پشت این شب
این شب فرتوت
صبح مردم
صبح بيداری ست


سعيد سلطانپور

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر