۱۳۸۹ آبان ۸, شنبه

کمک به کرزای نمونه‌ای کوچک از صدها مورد بزرگ

در هر کشوری که رژیم اختناق و سرکوب عریان، مقدرات مردم را در دست گرفته باشد، تاراج‌گری مالی، رشوه‌خواری، دزدی و سوء استفاده‌های کلان مالی مقامات دولتی و فساد فراگیر، جزئی جدایی‌ناپذیر از نظام سیاسی آن کشور است. دولت مذهبی جمهوری اسلامی، نمونه‌ی تام و تمامی از یک چنین رژیم‌هایی در سراسر کره‌ی زمین است. بی‌جهت نیست که جمهوری اسلامی همواره در رأس لیست فاسدترین رژیم‌های مؤسسات تحقیقاتی بین‌المللی قرار می‌گیرد.

در ایران که نه فقط توده مردم هیچ نقشی در اداره امور کشور ندارند، بلکه آزادی‌های سیاسی در کل از مردم سلب شده و اختناقی وحشتناک حاکم است، دار و دسته‌ای که قدرت را در اختیار دارد، بر یک درآمد سالانه‌ی حدوداً صد میلیارد دلاری از بابت فروش نفت و گاز چنگ انداخته است. از آن‌جایی که هیچ حساب و کتاب و کنترلی در کار نیست، این درآمد کلانی که حاصل دسترنج کارگران و زحمتکشان مردم ایران است، توسط جمهوری اسلامی به تاراج برده می‌شود. بخشی از آن که ظاهراً در بودجه‌ی سالانه می‌آید، صرف هزینه‌های دستگاه بوروکراتیک – نظامی، پلیسی و امنیتی دولت انگل اسلامی می‌شود که موجودیت رژیم استبدادی را حفظ کند. بخش دیگری از آن مستقیم و غیر مستقیم توسط طبقه حاکم و تمام مقامات و کارگزاران دولتی بلعیده می‌شود. اما این هنوز تمام ماجرا نیست. از آن‌جایی که مقامات جمهوری اسلامی خود را مالک کشور، ثروت‌های آن و درآمدهای هنگفت حاصل از فروش نفت و گاز و منابع دیگر می‌دانند، این حق را نیز برای خود قائل‌اند که بنا به اراده خود، همه ساله میلیاردها دلار به دوستان و نزدیکان خارجی خود اعم از افراد، گروه‌های اسلام‌گرا و برخی دولت‌ها و سران آن‌ها بدهند، بدون این که مردم ایران کم‌ترین اطلاعی از آن پیدا کنند. هر گاه نیز که مواردی از آن افشا می‌شود، سران جمهوری اسلامی از آن‌جایی که این پرداخت‌ها را بخشی از ثروت شخصی خود می‌دانند که گویا ربطی به ثروت عمومی کشور و مردم ایران ندارد، با سکوت خود آن را بی‌اهمیت جلوه می‌دهند.

در این هفته یکی دیگر از رسوایی‌های جمهوری اسلامی در این عرصه برملا شد. روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز خبر داد که جمهوری اسلامی ایران همه ساله مبالغی پول نقد به حامد کرزای رئیس جمهور افغانستان پرداخت می‌کند. این روزنامه در گزارش خود با اشاره به یکی از این پرداخت‌ها، افزده است که این پول در یک بسته‌بندی پلاستیکی در جریان سفر رئیس دفتر کرزای به تهران در داخل هواپیما به وی تحویل داده شده است. بر طبق این گزارش، گویا رئیس جمهور افغانستان مبالغی از این پول‌ها را میان نمایندگان و سران قبایل طرفدار خود تقسیم می‌کند. با انتشار این خبر افشاگرانه، سفارت جمهوری اسلامی در افغانستان بنا به رسم همیشگی رژیم شیاد، دروغ‌گو و فاسدِ اسلامی، با انتشار بیانیه‌ای از بیخ و بن پرداخت چنین پول‌هایی را به کرزای و رئیس دفتر وی تکذیب کرد. آن را شایعه رسانه‌های غربی برای مغشوش کردن اذهان مردم با هدف بر هم زدن روابط جمهوری اسلامی با افغانستان معرفی کرد. یک روز پس از آن، کرزای در مصاحبه مطبوعاتی خود رسماً دریافت همه ساله‌ی مبالغی پول نقد را از جمهوری اسلامی پذیرفت و گفت: ایران در هر سال یکی، دو بار ۵۰۰ یا ۶۰۰ هزار یورو کمک کرده است و دریافت این پول توسط رئیس دفتر وی، بر طبق اطلاع و به دستور خود او بوده است. وی اما کوشید که آن را کاری رسمی و قانونی معرفی کند و افزود که در این ۹ سال کشورهای متعددی پول نقد کمک کرده‌اند که جمهوری اسلامی نیز از این جمع مستثنا نیست. کرزای هم‌چنین اشاره کرد که جرج بوش نیز از جریان دریافت پول نقد از جمهوری اسلامی اطلاع داشته است. روشن است که حساب این پول نقد از کمک‌های بین‌المللی که رسماً به افغانستان می‌شود جداست و کمک یا دقیق‌تر رشوه‌ای به شخص کرزای و حامیان وی است. یکی از نمایندگان مجلس افغانستان در گفتگویی با رادیو بین‌المللی فرانسه، ادعای شفاف و رسمی بودن دریافت این پول را توسط کرزای رد می‌کند و می‌گوید این نوع کمک، یک افتضاح است و “هیچ وقت معمول نیست که کمک‌های یک دولت به شکل نقدی عرضه شود و آن هم در جعبه‌ها و ساک‌ها به کدام کارمند دولتی و بدون کدام سند سپرده شود.”

مسئله دریافت‌های نقدی توسط کرزای، مسئله‌ای‌ست مربوط به مردم افغانستان و رژیم فاسد حاکم بر سرنوشت آن‌ها. اما آن‌چه که به مردم ایران ربط پیدا می‌کند، این است که افشای پرداخت مبالغ کلانی پول نقد توسط جمهوری اسلامی به کرزای در جهت اهداف و مقاصد توسعه‌طلبانه ی اسلامی، تنها یک نمونه کوچک از پرداخت صدها و شاید هزاران مورد پرداخت‌های سِری‌ست که این رژیم ارتجاعی و فاسد از حاصل دسترنج کارگران و زحمتکشان به افراد و گروه‌های اسلام‌گرا و دولت‌های دوست و نزدیک به خود دارد. شاید مبلغی را که در طول سال‌های گذشته به کرزای داده شده، در مقایسه با صدها میلیون دلاری که هر سال به گروه‌هایی از قماش حزب‌الله لبنان، حماس و جهاد اسلامی پرداخت می‌گردد، ناچیز جلوه کند. اما سر به میلیون‌ها دلاری خواهد زد که گاه بودجه سالانه‌ی یک کشور را در آفریقا تشکیل می‌دهد. کرزای رقم دقیق مبلغی را که هر سال از جمهوری اسلامی می‌گیرد، اعلام نمی‌کند و تنها به مبلغی متجاوز از یک میلیون یورو اشاره دارد. با استناد به همین مبلغ نیز می‌توان گفت که جمهوری اسلامی در طول دوران زمام‌داری کرزای حدوداً مبلغی متجاوز از ده میلیون دلار از کیسه‌ی مردم ایران به جیب کرزای و دار و دسته وی سرازیر کرده است. بی هیچ تردیدی باید گفت که جمهوری اسلامی برای پیشبرد مقاصد خود در افغانستان مبالغ دیگری نیز مخفیانه به سران گروه‌های اسلام‌گرای این کشور، به ویژه تاجیک‌ها می‌پردازد.

در پی افشای خبر پرداخت پول نقد توسط جمهوری اسلامی به کرزای، فراکسیون گروه‌های موسوم به اصلاح‌طلب در مجلس ارتجاع اسلامی کوشید در رقابت خود با جناح دیگر از آن به نفع خود بهره‌برداری کند. این فراکسیون چنان که گویی از مسایلی که در لجن‌زار جمهوری اسلامی می‌گذرد، بی‌خبر است، وزیر خارجه را مورد سؤال قرار داد و از وی خواست که توضیح دهد میزان این کمک‌ها در ۵ سال گذشته چقدر بوده است؟ مستند قانونی این پرداخت‌ها چه بوده و به تصویب چه مرجعی رسیده است؟ آیا دولت از محل و نحوه‌ی هزینه این کمک‌ها از سوی رئیس جمهوری افغانستان اطلاع داشته است یا خیر؟ محل تأمین منابع این کمک‌ها در قوانین بودجه سنواتی اعلام گردد. البته پاسخی به این سؤالات آن‌ها داده نشد و داده نخواهد شد. چرا که اصولاً سؤالات آن‌ها مسخره است. از آن‌رو که اگر قرار باشد به این سؤالات پاسخ داده شود، باید میلیاردها کمک‌های مخفی جمهوری اسلامی به دار و دسته‌های اسلام‌گرا برملا گردد که خود گروه‌های موسوم به اصلاح‌طلب در دوران حیات جمهوری اسلامی دست اندر کار آن بوده‌اند.

رژیم جمهوری اسلامی از همان آغاز موجودیت خود مبالغ کلانی صرف سازماندهی و تقویت گروه‌ها و رژیم‌های اسلام‌گرا کرده است. این مبلغ خواه در دوران زمام‌داری اصلاح‌طلبان و یا جناح رقیب آن‌ها، مخفی بوده و مخفی باقی خواهد ماند. گروه‌های موسوم به خط امام و اصلاح‌طلب که مدت‌ها قدرت فائقه بودند، هرگز کلامی در مورد این کمک‌ها به حزب‌الله لبنان، گروه‌های اسلام‌گرای فلسطینی، گروه‌های اسلام‌گرای عراقی، اسلام‌گرایان افغانی، پاکستانی، یمنی و ده‌ها گروه ریز و درشت دیگر نگفتند. آن‌ها اکنون از مستند قانونی پرداخت پول نقد به کرزای، محل تأمین منابع آن در قوانین بودجه‌ی سنواتی و مبلغ آن سؤال می‌کنند. اما هرگز سؤال نکرده و نمی‌کنند و چیزی نمی‌گویند که مبلغی که در هر سال فقط به حزبه‌الله لبنان، حماس و جهاد پرداخت می‌شود چقدر است؟ مستند قانونی این پرداخت‌ها چیست؟ چه مرجعی آن را تصویب کرده و در کجای بودجه سنواتی قرار دارد که مردم ایران از آن بی اطلاع‌اند؟ تفاوتی نمی‌کند که چه کسی در جمهوری اسلامی قدرت را در اختیار داشته باشد. فساد، دزدی، رشوه‌خواری، سوء استفاده‌های مالی، کمک‌های مخفی کلان به گروه‌های اسلام‌گرای کشورهای دیگر، همگی جزئی جدایی‌ناپذیر از حکومت اسلامی است. اکثریت بسیار بزرگی از مردم ایران زیر خط فقر زندگی می‌کنند. دستمزد کارگران، کفاف نان خشک و خالی خانواده‌های آن‌ها را نمی‌دهد. پرداخت این دستمزدها مدام به عقب می‌افتد. امکانات آموزشی و بهداشتی کشور وخیم است. بیکاری بیداد می‌کند. اعتیاد و فقر ابعاد کم‌نظیری به خود گرفته است. اما برای جمهوری اسلامی و سران آن، آن‌چه مهم است، تاراج‌گری، غارت حاصل دسترنج کارگران و زحمتکشان، به جیب زدن درآمدهای کلان نفت و کمک‌های بی‌دریغ به مرتجعین اسلام‌گرای سراسر جهان. تاوقتی که جمهوری اسلامی هست، در بر همین پاشنه خواهد چرخید.

بنقل از سایت سازمان فدائیان(اقلیت)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر