هر گاه که اختلافات درونی جناحها و دستجات درونی هیئت حاکمه حاد میشود، اخباری از دزدی و فساد در فلان ارگان و نهاد حکومتی در رسانههای گروههای رقیب انتشار مییابد و گاه از ناپدید شدن مقادیر صدها میلیون دلاری از خزانهی دولت سخن به میان میآید. پس از گذشت مدتی هم به یکباره، این ماجرا چنان با سکوتی روبرو گردد، چنان که گوئی اصلا اتفاقی نیافتاده و بحثی از دزدی و فساد در میان نبوده است.
یادتان هست که دو سال پیش بحث ناپدید شدن یک میلیارد دلار از درآمدهای نفتی در مطبوعات انتشار یافت و مصاحبههای متعددی پیرامون این مسئله در مطبوعات به چاپ رسید. بعد هم این ماجرای بیسروصدا خاتمه یافت و بالاخره مردم ایران نفهمیدند که این قضیه به کجا کشید.
در این هفته، بار دیگر خبر از ناپدید شدن مبلغ کلانی از درآمدهای نفتی، در مجلس انتشار یافت. با این تفاوت که اکنون صحبت از صدها میلیون و حتا یک میلیارد دلار نیست، بلکه بحث از ناپدید شدن حدود ۱۲ میلیارد دلار از درآمدهای حاصل از مازاد فروش نفت است که به حساب ذخیره ارزی واریز نشده است.
دیوان محاسبات کشور در گزارش جدید خود پرده از گم شدن این رقم کلان برداشته است. یک عضو کمیسیون برنامه و بودجهی مجلس در ارتباط با بررسی گزارش دیوان محاسبات در این کمیسیون گفت: “در گزارش آمده است که درآمدهای حاصل از فروش نفت که به صورت قسطی بوده، همچنین ۸٠ درصد از مازاد فروش به حساب ذخیره ارزی واریز نشده است. جمع این تخلفات مبلغی بالغ بر ۷ / ۱۱ میلیارد دلار میشود. با توجه به این که مسئولان بانک مرکزی در جلسه حضور نداشتند، علت اصلی عدم واریز مشخص نشد.”
رقم بسیار کلانیست. نمیشود گفت مبلغی معادل حدود ۱۲ میلیارد دلار به سرقت رفته است. پس بر سر این پول چه آمده است؟ گزارش دیوان محاسبات، عدم واریز این مبلغ به صندوق را احتمالا ناشی از کسری درآمد دولت میداند که برای پر کردن ردیفهای بودجه، این رقم ۱۲ میلیارد دلاری به حساب ذخیره ارزی واریز نشده است.
به احتمال زیاد قضیه یابد به این شکل باشد که دولت بدون این که مجلس را باخبر کند، بخشی از این پول را برای جبران کسری بودجهی هنگفت صرف کرده است. در عین حال احمدینژاد در سفرهای استانی خود برای کسب محبوبیت در میان طرفداران حکومت و حتا بخشهایی از مردم ناآگاه و فقیر، مبالغ هنگفتی تحت عنوان پروژههای مختلف خرج میکند. چون پول نفت دست خود اوست و هیچ کنترل و نظارتی هم بر کار وی نیست، به هر میزان که اراده کند، از این پول برداشت میکند. بعد هم معلوم میشود که این پروژهها روی هوا مانده و پول هم ناپدید شده است. بخش دیگری هم از این پول صرف مخارج پنهانی رژیم به ویژه در کشورهای دیگر میگردد یا میان برخی از دستگاههای سرکوب از جمله سپاه و وزارت اطلاعات توزیع میگردد. بدین طریق است که این مبلغ نزدیک به ۱۲ میلیارد دلار بدون این که کسی از آن اطلاع داشته باشد، توسط احمدینژاد و دستگاه وابسته به وی ظاهرا خرج میشود و چون حساب و کتابی هم در نحوه خرج آن وجود ندارد، در این میان مقادیری از آن به سرقت میرود و بخشی نیز که ظاهرا خرج شده است، بدون نتیجه حتا در پروژههای عمرانی ادعایی در استانها، نیست و نابود میگردد.
بنابراین، اگر احمدینژاد هرگز زیر بار آن نرفته است که حساب ذخیره ارزی را برملا کند و حالا هم نزاعاش با مجلس بر سر بانک مرکزی و صندوق توسعه بالا گرفته است، دقیقا از آن روست که میخواهد همچون فردی که مالک و صاحب اختیار یک مِلک است، هر طور که دلش میخواهد، از آن استفاده کند، به هر طریق که خود تشخیص میدهد، پولی را که حاصل دسترنج مردم زحمتکش است خرج کند و به کسی هم پاسخگو نباشد.
در منطقهی خاورمیانه رژیمهای خودکامه فراوانند. شیوخ و سلاطین عرب، از نمونهی عربستان سعودی و شیخنشینها شهرهی خاص و عاماند و تصمیم گیرنده بر سرِ تمام سرنوشت مردم. با این همه بعید به نظر میرسد که آنها بتوانند همانند احمدینژاد، میلیاردها دلار را حتا بدون این که مجلس شیوخشان از آن اطلاع پیدا کنند، هر طور که دلشان میخواهد خرج کنند.
از درون رژیم اختناق و دیکتاتوری جمهوری اسلامی چیزی جز فساد ظاهر نمیشود. ماجرای ناپدید شدن ۱۲ میلیارد دلار از درآمد نفت هم نمونه دیگری از این فساد و بر باد رفتن حاصل دسترنج کارگران و زحمتکشان مردم ایران است. امروز که نزاع مجلس و دولت بالا گرفته است. ماجرا به بحث علنی مجلس و مصاحبههای مطبوعاتی کشیده شده است. کمی که قضیه بیخ پیدا کند، به توافق میرسند که به خاطر حفظ آبرو و منافع نظام، مسئله را مختومه اعلام کنند. بنابراین از هم اکنون پوشیده نیست که در آینده بدون این که مردم ایران از نتیجه ماجرا باخبر شوند، اصل قضیه به کلی محو و ناپدید خواهد شد.
بنقل از سایت سازمان فدائیان-اقلیت
یادتان هست که دو سال پیش بحث ناپدید شدن یک میلیارد دلار از درآمدهای نفتی در مطبوعات انتشار یافت و مصاحبههای متعددی پیرامون این مسئله در مطبوعات به چاپ رسید. بعد هم این ماجرای بیسروصدا خاتمه یافت و بالاخره مردم ایران نفهمیدند که این قضیه به کجا کشید.
در این هفته، بار دیگر خبر از ناپدید شدن مبلغ کلانی از درآمدهای نفتی، در مجلس انتشار یافت. با این تفاوت که اکنون صحبت از صدها میلیون و حتا یک میلیارد دلار نیست، بلکه بحث از ناپدید شدن حدود ۱۲ میلیارد دلار از درآمدهای حاصل از مازاد فروش نفت است که به حساب ذخیره ارزی واریز نشده است.
دیوان محاسبات کشور در گزارش جدید خود پرده از گم شدن این رقم کلان برداشته است. یک عضو کمیسیون برنامه و بودجهی مجلس در ارتباط با بررسی گزارش دیوان محاسبات در این کمیسیون گفت: “در گزارش آمده است که درآمدهای حاصل از فروش نفت که به صورت قسطی بوده، همچنین ۸٠ درصد از مازاد فروش به حساب ذخیره ارزی واریز نشده است. جمع این تخلفات مبلغی بالغ بر ۷ / ۱۱ میلیارد دلار میشود. با توجه به این که مسئولان بانک مرکزی در جلسه حضور نداشتند، علت اصلی عدم واریز مشخص نشد.”
رقم بسیار کلانیست. نمیشود گفت مبلغی معادل حدود ۱۲ میلیارد دلار به سرقت رفته است. پس بر سر این پول چه آمده است؟ گزارش دیوان محاسبات، عدم واریز این مبلغ به صندوق را احتمالا ناشی از کسری درآمد دولت میداند که برای پر کردن ردیفهای بودجه، این رقم ۱۲ میلیارد دلاری به حساب ذخیره ارزی واریز نشده است.
به احتمال زیاد قضیه یابد به این شکل باشد که دولت بدون این که مجلس را باخبر کند، بخشی از این پول را برای جبران کسری بودجهی هنگفت صرف کرده است. در عین حال احمدینژاد در سفرهای استانی خود برای کسب محبوبیت در میان طرفداران حکومت و حتا بخشهایی از مردم ناآگاه و فقیر، مبالغ هنگفتی تحت عنوان پروژههای مختلف خرج میکند. چون پول نفت دست خود اوست و هیچ کنترل و نظارتی هم بر کار وی نیست، به هر میزان که اراده کند، از این پول برداشت میکند. بعد هم معلوم میشود که این پروژهها روی هوا مانده و پول هم ناپدید شده است. بخش دیگری هم از این پول صرف مخارج پنهانی رژیم به ویژه در کشورهای دیگر میگردد یا میان برخی از دستگاههای سرکوب از جمله سپاه و وزارت اطلاعات توزیع میگردد. بدین طریق است که این مبلغ نزدیک به ۱۲ میلیارد دلار بدون این که کسی از آن اطلاع داشته باشد، توسط احمدینژاد و دستگاه وابسته به وی ظاهرا خرج میشود و چون حساب و کتابی هم در نحوه خرج آن وجود ندارد، در این میان مقادیری از آن به سرقت میرود و بخشی نیز که ظاهرا خرج شده است، بدون نتیجه حتا در پروژههای عمرانی ادعایی در استانها، نیست و نابود میگردد.
بنابراین، اگر احمدینژاد هرگز زیر بار آن نرفته است که حساب ذخیره ارزی را برملا کند و حالا هم نزاعاش با مجلس بر سر بانک مرکزی و صندوق توسعه بالا گرفته است، دقیقا از آن روست که میخواهد همچون فردی که مالک و صاحب اختیار یک مِلک است، هر طور که دلش میخواهد، از آن استفاده کند، به هر طریق که خود تشخیص میدهد، پولی را که حاصل دسترنج مردم زحمتکش است خرج کند و به کسی هم پاسخگو نباشد.
در منطقهی خاورمیانه رژیمهای خودکامه فراوانند. شیوخ و سلاطین عرب، از نمونهی عربستان سعودی و شیخنشینها شهرهی خاص و عاماند و تصمیم گیرنده بر سرِ تمام سرنوشت مردم. با این همه بعید به نظر میرسد که آنها بتوانند همانند احمدینژاد، میلیاردها دلار را حتا بدون این که مجلس شیوخشان از آن اطلاع پیدا کنند، هر طور که دلشان میخواهد خرج کنند.
از درون رژیم اختناق و دیکتاتوری جمهوری اسلامی چیزی جز فساد ظاهر نمیشود. ماجرای ناپدید شدن ۱۲ میلیارد دلار از درآمد نفت هم نمونه دیگری از این فساد و بر باد رفتن حاصل دسترنج کارگران و زحمتکشان مردم ایران است. امروز که نزاع مجلس و دولت بالا گرفته است. ماجرا به بحث علنی مجلس و مصاحبههای مطبوعاتی کشیده شده است. کمی که قضیه بیخ پیدا کند، به توافق میرسند که به خاطر حفظ آبرو و منافع نظام، مسئله را مختومه اعلام کنند. بنابراین از هم اکنون پوشیده نیست که در آینده بدون این که مردم ایران از نتیجه ماجرا باخبر شوند، اصل قضیه به کلی محو و ناپدید خواهد شد.
بنقل از سایت سازمان فدائیان-اقلیت
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر