در حالی که تبلیغات پوچ، دروغین و رسوای جمهوری اسلامی بر سر نقش اسلام در تحولات سیاسی کشورهای شمال آفریقا و خاورمیانه عربی ادامه دارد، این تحولات بالعکس، انفراد روزافزون اسلامگرایان و رسوایی و بی اعتباری آنها را در میان تودههای وسیع زحمتکش در این کشورها آشکار کرده است.
پس از آن که دیگر همه فهمیدند، در جنبش مردم تونس و قیام آنها اسلامگرایی نقشی ندارد و یک گروه کوچک اسلامگرا چنان عرصه را بر خود تنگ دید که برای کاستن از نفرت و انزجار تودههای زحمتکش نسبت به اسلامگرایی، آشکار به نفی خمینیسم و جمهوری اسلامی برخاست، جمهوری اسلامی تمام تبلیغات خود را بر روی اسلامگرایی در مصر متمرکز ساخت.
جمهوری اسلامی بر این پندار بود که در مصر اوضاع متفاوت است و در این جا گروههای متشکل اسلامگرا میتوانند رهبری جنبش اعتراضی مردم مصر را در دست خود بگیرند. بی دلیل هم نبود. چرا که اوضاع مصر از این جهت شبیه ایران بود که مبارک دقیقاً همان سیاستی را در قبال مخالفین خود و اسلامگرایان مصری پیش برد که رژیم سلطنتی محمدرضا شاه در ایران. یعنی در حالی که مخالفین کمونیست، چپ و آزادیخواه شدیداً سرکوب شده بودند، به گروههای اسلامگرا به ویژه اخوان المسلمین این امکان را داده بود که در میان مردم فعالیت کنند و خود را به صورت یک گروه متشکل پر قدرت سازماندهی نمایند. بنابراین سران جمهوری اسلامی به این نتیجه رسیدند که حالا وقتاش رسیده است، خامنهای پیام بفرستد و بر خصلت اسلامی جنبش مردم مصر تأکید کند و حمایت حکومت اسلامی ایران را از اسلامگرایی در مصر رسماً اعلام نماید.
خامنهای هم عبا و عمامهاش را پوشید و تمام پامنبریهای او شامل رئیس جمهوری اسلامی، رئیس مجلس، رئیس قوه قضایی و سران دیگر نهادها و ارگانها به اضافهی امت همیشه در صحنه، شامل فرماندهان ارتش، سپاه پاسداران، پلیس، مأموران وزارت اطلاعات، بسیج، آخوند، نماینده مجلس، حزباللهیهای دور و بر مسجد، بسیج شدند، تا به مجلس روضهخوانیشان رونق دهند و خطابیههای سیدعلی با ابهت بیشتری انعکاس یابد.
خامنهای که میدانست به محض این که دهن باز کند، مردم مصر خواهند گفت، تو که همین سال گذشته مردم ایران را سرکوب و کشتار کردی خفه شو، بحث خود را با “فتنه سال ۸۸” آغاز کرد که پیشدستی کند و بگوید، در ایران اعتراض و قیامی از جانب توده مردم نبود، بلکه یک توطئه ساخته و پرداختهی بیگانگان بود. وی گفت “این فتنهای بود که طراح و نقشهکش و مدیر آن در بیرون از مرزها بود.” بعد چه؟ بعد هم برای که پیشاپیش، پاسخی نیز به اختناق و سرکوب حاکم بر ایران در سراسر دوران حیات جمهوری اسلامی داده باشد، افزود: اینها همه تبلیغات استکبار است و دشمنان خارجی، والا جمهوری اسلامی “فضای نقد، اصلاح، تذکر و حتا فضای مخالفت و اعتراض را برای مردم باز کرد و این روند در ۳۲ سال گذشته همواره ادامه داشته است.” اما تا همین جا کافی بود که اگر در مصر کسی هم نمیدانست که در ایران چه شارلاتانهایی بر مردم حکومت میکنند و چه دروغهای بزرگی به مردم تحویل میدهند، از ناآگاهی و توهم بیرون آید. چون این واقعیت دیگر بر کسی در سراسر جهان پوشیده نیست که رژیم حاکم بر ایران، رژیم دیکتاتوری و اختناق است و هر کس کمترین مخالفتی داشته باشد، اگر اعدام نشود، لااقل چند سالی باید در زندان به سر برد.
خامنهای پس از این دروغپردازیهایش، سراغ دروغپردازیهای دیگر رفت و گویا مردم مصر را بادیهنشینان قرون وسطایی عربستان تصور کرده بود که از مسایلی که در دنیا میگذرد، بیخبرند، خطاب به آنها گفت: “یکی از انگیزههای اصلی مردم تونس در قیام خود، انگیزههای اسلامخواهی است که تحلیلگران غربی تلاش دارند این موضوع را کتمان کنند.” مردم مصر وقتی که این بخش از صحبتهای خامنهای را شنیدند، دچار تردید شدند که نکند، این آقا اصلاً دیوانه است و هذیان میگوید، اما وقتی که در ادامه سخنرانی وی شنیدند که میگوید انگیزه اصلی قیام مردم مصر نیز اسلامخواهیست، خشمشان از این همه دروغ و شارلاتانیزم سران حکومت اسلامی ایران منفجر شد. انزجار تودههای مردم مصر از این اراجیف به حدی رسید که سران گروههای مختلف در مصر، یکی پس از دیگری با مصاحبه و سخنرانی ادعاهای کذب خامنهای را در مورد قیام مردم مصر و تحریف مطالبات آزادیخواهانه و رفاهیشان، رد و محکوم کردند. واکنش مردم مصر نسبت به این ادعاهای سرتاپا دروغ خامنهای چنان شدید بود که حتا یکی از رهبران گروه مرتجع اسلامگرای اخوان المسلمین با بخش فارسی رادیو بی بی سی مصاحبه کرد تا رسماً به مردم ایران هم اعلام کند، خامنهای دروغ میگوید و جنبش مردم مصر اسلامی نیست. وی گفت: “حرکت مردم مصر انقلاب اسلامی نیست. چون اخوان المسلمین رهبری این تظاهرات را بر عهده ندارد و شعار این انقلاب اسلامی نیست.” ببینید، یاوهسرایی خامنهای تا کجاست که حتا یکی از رهبران گروه اخوان المسلمین هم که خواهان برقراری حکومتی اسلامی در مصر است، خود را ناگزیر میبیند که بگوید قیام مردم مصر اسلامی نیست، چون شعارها و اهداف دیگری دارد و رهبری آن هم در دست اخوان المسلمین نمیباشد.
تودههای وسیع مردم مصر آگاهتر از آن هستند که خواهان استقرار یک رژیم اسلامی در مصر شوند. لااقل اکثریت بزرگ آنها به خوبی میدانند که جمهوری اسلامی در ایران چه جنایاتی را به بار آورده است. بر آنها پوشیده نیست که حکومت اسلامی یعنی سرکوب و کشتار روزمرهی مردم، یعنی وحشیانهترین دیکتاتوری و اختناق، یعنی تبعیض و نابرابری در حد اعلای خود، پایمال شدن ابتداییترین حقوق زنان، حکومت اسلامی یعنی رژیم وحشیانهترین استثمار کارگران، فقر، گرسنگی، اعتیاد گسترش فحشا و هزاران بدبختی برای تودههای مردم.
اگر با این همه جنایات و ستمگریهای فجیع حکومت اسلامی در ایران هنوز ملتی در خاورمیانه پیدا شود که خواهان حکومت اسلامی باشد، فقط میتوان به حال یک چنین ملتی تأسف خورد. اما خوشبختانه مردم خاورمیانه و شمال آفریقا، پس از تجربه فاجعهبار استقرار جمهوری اسلامی در ایران دریافتهاند که حکومت اسلامی چه گند و کثافتیست، وحشیتر از فاشیسم هیتلریست.
تودههای کارگر و زحمتکش مردم مصر که به نبرد علیه نظم موجود برخاستهاند، فوریترین مطالباتشان همان است که تودههای مردم تونس مطرح کردند. مردم مصر خواهان سرنگونی رژیم دیکتاتوری و اختناق و کسب آزادیاند. در نظام سرمایهداری حاکم بر مصر، میلیونها تن از کارگران بیکارند، این مردم کار میخواهند. اکثریت بسیار بزرگ مردم مصر در فقر به سر میبرند، قیمت کالاها مدام افزایش یافته است، دستمزدها کفاف تأمین حداقل معاش کارگران را نمیدهد، مردم زحمتکش حتا نمیتوانند نان روزمرهی خود را تأمین کنند، گرسنهاند و نان میخواهند. اینهاست فوریترین مطالبات تودههای کارگر و زحمتکش مصری که در اعتراضات خیابانی خود آنها را فریاد میزنند. مردم مصر به پیش گام برمیدارند و هرگز خواهان بازگشت به قرون وسطا و سلطه دولت دینی بر این کشور نیستند. در موجی که به راه افتاده است، اسلامگرایی جایی ندارد و گروههای اسلامگرا بیش از پیش منفرد و از صفوف مردم بیرون رانده میشوند. نوبت به دولتهای دینی از قماش جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی نیز خواهد رسید. خامنهای نیز از هم اکنون باید در جستجوی پناهگاهی برای فرار باشد.
برگرفته از سایت سازمان فدائیان(اقلیت)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر